| کد مطلب: ۲۰۲۲۹

از آصف بیات چه چیزی می‌آموزیم؟

محسن آزموده، روزنامه‌نگار اندیشه

از آصف بیات چه چیزی می‌آموزیم؟

اولین‌بار با آصف بیات بیش از دودهه پیش و به‌واسطه کتاب خواندنی و ارزشمند «سیاست‌های خیابانی» آشنا شدم. آن زمان خیلی جوان بودم و متوجه اهمیت کاری که کرده، نشدم. آنچه در آن کتاب نظرم را جلب کرد این بود که بیات هم مثل من از خانواده‌ای معمولی و متعلق به طبقات نسبتاً فرودست و حاشیه‌ای برآمده و نوشته‌ها و پژوهش‌هایش ناشی از دغدغه‌های عینی خود اوست، یعنی انتزاعی و از بالا فکر و کار نمی‌کند.

 این دغدغه‌مندی من را یاد جملات مشهوری از پیر بوردیو، متفکر معاصر انداخت که گفته: «برای کار علمی باید خشمگین بود و برای فروکش کردن خشم باید کار علمی کرد».

غیر از ضرورت دغدغه‌مندی، آنچه از جملات بوردیو بر می‌آید این است که کار علمی باعث می‌شود که بتوانیم احساسات و عواطف خودمان را کنترل کنیم و موضوع مورد پژوهش را از زوایای مختلف بررسی کنیم و حدود و ثغور آن را به درستی تشخیص دهیم. اهمیت این موضوع را کسانی درمی‌یابند که سال ۱۴۰۱ و در بحبوحه اعتراضات و شلوغی‌ها، اظهارنظرها و واکنش‌های صاحبنظران را دنبال می‌کردند.

وسط آن هیاهو، کم نبودند به‌اصطلاح تحلیلگرانی جوگیر که هم‌سو با جماعت‌های هیجان‌زده می‌گفتند «دیگه تمومه ماجرا» و دم از انقلاب، تغییر رژیم و... می‌زدند و بدون در نظر گرفتن جایگاه‌شان به‌عنوان تحلیلگری که باید واقع‌بینانه شرایط را توصیف کند، آرزواندیشی می‌کردند و امید واهی پمپاژ و بدتر آنکه تحلیلگرانی را که به آرامش، طمأنینه و عقلانیت فرا می‌خواندند، متهم به محافظه‌کاری و وسط‌بازی می‌کردند و می‌گفتند، این‌ها می‌ترسند و دستگاه فکری و نظری‌شان کهنه شده و دچار انجماد و تصلبند.

آصف بیات در میانه همین سروصداها بدون اینکه جوگیر شود، از اظهارنظرهای تند و شاذ پرهیز کرد، ضمن آنکه با شجاعت و صراحت موضع خودش را اعلام کرد و نشان داد که چرا و چگونه تغییراتی جدی و برگشت‌ناپذیر در ذهنیت و زندگی روزمره مردم اتفاق افتاده، چیزی که از آن می‌توان به یک انقلاب اجتماعی تعبیر کرد. انصافاً هم با گذشت دو سال از وقایع پاییز ۱۴۰۱، به وضوح می‌توان نمودهای عینی این انقلاب اجتماعی را در زیست روزمره مردم دید، در جنبه‌های پنهان و آشکار و کوچک و بزرگ زندگی. کتاب «انقلاب را زیستن» از این منظر حائز اهمیت است.

بیات در این کتاب کوچک و خواندنی، نه در مقام یک تحلیلگر مشاهده‌گر از بالا و بیرون بلکه به‌عنوان محققی در میدان، با در اختیار داشتن ابزارهای نظری و مفاهیم تحلیلی لازم به میان مردم کوچه و بازار در کشورهای عربی رفته و کوشیده روایتی متفاوت از انقلاب‌هایی که درمجموع بهار عربی نام گرفتند، ارائه کند. او شیوه تازه‌ای برای اندیشیدن و دیدن تحولات اجتماعی عرضه کرده، یعنی انقلاب را نه‌فقط در معنای جابه‌جایی نخبگان و نظام‌های سیاسی که در ساده‌ترین جنبه‌های زندگی روزمره مردم عادی، زنان، جوانان، کارگران، تهی‌دستان به حاشیه‌رانده‌شده و... جست‌وجو کرده است.

در روایت بیات از انقلاب و تحولات سیاسی و اجتماعی به‌جای تاکید بر نزاع نیروها، گروه‌ها و احزاب سیاسی و مداخلات نظامی و نقش نیروهای بین‌المللی و تغییرات کلان اقتصادی، به میان مزارع، کارخانه‌ها، خانواده‌ها و مدارس می‌رویم، جایی که زندگی روزمره مردم عادی در آن‌ها اتفاق می‌افتد و ذهنیت ایشان را آشکار می‌کند. بیات نوشته قصدش فقط این نیست که نشان بدهد که انقلاب با زندگی مردم چه می‌کند، بلکه می‌کوشد نشان بدهد که روزمرگی‌ها با انقلاب چه می‌کنند.

انقلاب را زیستن، الگوی خوب و قابل استفاده‌ای برای پژوهشگران علوم اجتماعی ما است تا با یادگیری از آن بتوانیم چشم‌هایمان را باز کنیم و تحولات به‌ظاهر «ساده» و «بدیهی» اطراف خود را ببینیم و روایت کنیم. تنها در این صورت است که درمی‌یابیم آنچه رخ داده، اتفاقاً اصلاً «ساده» و «بدیهی» نیست و ‌ای‌بسا از هر انقلاب یا تغییر بزرگ سیاسی هم مهم‌تر است، تنها باید صبور بود، جوگیر نشد، آرامش خود را حفظ کرد و با هوشمندی و با عینک‌هایی تازه زندگی اجتماعی ایرانیان را نگریست و روایت کرد. شک نکنید که روایت حاصل خارق‌العاده است.

 

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی