مواجهه رؤسایجمهور پس از انقلاب با اعتراضات دانشجویان
دانشگاه از بنی صدر تا پزشکیان
حضور دانشجویان در رخدادهای سیاسی تاریخ معاصر ما نقش کلیدی و سرنوشتساز داشته و تعامل با آنها همواره دغدغه حاکمان و رؤسایجمهور بوده است. در کشور ما هم چه پیش از انقلاب و سالهای اولیه ایجاد دانشگاه در ایران، رضاشاه و محمدرضا پهلوی از تحرکات دانشجویی هراس داشتند و چه پس از انقلاب که در دولتهای مختلف، تعامل با دانشجویان دغدغه رؤسایجمهور بوده است.
حضور دانشجویان در رخدادهای سیاسی تاریخ معاصر ما نقش کلیدی و سرنوشتساز داشته و تعامل با آنها همواره دغدغه حاکمان و رؤسایجمهور بوده است. در کشور ما هم چه پیش از انقلاب و سالهای اولیه ایجاد دانشگاه در ایران، رضاشاه و محمدرضا پهلوی از تحرکات دانشجویی هراس داشتند و چه پس از انقلاب که در دولتهای مختلف، تعامل با دانشجویان دغدغه رؤسایجمهور بوده است.
یرواند آبراهامیان در کتاب «ایران بین دو انقلاب» به یکی از چشمگیرترین تحرکات اعتراضی دانشجویان دانشگاه تهران اشاره میکند که دانشجویان دانشکده حقوق در اعتراض به هزینههای بیهوده برای آماده ساختن دانشگاه جهت بازدید ولیعهد، در کلاسهای درس حاضر نشدند. به دنبال این حرکت و برخی اعتراضات دیگر، در همان سال ۲۰ نفر از فارغالتحصیلان دانشگاه بازداشت و یکی از آنها اعدام شد و این یکی از نخستین برخوردهای سختِ دانشجویی حکمرانان با دانشجویان بود.
نگرانی پهلویها از دانشجویان بیراه نبود، آنها مبدأ تغییرات بودند، در اتفاقات سال ۱۳۳۲ مبارزه علیه استعمار انگلیس در جریان ملی شدن صنعت نفت و ماجراهای روز ۱۶ آذر که به نامگذاری همین روز به روز دانشجو انجامید، چند نمونه از دلایل نگرانی از گسترش فعالیتهای سیاسی و اجتماعی در دانشگاه بود.
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران نیز فضای دانشگاهها بسیار سیاسی و پرشور بود. شاید بتوان گفت بیشترین تاثیر دانشجویی را در دوران دولت موقت دانشجویان داشتند؛ دانشجویانی که کاملاً همسو با حکومت تازهشکلگرفته حرکت میکردند و در همان دوران بود که دانشجویان پیرو خط امام از دیوار سفارت آمریکا بالا رفتند.
ابوالحسن بنیصدر، نخستین رئیسجمهور بعد از انقلاب پس از دولت موقت، بهصورت مستقیم با دانشجوها و درباره مسائل آنها دیداری در دانشگاه ترتیب نداد، اما دیدار مردمی خود را در دانشگاه تهران برگزار کرد(۱۴ اسفند ۵۹)؛ دیداری که به محل منازعه موافقان و مخالفان او تبدیل شد.
مدینه گفتی و کردی کبابم
در دولت آیتالله خامنهای، ایشان به دانشگاههای تهران، شهید بهشتی، تربیت مدرس، صنعتی شریف و علم و صنعت رفتند. آیتالله خامنهای پیش از رسیدن به جایگاه ریاستجمهوری، از سوی امام به عنوان نماینده وی در دانشگاه تهران انتخاب شد و دیدارهای هفتگی با دانشجویان داشت، دیدارهایی که پس از رسیدن او به ریاستجمهوری از قالب هفتگی خارج شد اما همچنان ادامه داشت.
