موانع کاهش تنش در روابط تهران و تروئیکای اروپایی چیست؟
کلید مذاکرات قفلشده برجام در قاره سبز
پیروزی مسعود پزشکیان بهعنوان یک چهره اصلاحطلب، هرچند سردی روابط را با عدم ارسال پیام تبریک از سوی رهبران اروپایی، بیش از گذشته بهصورت شفاف و علنی در دید همگان قرار داده است و تنها نبیلا ماسرالی، یکی از سخنگویان دفتر سیاست خارجی اتحادیه اروپا با انتشار پیامی در شبکه ایکس ضمن تبریک به پزشکیان از آمادگی اتحادیه اروپا در همکاری با دولت جدید ایران مبتنی با سیاستهای تعاملی بروکسل خبر داد، اما این واقعیت را نیز نمیتوان نادیده گرفت که افکار عمومی و رسانههای غربی، سیگنال مثبتی را برای عبور از فضای تنش از سوی جمهوری اسلامی ایران دریافت کردهاند و بر شعار انتخاباتی رئیسجمهور منتخب ایران مبنی بر تلاش برای تنشزدایی با غرب مانور میدهند.
یکی از موانع اصلی تحقق مهمترین وعده انتخاباتی مسعود پزشکیان در حوزه سیاست خارجی، یعنی احیای برجام و لغو تحریمها، تنش روزافزونی است که طی دو سال گذشته در روابط ایران و تروئیکای اروپایی رخ داده است. در تازهترین تحول در روابط تهران و E۳، این بار نه ایالات متحده، که آلمان، فرانسه و انگلیس بودند که قطعنامهای علیه برنامه هستهای ایران را روی میز اعضای شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار دادند و سپس در جهت جلب حمایت واشنگتن درآمدند.
این سه کشور اروپایی عضو توافق هستهای سال ۲۰۱۵، همچنین در ۵ تیرماه و پس از نشست شورای امنیت سازمان ملل متحد برای بحث در مورد اجرای قطعنامه ۲۲۳۱ و بررسی هفدهمین گزارش آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد درباره اجرای این قطعنامه و توافق هستهای ایران بیانیه مشترکی صادر کردند. در این بیانیه آمده است: «گزارشهای اخیر مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی نشان میدهد که ایران با ادامه تشدید فعالیتهای هستهای خود بسیار فراتر از محدودیتهای توافق هستهای ایران – موسوم به برجام - در مسیر اشتباهی حرکت میکند. پیشرفتهای هستهای ایران، که برخی از آنها غیرقابل برگشت هستند، برجام را ناکارآمد کرده و بازگشت به راهحل مذاکره را دشوارتر خواهد کرد».
مذاکرات بر سر برنامه هستهای ایران ابتدا در سال ۱۳۸۲ با سه کشور اروپایی آغاز شد اما به دلیل ناکامی طرفین در دستیابی به نتیجه مطلوب، آمریکا، چین و روسیه نیز به مذاکرات اضافه شدند که در نهایت و در دولت یازدهم به انعقاد برجام ختم شد. از توافق هستهای با عنوان یکی از مهمترین دستاوردهای دیپلماتیک جهانی پس از پیمانهایی که به جنگهای جهانی پایان داد، یاد میشود که سه کشور اروپایی خود را مبتکر و بنیانگذار آن میدانند.
با خروج یکطرفه ایالات متحده از برجام در سال ۲۰۱۸ و اعمال سیاست فشار حداکثری، سه کشور اروپایی تلاش کردند تا در همراهی با ایران، اقدامات کاخ سفید علیه برجام را خنثی کنند؛ از جمله اقدامات دیپلماتیک تروئیکای اروپایی میتوان به انزوای کامل آمریکا در نشست شورای امنیت سازمان ملل متحد در تاریخ ۲۵ مردادماه ۱۳۹۹ (۱۵ اوت ۲۰۲۰) اشاره کرد که واشنگتن پس از تلاشی دوساله برای تمدید تحریم تسلیحاتی ایران، ناکام ماند. در رأیگیری مجازی شورای امنیت سازمان ملل متحد در این روز، ۱۳ عضو از ۱۵ شورا با خواسته آمریکا که خلاف برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت بود، مخالفت کردند.
