بحث دربارهی مراقبت سابقهی فلسفی دیرینهای دارد که کتاب حاضر برخی از جنبههای همین سنت را پی میگیرد؛ از افلاطون تا الکساندر بوگدانوف و در این میان هگل هایدگر باتای و بسیاری دیگر پرسش محوری این است که سوژهی خاص مراقبت کیست؟ آیا من باید مراقب خودم باشم یا اینکه به دیگران، به نظام و به نهادها اعتماد کنم؟
شاید کسی گمان نمیکرد سعید راد با آن شمایل مردانه و باصلابت و فیزیک ورزیده ورزشکاریاش بهدلیل یک زمینخوردگی بهظاهر ساده در سراشیبی مرگ بیفتد.
نسل زد و جدید، نه بد است، نه خوب؛ بلکه یک نسل متفاوت با قابلیتهای عصر خودش است. چالش بر سر این نسل نیست؛ بر سر فقدان امکان و فرصت کافی برای کنشمندی و اثرگذاری این نسل در نظم اجتماعی است. به عبارت دیگر چالش اصلی، نه نسل جدید که تصلب نسل حاکم است که فرصت جامعهپذیری، رشد و ابداع را از نسل جدید گرفته است. نسل زد احساس میکند که به بازی گرفته نمیشود، لذا در برابر قوانین بازی موجود مقاومت میکند. نسلی که چشمانداز روشنی نداشته باشد، رویاهایش از او گرفته میشود و به جایی میرود که فکر میکند سرزمین رویایی اوست.
حالا ۱۶ سال از مرگ خسرو شکیبایی میگذرد و او همچنان در حافظه سینمای ایران حضور دارد و فراموش نشده است.
ناصر تقوایی در مستند «اربعین» صرفاً بهدنبال نمایش یک آیین مذهبی نیست، بلکه در پس آن تلاش میکند تا روایتی جامعهشناسانه و مردمشناختی از یک باور جمعی و تجلی آن در مناسک و آیینی مذهبی را صورتبندی کند. وقتی فیلم را میبینید گویا این فیلم یک قطعه موسیقایی بسیار فهیم است که درباره آن اندیشیده شده و پشت آن فکر است.
چه شده که ناگهان انواع طرحها و برنامههای تازه در این روزهای پایانی دولت سیزدهم تصویب میشود. انتخابات زودهنگام ریاستجمهوری موجب شد که انگار برخی مدیران سینمایی به هول و ولا بیفتند و تا قبل از آمدن دولت جدید، طرح و مصوبههای خود را به تصویب رسانند تا پیش از اینکه میز خود را تحویل دهند، پیشاپیش منافع خود را تامین کرده باشند.
بسترهایی بیکران که شبکهها و فضاهای مجازی پدید آوردهاند، شور و اشتیاقی افسارگسیخته را میان برخی نویسندگانِ جدید به وجود آورده است که البته همین بسترها باعث بیحوصلگی در بین سطرهای نوشتههای نویسندگان شده است که این مهم در تعداد نهچندان کمی از آثار ارسالی به هفتمین جشن نوشتار سینمای ایران هم کاملاً مشهود بود و یک زنگ خطر جدی محسوب میشود.