امیر جدیدی

امیر جدیدی

روزنامه‌نگار و عکاس

مقالات
  • یک حبه قند/درباره عکسی از پزشکیان و اردوغان

    یک حبه قند/درباره عکسی از پزشکیان و اردوغان

    من دیده‌ام وزیری که از ورزش صبحگاه با بدن عرق‌کرده در جلسه شورای عالی شرکت می‌کرد. من دیده‌ام مسئول بلندبالای مملکتی که جلوی دوربین یک حرف می‌زد و پشتش طور دیگری رفتار می‌کرد. من دیده‌ام رئیس‌جمهوری که در مصاحبه مطبوعاتی مگس را روی هوا شکار می‌کرد. از آن طرف هم دیده‌ام وزیر و وکیل و رئیس‌جمهوری که خودشان را بالا بالا می‌نشاندند و حتی زورشان می‌آمد که سلامی را علیک بگویند.

  • مغناطیس غریبی/ درباره عکسی از خشکی ارومیه

    مغناطیس غریبی/ درباره عکسی از خشکی ارومیه

    هفته پیش بود که عکسی ماهواره‌ای از دریاچه ارومیه با تیتر «دریاچه ارومیه به طور کامل محو شد» سر و صدای زیادی به‌پا کرد. واقعیت این بود که با نگاه به عکس ناسا حقیقت تلخ آنقدر که باید و شاید خودی نشان نمی‌داد. دیروز اما خبرگزاری ایرنا مجموعه عکسی از این فاجعه منتشر کرد که حقیقت تلخ را دودستی توی صورتم کوبید.

  • دست بجنبانید/درباره عکسی از موتورسواری زنان در شهر

    دست بجنبانید/درباره عکسی از موتورسواری زنان در شهر

    دیروز سید تیمور حسینی رئیس پلیس راهور فراجا خطاب به زنانی که بدون گواهینامه موتور می‌رانند هشدار داده است. هشدار رئیس پلیس راهور متین بر منکرش لعنت. اما یک نفر باید به سیستمی که اینقدر کُند است و از جامعه عقب مانده هشدار بدهد که دست بجنباند و جلوی اتفاقات ناگواری که خدای ناکرده در آینده می‌افتد را زودتر بگیرد.

  • بالش کجا، مرد کجا؟درباره عکسی از خواب و حسرت

    بالش کجا، مرد کجا؟درباره عکسی از خواب و حسرت

    خیابان سی تیر عصر یک روز اواخر تابستان هزار و چهارصد و چهار. نیم ساعت، شاید بیشتر است که ایستاده‌ام و به خوابیدنش خیره شده‌ام. خیابان شلوغ است. راننده‌ها بی‌اعتنا به اطراف، گاز، بوق، فحش، ترمز، کلاچ و ... مرد اما در عالم دیگری سیر می‌کند.

  • جای خالی کارگر/درباره عکسی از آیین افتتاح باند شرقی منطقه 2 آزادراه تهران-شمال

    جای خالی کارگر/درباره عکسی از آیین افتتاح باند شرقی منطقه 2 آزادراه تهران-شمال

    به عکس دقت کنید. به نظرتان در میان همه لبخند‌ها، جای صورت‌های خسته از گرمای آفتاب بیابان و پوست‌های چروکیده از سرمای استخوان‌سوز که راه را ساخته‌اند خالی نیست؟

  • ماه را برای دیوانه‌ها بگذارید/درباره عکسی از خسوف خونین

    ماه را برای دیوانه‌ها بگذارید/درباره عکسی از خسوف خونین

    کجا بودید وقتی اول هر ماه آرزوهای بر باد رفته‌ را جمع می‌کردیم و با نگاهمان به دست ماه شب نو می‌سپردیم. حواسم هست که وقتی این یادداشت را می‌خوانید خاطره شب «ماه خونین» هنوز از کله‌تان نپریده است. اصلاً شما را چه با ماه؟

  • مشت آخر به زاینده‌رود/درباره عکسی از برگزاری کنسرت در رودخانه خشکیده

    مشت آخر به زاینده‌رود/درباره عکسی از برگزاری کنسرت در رودخانه خشکیده

    جرعه‌جرعه آبم دادید، فدای سرتان. روی بستر خشکم رژه رفتید، نوش جان‌تان؛ کنسرت گذاشتن‌تان را کجای دلِ خونم بگذارم؟ یک لحظه به خودتان بیایید. فکر کنید خانه‌ای را خراب کردید و حالا در همان خانه خراب، عروسی می‌گیرید. حال صاحبخانه را دریابید.

  • نشد که لب ایران بخندد/درباره عکسی از همایون شجریان و میدان آزادی

    نشد که لب ایران بخندد/درباره عکسی از همایون شجریان و میدان آزادی

    آفتاب هنوز به وسط آسمان نرسیده بود که خبر آمد کنسرت میدان آزادی لغو شده است. قاعده این بود به عنوان کسی که به ماجرا نقد داشتم از شنیدن خبر خوشحال شوم. اما خدا که می‌داند، شما هم بدانید همین که خبر را خواندم بغض بیخ گلویم را چسبید

  • کلاه گشاد؟/ درباره عکسی از نشست خبری «همایون شجریان»

    کلاه گشاد؟/ درباره عکسی از نشست خبری «همایون شجریان»

    واقعیت این است که ما نمی‌دانیم مسئله همایون پول است یا نه؟ چراکه در روزگاری که نود درصد کنسرت‌های کشور در کمتر از پنج دقیقه «سولد اوت» می‌شود، پول درآوردن برای کسی مثل همایون، اصلاً و ابداً کار سختی نیست.

  • موزه با این سلیقه؟/درباره عکسی از بازدید معاون اول رئیس‌جمهور از ساختمان شیشه‌ای

    موزه با این سلیقه؟/درباره عکسی از بازدید معاون اول رئیس‌جمهور از ساختمان شیشه‌ای

    حقیقت این است که مجموعه‌ای که بعد از گذشت نزدیک به هفتاد روز به این شکل از یک یادبود نگهداری کرده بعید است در ادامه ماجرا هم کاری کند. اساساً با این سلیقه از این ساختمان موزه‌ای در نمی‌آید.