در یکی از دیدارهای دانشجویی گفته بودند: «کاش میشد هفتهای یکبار باشد مثل سابق، ولی نمیشود... همانطور که میدانید این جلسه برای این هم نیست که فقط من به شما بگویم، بلکه وضع پاسخ به سوالات معنایش همین است که در حقیقت گفتوگو، طرفینی است؛ و سخن شما را هم من اینجا بدون روپوش و بدون هیچگونه تردیدی و طبقهبندیای از برادرهایی که بناست جمع کنند این حرفها را بایستی بشنوم و همان را مطرح کنم.»
در یکی از جلساتی که با دانشجویان دانشگاه تهران داشت، دانشجویی از او پرسید که داشتن چند مسئولیت با هم منجر به کمتوجهی به مسائل میشود، چرا چندین مسئولیت را پذیرفتهاید؟ ایشان در واکنش به این سوال میگویند: «یک بیت عامیانهای هست که رایج است تو زبانها، میگویند: «مدینه گفتی و کردی کبابم!» این یک واقعیت است... و من امیدوارم که حرکت عمومی دستگاههای دولتی ما جوری باشد که ما به اینجا برسیم. افراد را پیدا کنید، مسئولیتها را به آنها بسپاریم و هر کسی یک شغل داشته باشد.
در مورد مشاغل من که میفرمایید، من مشاغلم بعضیاش قانونی است: رئیسجمهور، عضو شورای عالی دفاع است، طبق قانون اساسی. بنده هیچوقت خودم استقبال نمیکردم یا داوطلب نبودم که من رئیس شورای عالی دفاع باشم اما غیر از این امکان نداشته، غیر از این ممکن نمیشده، چون رئیسجمهور بهطور طبیعی رئیس قوهی مجریه است و شخص اول مملکت بعد از مقام رهبری است طبق قانون اساسی، و این ایجاب میکند که در یک مجمعی که همه نشستند او رئیس باشد، دیگری رئیس باشد کار آن رئیسی که غیر از رئیسجمهور است مختل خواهد شد؛ یعنی او نمیتواند کار لازم را در این مورد انجام بدهد.»
ایشان پس از برخی اتفاقات مهم کشور نیز در دانشگاهها حاضر میشدند و به سوالات دانشجویان پاسخ میدادند. برای نمونه در روزهای پس از عزل آیتالله منتظری از قائممقامی رهبری در فروردین ۱۳۶۸، با حضور در یکی از دانشگاههای تهران، به چند سوال پیرامون «آیتالله منتظری و دلیل برکناری ایشان» پاسخ دادند. (پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای)
ایشان در سال ۶۶ نیز در دانشگاه شهید بهشتی حاضر شد و در پاسخ به سوال یکی از دانشجویان مبنی بر اینکه آیا دانشجویان باید سیاسی کار کنند و سیاسیکاری چیست؟ اینگونه گفتند: «سیاسیکاری یک تعبیری است که یک وقتی بنده کردم. چند سال قبل از این، یک عده دانشجو آمده بودند پیش من، من گفتم که معتقد هستم شماها کار سیاسی کنید اما سیاسیکاری نکنید.
این برادر یا خواهری که این را نوشتهاند، نظر به آن حرف من دارند یا چیز دیگری میخواهند بگویند!؟ من که آنوقت گفتم، مقصودم این بود که کار سیاسی و تلاش سیاسی بکنید اما موذیگری سیاسی نکنید. چنانکه در گروههای سیاسی و احزاب سیاسی و باندهای سیاسی معمول است، علیه هم میزنند، موذیگری میکنند، کارشکنی میکنند، از این بد میگویند، از آن غیبت میکنند، توطئه میکنند، اینها جزو کارهایی است که بین گروههای سیاسی و سازمانهای سیاسی و احزاب سیاسی کارهای رایجی است. دانشجو پاکتر از این حرفهاست. فضای دانشجویی و تلاش دانشجویی، عزیزتر و باصفاتر از این حرفهاست که در سیاسیکاری بیفتد. اگر مقصود آن جمله است که من گفتم، مقصود من این بود؛ اما کار سیاسی را ما حتما تأیید میکنیم که دانشجویان انجام بدهند.»(سایت روشنی خورشید)
بیگانه با دانشجویانِ منتقد
هاشمیرفسنجانی همزمان با پایان جنگ به ریاستجمهوری رسید و در دولت سازندگی خود تلاش کرد تا با توسعه زیرساختها کشور را از شرایط جنگی خارج کند و به همین دلیل معتقد بود که باید اولویت اول در کشور سازندگی ویرانیهای جنگ باشد. رابطه او با جریانهای منتقد در دانشگاه چندان خوب نبود. دفتر تحکیم وحدت، شاخصترین جریان دانشجویی مخالف با هاشمیرفسنجانی بود که از همان ابتدا انتقادات خود را به دولت هاشمی ابراز میکرد.