اروپا هرچند تلاش کرد در این مدت با تحریمهای حقوقی و سیاسی کاخ سفید همراه نشود اما راه به جایی نبرد و ابتکار بیانیه ۱۱ تعهدی و اینستکس یا همان کانال ویژه تبادلات مالی با ایران نیز نتوانست تهران را برای بهرهمندی از مواهب توافق هستهای کمک کند. همین امر نیز موجب شد تا ایران پس از یک سال صبر راهبردی و اجرای کامل تعهدات خود که در ۱۴ گزارش مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی تایید شده است، از توانایی اروپا در جبران خسارات ناامید شده و تعهداتش را در پنج مرحله کاهش داده و غنیسازی را از ۳/۶۷ به ۲۰ درصد افزایش دهد.
با پیروزی جو بایدن در انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۰ با وعده بازگشت ایالات متحده به برجام و بازگشت دموکراتها به کاخ سفید، شرایط برای بازگشت هیئتهای مذاکرهکننده هستهای در وین مهیا شد اما دقیقاً در نقطهای که بیش از هر زمان دیگری به احیای برجام نزدیک بودیم، طمع دولت منتخب سیزدهم برای اعلام این توافق به نام خود موجب شد تا مذاکرات برای نزدیک به ۶ ماه به حالت تعلیق درآمده و ۴ ماه مذاکرات تیم جدید به سرپرستی علی باقری نیز جز ایجاد سردرگمی در وین دستاوردی برای هیچیک از طرفین به همراه نداشته باشد تا در نهایت آنچه روسیه «عملیات ویژه نظامی» در اوکراین نامید، تحولات پس از آن موجب شفاف و علنی شدن سنگاندازیهای کرملین در مسیر احیای توافقی شود که براساس گفته وزیر امور خارجه وقت ایران، در سال ۲۰۱۵ نیز از هر تلاشی برای عدم دستیابی به آن فروگذار نکرده بود.
در فاصله زمانی پس از خروج روسیه از اتاق مذاکرات تا وقوع بنبست در مسیر احیای برجام، تا جایی که ایالات متحده و تروئیکای اروپایی اعلام کردند احیای توافق هستهای دیگر روی میز و اولویت سیاست خارجی این کشورها نیست، انگلیس، فرانسه و آلمان، مذاکره غیرمستقیم ایران و آمریکا از طریق اروپا را روی میز گذاشتند و جوزپ بورل و معاونانش را بهعنوان هماهنگکننده برجام مامور این کار کردند تا برای چند ماه مذاکرات در وین و دوحه به همین شکل ادامه یابد.
در اردیبهشت ۱۴۰۱ نیز انریکه مورا معاون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا بهمنظور آنچه جوزپ بورل «تیرآخر» نامیده بود، راهی تهران شد. مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در هفته پیش از این سفر در مصاحبهای با فایننشالتایمز گفت که هدفش از درخواست برای سفر انریکه مورا به تهران در این مقطع زمانی یافتن «راهی میانه» برای شکستن بنبست بر سر مهمترین مانع باقی مانده است.
این سفر از سوی ایالاتمتحده با استقبال مواجه شد و ند پرایس، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا در یک کنفرانس خبری در پاسخ به این سوال که با توجه به سفر انریکه مورا به تهران، آیا او حامل پیام یا پیشنهاد جدیدی از سوی آمریکا به ایران خواهد بود و انتظار آمریکا از ایران در زمینه این دیدار چیست؟ گفت: ما با انریکه مورا از نزدیک در تماسیم. او پیامها را منتقل میکرده است. ما از تلاشهای او برای رساندن این مذاکرات به نتیجهای موفقیتآمیز حمایت میکنیم. نمیخواهم درباره آنچه او از همکاران ایرانی خواهد شنید، پیشداوری کنم یا چیزی را از حالا تشخیص بدهم. مسلماً پس از سفر او چیزهای بیشتری خواهیم دانست. پس از این سفر، جوزپ بورل در محل اجلاس گروه ۷ در آلمان اعلام کرد «مذاکرات هستهای با ایران تعلیق شده بود اما از سرگرفته میشود». وی همچنین خاطرنشان کرد که «چشمانداز دستیابی به توافق نهایی وجود دارد.»
با این حال درست در زمانی که هماهنگکننده برجام در توئیتی نوشت: «بهترین توافق ممکن برای همه طرفها روی میز است. این امر منافع اقتصادی روشن و قابل اندازهگیری برای مردم ایران و منافع قابل تایید عدم اشاعه را برای جامعه بینالمللی تضمین میکند. از همه طرفها دعوت میکنم آخرین گام را بردارند» و رسانهها نیز با توجه به سیگنالهایی که از وین دریافت کرده بودند، حضور وزرای خارجه عضو توافق هستهای از جمله وزیر خارجه ایران را برای امضای توافق احیای برجام انتظار میکشیدند، صاحبان تئوریهای توهم در عرصه سیاست خارجی با ادعاهایی همچون «زمستان سخت» اروپا در پی عدم صادرات گاز روسیه به این قاره، پا به عرصه گذاشته و به یکباره، موضوعی را در توافق گنجاندند که پایه اولیه بنبست در مذاکرات را علم کرد.
