عباس سلیمی نمین فعال سیاسی اصولگرا و پژوهشگر تاریخ: در مورد آثار مکتوب آقای رئیسی اطلاعی ندارم
عباس سلیمینمین، فعال سیاسی اصولگرا در گفتوگو با هممیهن توضیحاتی درباره تاسیس نهاد بینالمللی شهید رئیسی داده است که در ادامه میخوانید.
عباس سلیمینمین، فعال سیاسی اصولگرا در گفتوگو با هممیهن توضیحاتی درباره تاسیس نهاد بینالمللی شهید رئیسی داده است که در ادامه میخوانید.
شورای عالی فرهنگی مصوبهای را تصویب کرده است که نهاد بینالمللی شهید رئیسی تشکیل شود. نظر شما درباره این اقدام چیست؟
شهید رئیسی یک شخصیت صدیق و بیحاشیه بود. طبیعتاً فقدان این شخصیت در جامعه یک نوع کاستی ایجاد میکند. این سخنی است که میتوان آن را از همه کسانی که او را تشییع کردند و تشییع باشکوهی از وی نیز به عمل آمد دریافت کرد اما در مورد این مسئله که ما در مورد ریاستجمهورهای مختلفی که میآیند و میروند چه کنیم، یک قانون داریم و به نظر من قانون خوبی است.
هرچند که برخی به آن تن ندادند مانند آقای احمدینژاد و یا برخی از ریاستجمهورهای دیگر، مبنی بر اینکه آثار باقیمانده از دوران ریاستجمهوری آنها براساس قانون باید توسط کتابخانه ملی و اسناد کل کشور تولیگری شود. در واقع بعد از پایان دوره ریاستجمهوری، آثار باقیمانده از هر رئیسجمهوری باید به مرکز اسناد ملی تحویل داده شود. الان در مورد مرحوم آقای هاشمیرفسنجانی، در رفسنجان یک مرکزی به وجود آمده و این کار با هزینه کتابخانه ملی انجام شده و برای این منظور 25 کارمند کتابخانه ملی را تامین میکند و هزینهها را پرداخت میکند.
در مورد آقای خاتمی و آقای روحانی، اسناد به کتابخانه ملی داده نشده اما در یکی از بناهای تاریخی سعدآباد قرار داده شده است و متاسفانه آنها نیز در معرض بازدید مردم قرار ندارد. آقای احمدینژاد به گونه دیگری عمل کرده و آثار را به مرکز نشر آثار امام تحویل داده است. در مورد آقای رئیسی این استثنا به نظر من خیلی مورد قبول نیست، ضمن اینکه دیگران هم چندان از این کار تبعیت نکردند، آقای هاشمی به نوعی تبعیت نکرده، آقای احمدینژاد به نوعی و آقای روحانی و خاتمی هم به گونه دیگری. این امر را که آثار باقیمانده، از جمله هدایایی که به آنها داده شده و سایر آثار، در جایی نگهداری شود چراکه بخشی از تاریخ کشور است کار خوب و پسندیدهای است اما این تفاوت خیلی مورد قبول نیست.
مبنی بر اینکه یک مرکزی با مصوبه شورای انقلاب فرهنگی در مورد آقای رئیسی عمل کند، جایی به صورت نصفه و نیمه براساس مصوبات قانونی قبلی در مورد آقای هاشمی عمل شود، یعنی علیالقاعده این مرکز باید در تهران تحت پوشش کتابخانه قرار میگرفت اما خودشان در شهرستان رفتهاند و در عین حال هم هزینههایش را به عهده کتابخانه ملی قرار دادهاند. این ناهمگونی چندان پسندیده نیست؛ ضمن اینکه باید به هر رئیسجمهوری و با هر سلیقهای که انتخاب شده است حتماً به عنوان بخشی از تاریخ ما در معرض نگاه نسلهای آینده قرار بگیرد تا از این طریق اطلاعاتی کسب کنند.
آیا قانون موجود کافی نیست و به طرح و یا قانون مشترک دیگری نیاز داریم که هر کسی به سلیقه خود رفتار نکند؟
قانون داریم اما هرکسی به گونهای عمل کرده که به نظر من کار خیلی درستی نیست. اینکه ساختمانهای سعدآباد تبدیل به موزه شود را نمیپسندم چراکه اخلالی در شناخت پهلویها ایجاد میشود. متاسفانه الان خیلی از ساختمانهای سعدآباد به موزههای متفرقه از جمله موزه آب و موزه آثار نقاشی فرشچیان اختصاص پیدا کرده و این را نمیپسندم. باید تغییری در کتابخانه ملی ایجاد شود و کتابخانه ملی هم در جایی که صلاح میداند و یا در اختیار دارد یک موزه بسازد و به همه شخصیتهای ریاستجمهوری اختصاص دهد. حالا اگر این مسئله خیلی قابلیت اجرایی ندارد، مصوبه جدیدی را پیگیری کنند، اما از نظر من باید قاعدهمندی واحدی در این زمینه به وجود بیاید.
مصوبه این بنیاد برای دوران پیش از ریاستجمهوری آقای پزشکیان و اساسنامه این بنیاد اخیراً ابلاغ شده است؛ آیا به نظر شما دولت آقای پزشکیان باید نسبت به آن عملی غیر از ابلاغ انجام میداد؟
اشاره کردم امکاناتی که مرحوم آقای هاشمی دریافت کرد بسیار زیاد است و تفاوت وجود دارد. این تفاوت نه اینکه بیعدالتی باشد و بشود تعبیر بیعدالتی به آن اطلاق کرد اما باید همگون باشد و یک قاعده بهوجود بیاید. مثلاً اقدام آقای احمدینژاد به تحویل آثار به مرکز آثار امام چه ربطی به آنجا دارد و پرسشی که کردم برخی از آثار هم ظاهراً در زمان تحویل دادن گم شده بود و نیست. اگر قانون مبنا است همه باید یک گونه عمل کنند و تفاوتی وجود نداشته باشد.
دستاوردهای اندیشهای مرحوم رئیسی را در چه چیزی میبینید؟
من در مورد آثار مکتوب ایشان اطلاعی ندارم و ندیدم.
همین مسئله اطلاع نداشتن از دستاوردها و آثار ایشان نکتهای است که افراد متعلق به جریانهای سیاسی همسو با ایشان نیز اذعان دارند و همین مسئله که آثار و تألیفات ایشان نامشخص است و حتی وجود ندارد محل ظن و گمان است...
تنها بحث آثار نیست. همه آنچه که در دوران ایشان رخ داده، اینکه پیام ویژهای انجام دادند، اقدام ویژهای انجام دادند و مواردی از این دست؛ هر آنچه از دوران هشت ساله یک رئیسجمهور که در مورد شهید رئیسی به دلیل شهادتاش تقلیل پیدا کرد، اما یک مقطعی از تاریخ ما است و باید تلاش کنیم و این تاریخ را به بهترین وجه ممکن حفظ کنیم. قرار نیست برای دریافت یک مقطع تاریخی از یک رئیسجمهور برای یکی به کرمان و دیگری به سعدآباد و دیگری نشر آثار امام رفت و این تفرق امر پسندیدهای نیست. باید اجازه دهید مرکزی قانونی ارائه دهند و ببینیم آثار باقیمانده چگونه است.