در یکی از بیانیههایی که به مناسبت ۱۳ آبان سال ۶۸ منتشر کرد، به رویکرد دولت نسبت به آمریکا انتقاد و معتقد بود که باید شعار مرگ بر آمریکا لقلقه زبان دولتمردان باشد. اما انتقادات و بیانیههای این تشکل دانشجویی معروف چندان مورد پسند هاشمیرفسنجانی نبود. تشکل دانشجویی دفتر تحکیم وحدت که مسئولیت برگزاری مراسم روز ۱۳ آبان را برعهده داشت، در سال ۷۲ با ممانعت وزارت کشور دولت هاشمی نتوانست مجوز برگزاری این مراسم را دریافت کند و آنها نیز برنامه راهپیمایی را لغو کردند.
علی شکوریراد، یکی از اعضای این تشکل در آن دوران درباره دلیل انتقادات دفتر تحکیم وحدت به هاشمیرفسنجانی در دوران ریاستجمهوریاش اینگونه میگوید: «زاویه پیدا کردن آیتالله هاشمیرفسنجانی با جناح چپ بر سر بیانیه معروف به دوران بازسازی بود. این بیانیه دهبندی به مذاق ما دانشجویان هم خوش نیامد. متن بیانیه به گونهای بود که گویی قرار است به دوران جنگ پشت شود و وارد دوران رفاه شود. هاشمی معتقد بود مصرف محرک تولید و توسعه است و لذا باید مصرف در کشور افزایش یابد. ایشان اما به منابع ارزی کشور توجهی نداشت.
ما ولی بر این باور بودیم که ریاضتهای دوران جنگ باید ادامه داشته باشد تا زیرساختهای آسیبدیده کشور درست شود و بعد از آن شعار رفاه داد. چون شعار رفاه دادن بلافاصله بعد از پایان جنگ، نشانهای بود بر افزایش شکاف طبقاتی. بیشتر دانشجویان هم چپگرا و از افزایش شکاف طبقاتی ناخشنود بودند. ولی آقای هاشمی پذیرفته بود که این فاصله طبقاتی ایجاد شود. همین سبب انتقاد دانشجویان از سیاستهای او شد.»
مهدی عربشاهی، از فعالان سابق دانشجویی نیز درباره رابطه هاشمیرفسنجانی با دانشجو و دانشگاه اینگونه میگوید: «در دوره ریاستجمهوری هاشمی، رابطه هاشمی با جریان دانشجویان منتقد و حالا آنچه که ما جنبش دانشجویی مینامیم، به هیچ وجه خوب نبود. یعنی دانشجویانی که وجه انتقادی دارند، با دولت هاشمی درگیریهای مداوم داشتند و حتی هاشمی تلاش کرد به نوعی جریانهای موازی بسازد، جریانهایی که همانها هم بعداً تبدیل به منتقدانش شدند و میبینیم حتی در آن زمان این تصور بود که آقای [آیتالله] خامنهای بیشتر مایل است که دانشگاهها سیاسی باشند و هاشمیرفسنجانی و تیم او اصلاً چنین تمایلی نداشت.
دانشجویان هم با یک نگاه عدالتمحور سیاستهای دولت هاشمی را نقد میکردند و فکر میکردم در آن دوره اصلاً رابطه خوبی بین دانشجویان منتقد و دولت هاشمی وجود نداشت.» عربشاهی معتقد است رابطه هاشمیرفسنجانی با دانشجویان بعد از دوران ریاستجمهوریاش خوب شد و میگوید: «بعد از ریاستجمهوری هر چقدر که از قدرت فاصله گرفت و به نوعی خود او زاویه پیدا کرد، هم نگاهش به جریانهای مدنی تغییر کرد و هم نگاه جریانهایی مثل جنبش دانشجویی به هاشمی تغییر کرد و قضاوتی که در سال ۷۶ نسبت به هاشمی بود در سال ۸۸ وجود نداشت.»
هاشمیرفسنجانی در دوران ریاستجمهوری خود یکبار به مناسبت ۱۶ آذر در سال ۷۳ در جمع دانشجویان بسیجی دانشگاه علوم پزشکی حاضر شد، اما این دیدار نه در دانشگاه که در ورزشگاه آزادی انجام شد. مروری بر خاطرات او در روزهای دانشجو نشان میدهد مناسبات روز دانشجو و ۱۶ آذر چندان مورد توجه وی نبوده است.
در خاطرات ۱۶ آذر سال ۷۱ و سال ۷۲ هیچ اشارهای به گرامیداشت این روز نداشته است، در خاطرات ۱۶ آذر ۷۳ به حضور در ورزشگاه آزادی و دیدار با دانشجویان اشاره کرده است: «از منزل به ورزشگاه آزادی رفتیم. به مناسبت روز دانشجو، دانشجویان بسیجی علوم پزشکی اجتماع داشتند. حدود ده هزار نفر بودند و اجتماع باشکوهی بود. نصف آنها را دختران تشکیل میدادند. آقایان دکتر [علیرضا] مرندی، [وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی] و سرتیپ [علیرضا] افشار، [فرمانده نیروی مقاومت بسیج]، خیرمقدم گفتند. من هم درباره اهمیت دانشگاه و بسیج و تحصیل زنان صحبت کردم.»
در خاطرات ۱۶ آذر ۷۴ نیز خاطرهای از روز دانشجو به چشم نمیخورد، در سال ۷۵ دانشجویان دانشگاه امام محمدباقر(ع) به دیدار او رفتند: «دانشجویان دانشگاه [امام محمدباقر(ع) وابسته به وزارت] اطلاعات آمدند. آقای [علی] فلاحیان، [وزیر اطلاعات] و آقای راستگو، رئیس دانشگاه، گزارش دادند. هزار فارغالتحصیل و هزار دانشجو دارند و از سایر ارگانها هم برای اطلاعات دانشجو پذیرفتهاند. من هم در خصوص لزوم علمی و فنیکردن کار اطلاعات و بالا بردن معلومات پرسنل و ضررهای ناشی از کماطلاعی مأموران صحبت تشویقآمیز کردم.» تا پیش از دوران خاتمی و در دوران هاشمی رفسنجانی اگر دیدارمنظمی با دانشجویان برگزار می شد در روز وحدت حوزه و دانشگاه بود.
آغازِ آرام و پایانِ متشنج
دوران سیدمحمد خاتمی، دوران تعامل با دانشجو و دانشگاه بود. برنامه حضور رؤسایجمهور در دانشگاه و در جمع دانشجویان به مناسبت روز دانشجو از دوره ریاستجمهوری خاتمی باب شد و تا به امروز ادامه پیدا کرده است. نخستین روز دانشجو در دوران خاتمی همزمان با برگزاری کنفرانس سران کشورهای اسلامی بود که به دلیل تعطیلی تهران، مراسمی برگزار نشد.
خاتمی اولین دیدار خود با دانشجویان را در سال ۷۷ و به مناسبت نخستین سالگرد دوم خرداد برگزار کرد. سخنرانی خاتمی در این روز مورد توجه دانشجویان قرار گرفت؛ بهویژه صحبت از آزادی: «به صراحت این اعتقاد خودم را بگویم که سرنوشت جبهه اجتماعی دین در امروز و فردا در گرو این است که جوری ما دین را ببینیم که با آزادی سازگار باشد. شما به تاریخ بشر مراجعه کنید، ببینید، هر چه که با آزادی مقابله شده است، لطمه دیده است، حتی فضیلتهای انسانی. دین اگر در مقابل آزادی قرار گرفته است دین لطمه خورده است.
عدالت اگر در مقابل آزادی قرار گرفته است، عدالت لطمه خورده است. ساختن و توسعه اگر مقابل آزادی قرار گرفته است سازندگی لطمه خورده است.» نخستین حضور خاتمی در دانشگاه، در ۱۶ آذر سال ۷۷ و در دانشگاه شریف بود. او در بخشی از سخنرانی خود به پرونده قتل داریوش فروهر و همسرش اشاره کرد و گفت: «بنده با قاطعیت این جنایت را پیگیری میکنم و این عملی محکوم است.»
اما روند برخورد خاتمی با دانشجوها از ابتدای دوران ریاستجمهوری به سالهای انتهایی ریاستجمهوری تغییراتی کرد، رئیسجمهوری که در سال نخست حضور میان دانشجویان مورد تشویق فراوان دانشجوها قرار میگرفت، در آخرین همایش روز دانشجو با شعارهایی علیه خود مواجه شده بود. وقتی گفت دانشگاه جایگاهی است که باید دموکراسی را قبول داشته باشیم، از سوی دانشجوها هو شد، اما زمانی که گفت امیدوار است در دانشگاه شاهد حضور دیکتاتورها نباشیم تشویق شد.
عدهای از دانشجویان شعار دادند که «خاتمی تو به ما پشت کردی» و فضای سالن بارها ملتهب شد. وقتی گفت شهادت روشنفکریام را بدهم، توسط دانشجوها یکبار دیگر هو شد و عصبانی شد و خطاب به دانشجوها گفت:«این خلاف مسائل دموکراتیک است، این چه وضعیتی است که شما انجام میدهید، چند نفرید که هو میکنید؟ کاری نکنید بگویم بیرونتان کنند. آدم باشید. تامل کنید. در همه چیز انحراف ایجاد کردید و حالا آمدید اینجا نمیگذارید چهار تا حرف بزنند و حرف گوش دهند.» اما در همین سخنرانی نیز با بیان نکاتی درباره مردمسالاری و دین مورد تشویق دانشجوها قرار گرفت: «دموکراسی درمان درد ما است اما به شما اطمینان میدهم مردمسالاری جز از طریق سازگاری آن با دین در کشور ما قابل تحقق نیست. آنان که مشکل ما را دینداری میدانند اولاً حرف تازهای نمیزنند و ثانیاً حرفهای سطحی میزنند.»
احمدینژاد نیامده رفت!
احمدینژاد در رابطه با دانشجویان بسیار یک بام و دو هوا برخورد میکرد. از یک سو سرزده به جمع دانشجوهای دختر خوابگاه فاطمیه دانشگاه تهران میرفت و از سوی دیگر دانشجوها را ستارهدار میکرد. نخستین حضور او در دانشگاه امیرکبیر، با حاشیههای بسیاری همراه شد. دانشجویان بر علیه او شعار میدادند، عکس او را آتش زدند و در میانه برنامه یک لنگه کفش نیز به سمت احمدینژاد پرتاب شد. احمدینژاد در واکنش به آتش زدن عکس خود اینگونه گفته بود که «حاضر است برای کشور، رجاییوار بسوزد.»
احمدینژاد همان شب نیز در وبلاگ شخصی خود اینگونه نوشت: «جلسه امروز نشانه وجود آزادی در دانشگاه بود» اما پس از آن، سختگیریهای بیشتری نسبت به دانشجویان دانشگاه امیرکبیر اعمال شد، تا جایی که در نخستین سالگرد حضور احمدینژاد دانشجویان نامهای به وی نوشتند و این حرکت خود را مایه دمیدن خون تازه در رگهای دانشگاه دانستند: «اعتراض بیپروای دانشجویان به نماد اقتدارگرایی و تمامیتخواهی حاکمیت و رساندن صدای در گلو خفه شده میلیونها ایرانی آزادیخواه به گوشهای ناشنوای سرسپردگان آستان قدرت، شور و شعفی وصفناپذیر در دل دانشجویان این دانشگاه ایجاد کرد و خونی تازه در رگهای جنبش دانشجویی دمید.»