پهپادهای ایرانی ارتش روسیه
با این حال، در فاصله زمانی مارس تا سپتامبر نیز مذاکرات جستهگریختهای میان تهران و هماهنگکننده برجام در جریان بود تا آنکه یک خبر و یک واقعه، دقیقاً همان بزنگاهی را سبب شد که ۴ عضو مهم توافق هستهای دیگر حاضر به تبادل پیام نیز در خصوص برجام نبودند. اروپا جنگ در اوکراین را مهمترین چالش نظم جهانی پس از جنگ جهانی دوم، تهدیدی ذاتی علیه امنیت خود و ارائه هرگونه کمک به روسیه در این مسیر را خط قرمز عنوان کرده بود و این در حالی بود که از زمان آغاز تهاجم نظامی روسیه، اخباری مبنی بر کمک تسلیحاتی ایران به این کشور در رسانهها مطرح شده بود.
در اواسط سپتامبر ۲۰۲۲ نیز وزارت دفاع اوکراین تصاویری را در توئیتر همراه با پرچم ایران و روسیه منتشر کرد که نشان میداد قطعات پهپاد ایرانی شاهد۱۳۶ را در منطقه خارکف کشف کرده است. در متن نوشته شده بود: «اتحاد کامل دو مستبد». پس از آن ولودیمیر زلنسکی در پیامی مدعی شد که بخشی از پهپادهای مهاجم در جنگ اوکراین، پهپادهای شاهد ۱۳۶ ساخت ایران هستند.
پس از دو ماه اصرار اوکراین و غرب و انکار تهران، حسین امیرعبداللهیان در جمع خبرنگاران فروش پهپادهای ساخت ایران را به روسیه تایید کرد. وزیر امور خارجه گفت:«مناسبات ما با روسیه بر مبنای همسایگی و منافع متقابل است. این هیاهویی که برخی از کشورهای غربی به راه انداختهاند که ایران برای کمک به جنگ اوکراین موشک و پهپاد در اختیار روسیه قرار داده است، بخش موشک آن کاملاً غلط است و بخش پهپاد آن درست است. مقدار معدودی پهپاد ماهها قبل از جنگ اوکراین در اختیار روسیه قرار دادیم، با وزیر خارجه اوکراین توافق کردیم چنانچه هرگونه مستندی در اختیار دارند که روسیه از پهپاد ایرانی در جنگ اوکراین استفاده کرده در اختیار ما قرار دهد.»
وزیر امور خارجه وقت ایران افزود: «البته اگر برای ما ثابت شود روسیه از پهپاد ایرانی در جنگ علیه اوکراین استفاده کرده، ما نسبت به این مسئله بیتفاوت نخواهیم بود. موضع ما در خصوص جنگ اوکراین توقف جنگ، بازگشت طرفین به مذاکره و بازگشت آوارگان به منازلشان است و در این مسیر جمهوری اسلامی تلاشهای زیادی را از ابتدای جنگ اوکراین داشته و این تلاشها هم در سطح رئیسجمهور و هم وزیر خارجه بوده و همچنان به این تلاشها تا توقف جنگ در اوکراین ادامه خواهیم داد.»
ایالات متحده و متحدان اروپایی آن مدعی هستند که ایران با نقض قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد در تامین تسلیحات برای روسیه نقش داشته است و به همین علت نیز تاکنون در چندین بسته تحریمی مقامات و نهادهای وابسته به جمهوری اسلامی، از سوی این کشورها تحریم شدهاند.
حقوق بشر و زندانیان اروپایی در ایران
در این فاصله زمانی، وقوع ناآرامیهای مرتبط با حرکت اجتماعی شهریور ۱۴۰۱ و تحولات پس از آن که غرب آن را «سرکوب» معترضان مینامید و همچنین آغاز موج جدید دستگیری اتباع اروپایی و آمریکایی و همچنین دوتابعیتیها نیز بار دیگر بهانههای حقوق بشری مرسوم را به دست مدعیان آن داد تا پازل ایرانهراسی را که ولودیمیر زلنسکی آغاز کرده بود، تکمیل کند. رئیسجمهور اوکراین از آغاز جنگ و همچنین زمزمههای همراهی ایران با روسیه، پروژهای را آغاز کرده بود که در نهایت با کمک آمریکا و اروپا و همچنین تحولات داخلی ایران، شرایط را به نقطهای که امروز در آن قرار داریم، کشاند.
