حسین نقاشی عضو شورای مرکزی حزب اتحادملت: تشکیل بنیاد رئیسی از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی ایراد دارد

حسین نقاشی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب و عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت در گفت‌وگو با هم‌میهن درباره تاسیس نهاد بین‌المللی رئیسی آن را اقدامی نادرست و محل ایراد می‌داند.

‌نظر شما درباره تشکیل بنیاد بین‌المللی شهید رئیسی چیست؟

تشکیل چنین بنیادهایی معمولاً برای افرادی که در حوزه‌های مختلف علمی و فرهنگی و هنری شاخص هستند و یا افراد سیاسی برجسته هستند انجام می‌شود اما نکته این است که آنها در قالب یک نهاد خصوصی تاسیس می‌شوند و بودجه دولتی و یا آنچه در اساسنامه این نهاد آمده، مبنی بر استفاده از کمک‌های دولتی در آن معنا ندارد.

افرادی هم که برای آنها چنین بنیادهای ویژه‌ای تشکیل می‌شود، منشأ اثر ویژه فرهنگی و هنری بودند و یا نویسنده مشهوری بودند و یا هنرمندی تاثیرگذار که فراتر از بحث هنر اقدام ویژه اجتماعی نیز انجام داده‌اند و یا از نظر سیاسی تاثیر خیلی ویژه‌ای در برهه‌ای از زمان گذاشته و همه این موارد در قالب بنیادهای خصوصی از سوی خانواده و افراد حقیقی دیگری که به‌هیچ‌وجه استفاده از بودجه‌ها و کمک‌های دولتی مطرح نیست.

در مجموع تشکیل چنین بنیادهایی که به نوعی وابستگی به شوراهایی مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی دارند کار پسندیده‌ای نیست. بعلاوه با توجه به اینکه این شوراها جایگاهی در قانون اساسی ندارند و در یک وضعیت پساانقلابی شکل گرفته و ماندگار شدند و سیاستگذاری‌ها و مصوباتی که دارند برخلاف قانون اساسی و گاهی فراتر از یک نهاد قانون‌گذاری است و به نوعی برای وزارتخانه‌ها و سازمان‌ها و نهادهای قانونی الزام‌آور است. چنین نهادهایی مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی گاهی عملاً دست به قانون‌گذاری می‌زنند و تنها بحث سیاست‌گذاری هم مطرح نیست و همین مسئله محل ایراد حقوقی جدی است.

حالا این بنیادی که شکل گرفته است به نوعی با مجوز شورای عالی انقلاب فرهنگی است و براساس اساسنامه دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی یکی از اعضای هیئت امنا است.«ماده واحده - با هدف اعتلا و معرفی ملی و بین‌المللی الگوی حکمرانی متعالی انقلاب اسلامی و بزرگداشت و امتداد راه و روش مدیریتی آیت‌الله شهید رئیسی، «بنیاد بین‌المللی شهید رئیسی» تشکیل می‌گردد.

تبصره- مأموریت‌ها و ساختار بنیاد و مفاد اساسنامه آن به پیشنهاد دبیرخانه شورای عالی به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی می‌‌رسد.» یا در مورد نحوه انحلال یکی از ضوابطی که در اساسنامه به آن اشاره شده است تصویب نهایی شورای عالی انقلاب فرهنگی است. یعنی با توجه به اینکه این شوراها از نظر حقوقی ایراد دارند و در قانون اساسی به آنها اشاره نشده است، چنین شورایی هم عضو هیئت امنا دارد و حتی انحلال را نیز به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی موکول کرده است. یعنی به نظر می‌رسد نهادی که خود مسئله حقوقی دارد، در اعضای موثر این بنیاد هم نقش دارد و هم در مرحله انحلال و در پیش گرفتن چنین رویکردی محل ایراد است و پسندیده نیست که چنین اتفاقی رخ دهد. 

‌د‌ر شرایطی که کشور از نظر اقتصادی دچار مشکلات عدیده‌ای است و یکی از دلایل تورم را حجیم بودن بودجه عنوان می‌کنند، چرا اجازه تصویب چنین اقداماتی داده می‌شود؟

در کشور ما ده‌ها شورای عالی در کنار وزارتخانه‌ها و سازمان‌های موجود که وظیفه تصدی‌گری دارند وجود دارند و به صورت موازی ایجاد تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی می‌کنند و این در حالی است که خروجی روشنی هم ندارند و در عمل از بودجه‌های عمومی کشور هم استفاده می‌کنند و این امر شایسته‌ای نیست و منافع مردم را تامین نمی‌کند و بهتر است تشکیل چنین نهادهایی از سوی هواداران و خانواده و دوستداران شخصیت سیاسی انجام شود و بودجه عمومی برای یک شخص مصرف نشود.

‌اساساً تاسیس چنین نهادهای فرهنگی‌ای که منتسب به اشخاص است، بر فضای عمومی جامعه نسبت به حاکمیت و دولت‌ها چه تاثیراتی خواهد گذاشت؟

شخصیت آقای رئیسی یک شخصیت فراگیر و ملی از نظر من محسوب نمی‌شود. ایشان یک شخصیت سیاسی بودند که مورد اقبال بخش بزرگی از جامعه هم نبودند. حتی برای شخصیت فراگیری همچون مصدق هم که اقبال عمومی دارند، تاسیس چنین نهادی درست نیست. با توجه به شرایط اقتصادی حاکم بر جامعه و حساسیت‌هایی که مردم نسبت به صرف بودجه‌های عمومی دارند صرف منابع برای چنین اموری اولویت اکثریت مردم نیست و همین ممکن است حساسیت‌های زیادی را در اذهان عمومی ایجاد ‌کند و در چنین شرایط اقتصادی و معیشتی اثرات مطلوبی نخواهد داشت و اگر بصیرت و درایتی بود باید هواداران ایشان از تاسیس چنین بنیادی از سوی نهادهای حاکمیتی و با استفاده از بودجه‌های عمومی خودداری می‎کردند.