مسئول روابط عمومی انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر گفته بود که نیروهای بسیجی برای حضور احمدینژاد در دانشگاه جمع شده بودند و نه دانشجوهای واقعی و دانشجوها هم اعتراض خود را به این مسئله نشان دادند. احمدینژاد پس از آن مراسم پرحاشیه ترجیح داد حضور در میان دانشجویان را گزینشیتر انجام دهد، زمانی که در دانشگاه علم و صنعت حاضر شد، دانشجویان همان دانشگاه تا شب قبل از حضور وی اطلاعی نداشتند و دانشجویانی از دانشگاه امام صادق و امام حسین به مناسبت آن روز به دانشگاه رفتند.
حضور احمدینژاد در دانشگاه به تدریج کمرنگتر شد، پس از سال ۸۶ در هیچ مراسم روز دانشجویی حاضر نشد و حضور او در دانشگاه نیز جنبه تشریفاتی و از جنس دیدارهای دولتی و حاکمیتی بود؛ از جمله حضور در دانشگاه شهید بهشتی به منظور تقدیر از یک استاد در سال ۸۹، حضور در دانشگاه تهران برای شرکت در همایش ملی جنگ نرم و حضور بر سر مزار ۵ شهید گمنام در دانشگاه امیرکبیر. حضور او در دانشگاه تهران در سال ۸۹ با اعتراضات دانشجویی همراه بود و در حالی که در تالار علامه امینی در حال سخنرانی بود عدهای از دانشجوها تریبون آزاد شکل داده و صحبتهای انتقادی علیه او انجام دادند.
بشنو صدای ملت
رفت و آمد حسن روحانی به میان دانشجویان و حضور در دانشگاه بسیار بود؛ هم تلاش میکرد در مراسم آغاز سال تحصیلی به دانشگاهها برود و هم در مراسم روز دانشجو. حضور او در مراسم آغاز سال تحصیلی ۹۲ چندان حاشیهای نداشت؛ هرچند که یکی از دانشجویان سخنران در این روز، با برخورد نیروهای حراستی مواجه شده و گفته بود که برگههای سخنرانیاش را از او گرفتند.
او در نخستین حضور دانشجویی به مناسبت روز دانشجو گفته بود: «دانشگاه خانه احزاب نیست، اما کارگاه سیاست است، خیلی از آمارهای دولت قبل را نگفتم آستانه تحمل خود را بالا ببریم، سانتریفیوژ باید بچرخد، اما زندگی مردم و اقتصاد هم باید بچرخد.» شعارهای دانشجویان در این روز در دانشگاه نشان از همراهی آنها با رئیسجمهور جدید داشت. اما استقبال دانشجویان از روحانی نیز به مرور و در سالهای بعدی ریاستجمهوریاش کمرنگ و کمرنگتر شد. روحانی که در سخنرانی روز دانشجوی سال ۹۶ با کنایه به احمدینژاد درباره دانشجوهای ستارهدار گفته بود «ستاره ویژه آسمان است، مربوط به دانشگاه نیست.»
اما در سال ۹۶ و پس از اعتراضات دیماه آن سال، وزارت اطلاعات دولت او برای بیش از ۱۰۰ فعال دانشجویی پرونده تشکیل داد. اتفاقی که پس از اعتراضات سال ۹۸ نیز تکرار شد. دانشجویان معتقد بودند که در دوره اول ریاستجمهوری روحانی شاهد احیای تشکلها و انجمنهای صنفی و فعالیت خوب تشکلها بودند اما پس از سال ۹۶ به بعد و همزمان با گسترده شدن اعتراضات، سرکوب دانشجویان پررنگتر بود.
