سال ۱۳۹۰، پس از خانهنشینی ۱۱روزه محمود احمدینژاد، رئیس دولت وقت، از دل همان دولت، گروهی به نام جبهه پایداری اعلام موجودیت میکند که در ابتدای کار محمدتقی مصباحیزدی را بهعنوان پدر معنوی خود معرفی کرده و با در پیش گرفتن مسیری، سعی میکند از بدنه اصولگرایان سنتی جدا شده و خود را بهعنوان قطبی جدید در سیاست ایران معرفی کند. اگر پیش از این در صحنه سیاست ایران اصلاحطلب و اصولگرا به رقابت میپرداختند؛ جبهه پایداری با اعلام موجودیت و عملکرد خود سعی کرد این دوقطبی را بر هم زده و با ویژگیهای رفتاری و ادبیاتی خاص خود ضلع سومی را با هدف «تشکیل جامعه اسلامی و تمدنسازی اسلامی» تشکیل دهد. زمان برای آنها سپری شد تا اینکه جریانی که خودش از دل جریان اصولگرا جوانه زده بود، دچار انشعاب شده و از اسفند ۱۴۰۱، با حضور برخی چهرههای جنجالی سابق جبهه پایداری، جریان جدیدی به نام «شریان» اعلام موجودیت کند تا از آن تاریخ آنها در دو جبهه به تلاش خود ادامه دهند. حالا آنها در اولین دهه از عمر خود توانستهاند سنگر بزرگتری را فتح کرده تا یک گام دیگر به رویای خود مبنی بر تشکیل حکومت اسلامی (نه جمهوری اسلامی) نزدیک شوند. در دور اول انتخابات مجلس، از لیست مورد تایید جبهه پایداری ۵۸ نفر و از لیست مورد تایید شریان ۸۳ نفر به مجلس دوازدهم رسیدهاند. (ذکر این نکته ضروری است که انتخاب جبهه پایداری و شریان بهعنوان تندروهای جناح راست به این علت است که در فضای سیاسی سالهای اخیر ایران، از این دو گروه بهعنوان گروههای سازمانیافته تندرو جناح راست یاد میشود.)