روز ملی سینماست اما روزگار سینما چیزی جز روایت یک تراژدی نیست. هنوز سینما سرد و یخزده است و سوگوار گیشههای کساد و یخزده که نمیتوان با جشنی تقویمی به شادی و سورش نشست.
«کمدی» همیشه ژانری پرمخاطب و البته پرمناقشه در سینمای ما بوده است. هم بسیاری از فیلمهای پرفروش در سینمای ایران بهنام فیلمی کمدی گره خورده و هم بحث بر سر فاخر و نازل بودنشان، مناقشه بر سر کیفیت و ماهیت این ژانر را برانگیخته. در این میان شاهد تولید انواع برنامههای غیرنمایشی و سرگرمیسازی در شبکه نمایش خانگی هستیم که هم به این مناقشات دامن زده و هم مسائل تازهای را برای تحلیل به پیش کشیده است.
تقدیر و تجلیل از فرامرز قریبیان هم باز به همت نهادی خصوصی صورت گرفته و وزن هنری بازیگران در ترازوی هنرشان هم البته شرط این التفاتها یا بیتفاوتیهاست، اما شایسته و بایسته آن است که هیچ هنرمندی نباید در دوران بازنشستگی و ازکارافتادگی در گوشه عزلت و رنج تنهایی و فقر به فراموشی سپرده شود.
بعد از انتشار خبر درگذشت محمدعلی بهمنی، ابیات گوناگونی از اشعار و غزلهایش در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی توسط کاربران، از مردم معمولی گرفته تا هنرمندان و اهل فرهنگ، منتشر شد و این نشان میدهد که چطور او و شعرهایش به حافظه و خاطره جمعی مردم پیوند خورده و او را به یک شاعر مردمی و محبوب تبدیل کرده است.
اواخر سال ۱۹۳۸ یک زن معمولی با نام لورا، مثل بیشتر زنهای همطبقهاش، هر پنجشنبه به شهر میرود تا ابتدا خرید کند، سپس به سینما برود. او یک پنجشنبه پس از پایان گردشاش، در ایستگاه قطار منتظر است تا به میلفورد بازگردد. در این میان مسافری به او کمک میکند تا سنگریزهای را از چشمش خارج کند. این مسافر الک هاروی، دکتر آرمانگرایی است که هفتهای یکروز بهعنوان مشاور در بیمارستان محلی کار میکند. آنها که از مصاحبت با یکدیگر لذت میبرند، قرار ملاقات بعدیشان را مشخص میکنند.
حسین پناهی درباره بازیگریاش گفته بود: «من نه نان، نه غم و حتی سینما را هیچوقت جدی نگرفتهام؛ من برای اتلاف وقت بازی میکنم، برای فرار از درک حقایق هولناکی که نمیدانم چیست، گو اینکه همین نان و نام، جدیترین ضرورت از اینسال به آنسال رفتنهایم شده است.»
اکران دومین فیلم سینماییاش «ساعت ۶ صبح» که با یکی از شلوغترین رونمایی و اکران خصوصی در سینمایایران در هتل اسپیناس پالاس تهران و با حضور تعداد زیادی از چهرههای سینمایی برگزار شد، بار دیگر نام «مهران مدیری» را بر سر زبانها انداخت و اجرای مسابقه جدید «گل یا پوچ» در شبکه نمایش خانگی هم موجب شد دوباره در مرکز توجه مخاطبان و منتقدان قرار بگیرد.
مرگ «آلن دلون» چیزی شبیه به فروریختن بخشی از تاریخ سینما بود. انگار حافظه سینمایی جهان با مرگ او، یکبار شکوه گذشته خود را احضار کرد و به مرور آن نشست. آلن دلون تا بهامروز محبوبترین و جذابترین بازیگر فرانسه شناخته شده است. گرچه این محبوبیت فراتر از مرزهای کشورش پا گذاشت و درواقع او را میتوان یکی از محبوبترین بازیگران جهان دانست و البته یکی از خوشچهرهترین و خوشتیپترین مردان تاریخ سینما.