اگر معامله نکنیم، معامله میشویم
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، میداند که به دلیل تصمیمش در دولت نخست برای خروج از برجام، اکنون مجبور است که برای بازگرداندن قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران، از سه کشور اروپایی کمک بخواهد.

دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، میداند که به دلیل تصمیمش در دولت نخست برای خروج از برجام، اکنون مجبور است که برای بازگرداندن قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران، از سه کشور اروپایی کمک بخواهد. با توجه به وضعیت جاری روابط آمریکا و اروپا، بهویژه با توجه به موضوع اوکراین و اینکه دولت ترامپ تصمیم گرفتهاست به صورت انفرادی وارد مذاکره با روسیه شود و اروپاییها را در این مذاکرات بازی ندهد به علاوه اظهاراتی که به صورت پیوسته ترامپ علیه اروپا مطرح میکند، اروپاییها بهشدت از سیاست کنونی آمریکا ناراضی هستند.
این رفتار ترامپ به مذاق کشورهای اروپایی بهویژه فرانسه و آلمان خوش نیامدهاست. رابطه عمیق و تاریخی اروپا و آمریکا که از زمان جنگ جهانی دوم ایجاد شدهبود، لرزان شدهاست؛ البته مشخص نیست که این شکنندگی تا چه مدت ادامه پیدا کند اما باید به یاد داشت که این رابطه عمیق و ریشهدار است. باید منتظر بود و دید که آیا اروپاییها حاضر به پذیرش اقدامهای انفرادی و غیردوستانه ترامپ میشوند یا نه. نکتهای که وجود دارد این است که در حوزه سیاست خارجی، انتظار میرود که بدهبستانها بیشتر خواهد شد.
به اعتقاد من آمریکاییها این خواسته خود را با اروپاییها مطرح خواهند کرد اما دولتهای اروپایی به همین سادگی حاضر به پذیرش خواسته آمریکا نخواهند بود، هرچند میتوان تصور کرد که در مورد پرونده هستهای ایران سه کشور اروپایی در اصول و به لحاظ ماهیتی با درخواست احتمالی آمریکا برای ارجاع مجدد پرونده هستهای ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد موافق هستند.
اما با توجه به شرایط کنونی روابط آمریکا و اروپا، انتظار میرود که اروپاییها در قبال عملی کردن خواست آمریکا، مابهازای قابل توجهی از دولت آمریکا طلب کنند. موارد اختلافی زیادی میان دولت ترامپ و کشورهای اروپایی وجود دارد که ممکن است اروپاییها حاضر به معامله در مورد آن باشند. اروپاییها احتمالاً برای واشنگتن روشن میکنند که اگر خواستهای در مورد ایران دارد، آنها هم در پرونده اوکراین و روسیه خواستههایی دارند.
من به وضعیتی که بر اثر قدرت گرفتن ترامپ در فضای روابط بینالمللی ایجاد شدهاست فضای «تجارت سیاسی» میگویم. در همین یکماهی که از شروع به کار ترامپ میگذرد، ما نمونههای متعددی از این تجارت سیاسی را مشاهده میکنیم، در مورد مکزیک، کانادا، ونزوئلا و پاناما شاهد این بودیم که ترامپ با اقدامهای حداکثری علیه این کشورها وارد عمل شد، اما نهایتاً با یک معامله و گرفتن مابهازایی، از ادعاها و اقدامهای خود عقبنشینی کرد.
اگر ایران در دو سه ماه آینده نتواند اروپاییها را قانع کند که مکانیسم ماشه مشکلی را حل نمیکند، آنها ممکن است با گرفتن مابهازایی در مسائل اختلافی با واشنگتن، حاضر به پذیرش همکاری با ترامپ برای برگرداندن پرونده هستهای ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد شوند. قطعاً نگاه اروپاییها به آژانس بینالمللی انرژی اتمی است و در هفتهها و ماههای آینده نقش این سازمان پررنگتر از گذشته مورد توجه قرار میگیرد.
کسی تردیدی ندارد که آمریکا زور میگوید و زیادهخواهی میکند. اما واقعیت این است که در چارچوب دیپلماسی، همیشه همه طرفها حداکثر مطالبات خود را مطرح میکنند. قطعاً ایران هم زمانی که بخواهد وارد مذاکره با آمریکا شود، باید خواستار این شود که تمامی تحریمهای آمریکا به شکل غیرقابل بازگشت و تضمینشده لغو شوند.
فراموش نکنید که ایران یک بار با استفاده از مذاکرهکنندگان قوی توانست برجام را به نتیجه برساند و با استفاده از ابزار مذاکره، برخی از خواستههایش را به دست بیاورد. هرچند این روزها تمرکز همه روی بازگشت تحریمهای آمریکا علیه ایران است، اما نباید فراموش کرد که برجام دستاوردهای دیگری هم داشت که همچنان پابرجا هستند؛ از جمله آنها همین مسئله توقف اجرای قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد است. برخی توجه نمیکنند که این دستاورد و خروج ایران از فصل هفتم منشور ملل متحد در ۱۰ سال گذشته، تا چه اندازه با ارزش بودهاست.
در سیاست خارجی باید در چارچوب امکانات به مسائل نگاه کرد و برای آینده برنامهریزی کرد. واقعیت این است که ما اگر همین امروز با آمریکا وارد مذاکره شویم و مذاکراتمان با آمریکا به نتیجه نرسد، وضعیت روابط ایران و آمریکا از اینکه هست بدتر نخواهد شد. آمریکا ممکن است بگوید که با برنامه موشکی ایران مشکل دارد، با نفوذ منطقهای ایران مشکل دارد، یا با برنامه هستهای ایران مشکل دارد، ما هم با خیلی از اقدامات آمریکا مشکل داریم. بدترین وضع این است که هیچیک از مشکلات ایران و آمریکا حل نمیشود و به همین نقطهای که در آن هستیم میرسیم.
الان آمریکا در مواجهه با اروپاییها دست برتر دارد و اهرمهای زیادی برای معامله و بدهبستان با اروپاییها دارد. ما امکان بدهبستان را از خودمان سلب کردهایم. مذاکره به خودی خود نه مسئلهای را حل میکند و نه باعث از بین رفتن چیزی میشود. در دوره نخست ریاستجمهوری دونالد ترامپ، او با کیمجونگاون، رهبر کره شمالی چند دور مذاکره کرد.
مگر کره شمالی هیچیک از برنامههای هستهای، نظامی یا دفاعی خودش را صرفاً به دلیل مذاکره کردن از دست داد؟ بعد از شکست مذاکرات پیونگیانگ و واشنگتن، هر دو برگشتند سر نقطه اول. محمدجواد ظریف، معاون راهبردی رئیسجمهور و وزیر خارجه پیشین ایران بهخوبی این نکته را بیان میکند که «اگر ما پشت میز مذاکره نباشیم، روی میز مذاکره خواهیم بود.» قطعاً وقتی ما مذاکره نکنیم، دیگران در مورد ما مذاکره میکنند و بر سر منافع ما با هم معامله میکنند.
قطعاً یکی از راهکارهای ما مذاکره با آمریکا بود؛ هرچند این موضوع با دستور رهبری فعلاً منتفی است. راهکار دوم ما این است که به صورت تنگاتنگ با اتحادیه اروپا و سه قدرت اروپایی به تفاهم برسیم. ما وقتی به برنامه هستهای و عملکرد خودمان اطمینان داریم، باید با آژانس بینالمللی انرژی اتمی تعامل کنیم و اجازه ندهیم تنشها در مورد پرونده هستهای ما تا این اندازه افزایش پیدا کند.
امروز متاسفانه کار به جایی رسیدهاست که به دلیل از دست دادن فرصتهای بسیار، دغدغه کشور ما مکانیسم ماشه شدهاست. سیاستگذاران ما باید با دقت براساس امکانها و ظرفیتهایی که داریم و با پیشبینی اقدامات طرف مقابل برنامهریزی کنیم و براساس آن برنامهریزی عمل کنیم.
چهار گام بنیادین باید در هفتهها و ماههای پیش رو از سوی دستگاه اجرایی کشور در دستور کار قرار گیرد: نخست باید آژانس بینالمللی انرژی اتمی را متقاعد کنیم که همانطور که مقامهای ارشد کشور گفتهاند، برنامه هستهای ایران به سمت تولید سلاح هستهای نخواهد رفت، دوم اینکه با اروپاییها تعامل و مذاکره کنیم و آنها را متقاعد کنیم که وضعیت جاری روابط آنها با ایران وضعیت مناسبی نیست و باعث بدتر شدن اوضاع و افزایش تنشها میشود و باید در روابط تجدیدنظر اساسی شود.
سوم اینکه ایران کشور کوچکی نیست و باید از ابزارها و ظرفیتهای خودش برای وادار کردن طرفهای مقابل به تغییر سیاست نسبت به ایران استفاده کند و چهارم اینکه مذاکره با آمریکا نهایتاً ناگزیر خواهد بود.