از همین روی بود که حضور روحانی در دانشگاه نیز با اعتراضات دانشجویی روبهرو میشد؛ از جمله در سال ۱۳۹۷، تعدادی از دانشجویان همزمان با حضور روحانی در دانشگاه تهران، شعارهایی از جمله «صدامون رو بریدند با رایمون پز میدن» و «روحانی بشنو صدای ملت» سر دادند.
حضور گسترده و برخوردهای شدید
سیدابراهیم رئیسی نیز در مدت سه سال حضورش در جایگاه ریاستجمهوری رفت و آمد قابل توجهی به دانشگاه داشت. وی ۲۳ بار به دانشگاه رفت، هم در مراسم آغاز سال تحصیلی و هم در مراسم روز دانشجو حضور داشت و او را رکورددار حضور در دانشگاه میدانند، اما یکی از سختترین دورانهای دانشجویی نیز در دوره ریاستجمهوری او رخ داد.
اعتراضات سال ۱۴۰۱ فضای دانشگاهها را به شدت امنیتی کرده بود و نهتنها دانشجویان، بلکه اساتید نیز از اقدامات به شدت امنیتی دولت سیزدهم درامان نبودند. او در مراسم آغاز سال تحصیلی دانشگاه در همان روزهای سراسر اعتراض پس از مرگ مهسا امینی به دانشگاه الزهرا رفت و در فضای ملتهب آن روزها باردیگر خبرها حاکی از آن بود که دانشجویان به صورت گزینشی در این جلسه حضور داشتهاند و پس از رفتن رئیسی از دانشگاه فضای این دانشگاه هم ملتهب شد.
در روزهایی که اعتراضات سراسری به مرگ مهسا امینی در جریان بود و جو اغلب دانشگاهها امنیتی و اعتراضی بود، عملاً کمتر دانشگاهی از حضور دولتیها استقبال میکرد. البته رئیسی پس از آن در روز دانشجوی همان سال نیز در دانشگاه تهران حاضر شد، او در صحبتهای خود گفته بود: «پیش از حضور در این مراسم برخی توصیه کردند در این مراسم شرکت نکنم.
بنده در پاسخ گفتم کسانی که به دنبال تعطیلی علم هستند به دانشگاه نمیروند و بنای دولت سیزدهم از ابتدا تقویت علم و علمافزایی در دانشگاهها بوده است.» با وجود آنکه برخوردهای به شدت امنیتی یک سال پس از اتفاقات سال ۱۴۰۱ نسبت به دانشجویان در جریان بود و اعتراضات دانشجویی نیز برقرار بود، اما رئیسی برخلاف احمدینژاد در مراسم آغاز سال تحصیلی و روز دانشجو در سال ۱۴۰۲ یکبار دیگر به دانشگاه رفت. او در سخنان روز دانشجوی سال ۱۴۰۲ جنبش دانشجویی را جنبش ضداستبداد و ضداستعمار خوانده بود: «جنبش دانشجویی، جنبش ضداستبداد و ضداستعمار است. دانشجوی سیاسی و فعال و جریان جنبش دانشجویی، میتواند ضد استبداد داخلی و استعمار خارجی باشد.»
متن و حاشیه اولین تعاملِ دانشجویی
با روی کار آمدن دولت چهاردهم، پزشکیان نیز با آغاز مراسم سال تحصیلی جدید دانشگاهها، حاضر شد. جلسهای که با حاشیههایی همراه بود و پزشکیان فضای متشنجی که توسط یک دانشجو از بسیج دانشجویی دانشگاه تهران ایجاد شد به خوبی مدیریت کرد و با ایجاد فضای گفتوگو، تلاش برای به حاشیه رفتن این روز را به متنِ رسانهها کشاند. پزشکیان در این مدت کوتاه حضور در دانشگاه وعده تعامل با دانشجو و بازگشت دانشجویانِ منع تحصیلشده طی اتفاقات دو سال اخیر را به فضای دانشگاه داده و دستوراتی نیز صادر کرده است، اما باید دید سرنوشت پزشکیان در برخورد با دانشجویان در ادامه چگونه خواهد بود.