آمریکا در جریان مذاکرات غیرمستقیم در عمان و در پی تفاهم شفاهی در شهریورماه ۱۴۰۲ توانست ۵ زندانی خود از جمله سیامک نمازی، مراد طاهباز و عماد شرقی را آزاد کند. سیامک نمازی از سال ۲۰۱۵ و همزمان با امضای برجام بازداشت شده بود و از زمان آغاز مذاکرات برای احیای برجام، بارها نامش در صدر اخبار قرار گرفته بود.
در جریان تبادل زندانیان میان ایران و سوئد در ماه گذشته نیز، حمید نوری که در استکهلم به حبس ابد محکوم شده بود همزمان با یوهان فلودروس دیپلمات ۳۳ ساله سوئدی آزاد شد. در خردادماه ۱۴۰۲ نیز ولیویه ونده کاستیل، امدادگر بلژیکی و اسدالله اسدی، دیپلمات ایرانی در چارچوب طرح تبادل زندانیان بین دو کشور آزاد شدند. پیشتر نیز در آخرین روزهای اسفند ۱۴۰۰ با آزادی نازنین زاغری-رتکلیف و انوشه آشوری، دو شهروند ایرانی-بریتانیایی زندانی در ایران موافقت شد و این دو، روز ۲۵ اسفند تهران را به مقصد بریتانیا ترک کردند.
با این حال همچنان زندانیهایی با تابعیت اروپایی در زندانهای ایران حضور داشته و در انتظار کاهش تنش میان کشورهای متبوع خود و جمهوری اسلامی ایران و امید آزادی هستند؛ ناهید تقوی، معمار ساکن آلمان و شهروند این کشور سال ۱۳۹۹ بازداشت و به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام به ۱۰ سال و هشت ماه زندان محکوم شده است. احمدرضا جلالی، زندانی دوتابعیتی سوئدی- ایرانی در سال ۱۳۹۵ دستگیر و به اعدام محکوم شده است. آروید گرنه، ۶۶ ساله دیگر زندانی با تابعیت آلمانی در ایران است که به «عکسبرداری از مناطق ممنوعه» متهم شده است. لویی آرنو، سسیل کوهلر و ژاک پاریس نیز سه شهروند فرانسوی زندانی در ایران هستند.
ایرانیتباران اروپایی
به تحولات و مؤلفههای ذکرشده در ایجاد تنش در روابط ایران و اروپا یک مؤلفه جدید نیز در دو سال گذشته اضافه شده است و آن نمایندگان ایرانیتبار پارلمانهای اروپایی بودند که با شدت، موضوع تحریم علیه تهران و همچنین گنجاندن سپاه پاسداران در لیست گروههای تروریستی را دنبال کردند.
شاید به جرأت بتوان گفت که هیچ زمانی شبیه به حالا، اتباع ایرانی خارج از کشور با این شدت و حدت به کمپینهای اعمال فشار و تحریم بر ایران و حتی حمله به ایران، نپیوسته بودند. فعال شدن بیسابقه اپوزیسیون در خارج از کشور و برگزاری دو تجمع بزرگ و البته حمایت از فشارهای اتحادیه اروپا به ایران و ایجاد کمپینهایی همچون درخواست از وزرای خارجه اروپایی برای فراخواندن سفرایشان از ایران و اخراج سفرای ایران از جمله مواردی است که اعتراضات سال ۱۴۰۱ را از موردهای مشابه پیش از خودش متمایز میکند.
اتحاد شکلگرفته میان افرادی همچون علیرضا آخوندی، نماینده پارلمان سوئد و دریا صفایی، نماینده پارلمان بلژیک که بیشترین فعالیت را علیه ایران سازماندهی کرده بودند و همچنین اردلان شکرآبی، آیلین فاضلیان، لاوین ریدار، آرین کاراپت، دیگر نمایندگان پارلمان سوئد و مسعود قرهخانی، رئیس پارلمان نروژ و هادریان قمی، نماینده ایرانیتبار پارلمان فرانسه تا جایی پیش رفته بود که حتی جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا را نیز تحت فشار قرار داده و به حمایت از جمهوری اسلامی ایران متهم میکردند چرا که بورل گفته بود: «بدون رأی یک دادگاه نمیتوان چنین تصمیمی گرفت و اول باید یک دادگاه چنین تصمیمی بگیرد. نمیتوانیم چون از یک نفر خوشمان نمیآید، او را تروریست بنامیم.»
این ایرانیتباران قانونگذار در طول دو ماه گذشته به مقامات کشورهای متبوع خود نیز در پی ارسال پیام در خصوص سقوط بالگرد رئیسجمهور و وزیر امور خارجه ایران، تاختند. با این حال در ماههای اخیر شاهد سیر نزولی این فعالیتها بودیم و تجربه تاریخی نیز اثبات کرده که در صورت حضور دولتی معتدل در تهران که خواهان تعامل با غرب باشد، دیگر حنای این دیساپورای ضد ایرانی در قاره سبز، رنگی نداشته و تاریخ مصرفشان به پایان میرسد.
چه باید کرد؟
در طول ۴۶ سال گذشته، روابط ایران و اروپا شاهد فرازونشیب زیادی بوده است که دوران ریاستجمهوری سیدمحمد خاتمی و حسن روحانی که منجر به امضای برجام شد را میتوان بهعنوان دوران تنشزدایی با غرب یاد کرد. در طول دو سال اخیر و در دولت سیزدهم اما به صورت روزافزودن بر پهنای دیوار بیاعتمادی شکلگرفته میان تهران و تروئیکای اروپایی افزوده شده است.
شورای آتلانتیک همان زمان با موضوع پهپادهای ایرانی و وقوع نارضایتیها در ایران در گزارشی نوشت: «برای اولینبار پس از بحران گروگانگیری در سفارت آمریکا در تهران، موضوع پهپادها و اعتراضات در ایران بار دیگر افکار عمومی را بهگونهای علیه ایران کرده که میتواند انزوای اقتصادی و دیپلماتیک کشور را تشدید کند».
پیروزی مسعود پزشکیان بهعنوان یک چهره اصلاحطلب، هرچند سردی روابط را با عدم ارسال پیام تبریک از سوی رهبران اروپایی، بیش از گذشته بهصورت شفاف و علنی در دید همگان قرار داده است و تنها نبیلا ماسرالی، یکی از سخنگویان دفتر سیاست خارجی اتحادیه اروپا با انتشار پیامی در شبکه ایکس ضمن تبریک به پزشکیان از آمادگی اتحادیه اروپا در همکاری با دولت جدید ایران مبتنی با سیاستهای تعاملی بروکسل خبر داد، اما این واقعیت را نیز نمیتوان نادیده گرفت که افکار عمومی و رسانههای غربی، سیگنال مثبتی را برای عبور از فضای تنش از سوی جمهوری اسلامی ایران دریافت کردهاند و بر شعار انتخاباتی رئیسجمهور منتخب ایران مبنی بر تلاش برای تنشزدایی با غرب مانور میدهند.
سایت Responsible Statecraft در مطلبی با عنوان «پیروزی یک میانهرو چه معنایی برای ایالات متحده دارد؟» مینویسد: «کماهمیت جلوه دادن انتخابات ریاستجمهوری ایران توسط ناظران خارجی، ناگزیر با مشاهده این نکته آغاز میشود که قدرتمندترین چهره در ایران، رئیسجمهور نیست، بلکه رهبر معظم انقلاب، علی خامنهای است. درست است، اما این واقعیت به سختی با بیاهمیت بودن انتخاب رئیسجمهور برابری میکند. رئیسجمهور ایران به تنهایی یک مرکز قدرت است و بر طیف وسیعی از سیاستها نفوذ دارد.
جهتگیریهای ایدئولوژیک رؤسایجمهور گذشته ایران، که از تندرو تا اصلاحطلب را در بر میگرفت، تفاوتهای آشکاری را در سیاست خارجی تهران ایجاد کرده است.... مهمترین محصول تعامل غرب و ایران در سالهای اخیر، برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) ۲۰۱۵ یا همان توافق هستهای ایران، عمدتاً کار حسن روحانی، رئیسجمهور اصلاحطلب سابق و محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه بود، اما رهبر ایران با کاری که روحانی و ظریف انجام میدادند همراهی کرد، هرچند بعدها نقدهایی را به این مذاکرات وارد کردند. رهبر ایران متمایل به بهبود اقتصاد ایران با رفع تحریمها است و به همین دلیل برجام زیر نظر او مذاکره شد.»
در همین راستا، نخستین چالش ساکن جدید پاستور انتخاب تیم سیاست خارجی و مذاکرهکنندگان قوی و سپس تعامل با حاکمیت برای ایجاد اراده در تهران برای پیشبرد این پروژه است چراکه این بار تهران بیش و پیش از واشنگتن، باید در سه پایتخت اروپایی بهدنبال کلید مذاکرات قفلشده احیای برجام بگردد.