راه مبارزه با سوگیری در تحلیل
سوگیری، چه عمدی باشد و چه غیرعمدی، چالش دائمی روزنامهنگاران و تحلیلگران است.

سوگیری، چه عمدی باشد و چه غیرعمدی، چالش دائمی روزنامهنگاران و تحلیلگران است. سوگیری از سه طریق اصلی وارد فرآیند تحلیل و گزارش میشود.
نخست از طریق جریان اطلاعات یا همان سوگیری منبع. دوم از طریق آرمانهای ذهنی شخص تحلیلگر و سوم از طریق فرآیندهای روششناختی و تحلیلی که به این قسم آخر سوگیری شناختی گفته میشود.
تحلیلگران از طریق آگاهی و بهکارگیری تکنیکهای متناسب میتوانند تأثیر سوگیری بر کار خود را کاهش دهند اما واقعیت این است که سوگیری هرگز به طور کامل از بین نمیرود و تنها میتوان به نسبت از شدت آن کم کرد. آگاهی مهمترین مسئله و نقطه آغاز کار است. همهی اطلاعات، چه به صورت عمدی و چه به صورت تصادفی، دارای سوگیری هستند.
انتخاب اینکه چه چیزی را گزارش کنیم نیز خود نوعی سوگیری محسوب میشود. زیرا در این روند، نویسنده تحلیل یا گزارش یک بخش از اطلاعات را بر بخش دیگر اولویت میدهد و آنها را حائز اهمیت بیشتری میداند و یا اطلاعات مختلف را با یک رابطهی ضمنی خاص که خودش ترجیحش میدهد، به هم مرتبط میکند.
یک گام آسان برای کاهش خطر سوگیری منبع، استفاده از منابع متعدد برای دریافت اطلاعات است. این روند اصلاحی، میتواند شامل بررسی نحوهی گزارش روزنامهها با گرایشهای سیاسی مختلف در مورد یک حادثه یا روند، اطمینان از کسب اطلاعات و مشاهدات از دیدگاههای مختلف محلی یا ملی و مقایسهی گزارشهای میدانی با گزارشهای گردآوریشده توسط منابع بیرونی باشد.
با ردیابی منابع در طول زمان، روزنامهنگار یا تحلیلگر میتواند بفهمد که چه نوع اطلاعاتی از یک منبع خاص کم و بیش قابل اعتماد است و چگونه میتوان شیوه انتخاب و نقطه محوری گزارش را تفسیر کرد تا جزئیات اصلی را جدا از جهتگیری گزارش بهتر درک کرد.
دریافت اطلاعات از منبع اولیه نیز به تشخیص و کاهش نحوه تغییر و تحول اطلاعات در روند روایت کمک میکند. معمولاً اطلاعات پس از انتشار از منبع اولیه، در مسیر بازنشر، دچار تغییر و تحول میشوند چراکه در روند بازنشر سوگیریهای رسانهها به دفعات بر آنها اعمال میشود. بنابراین منابع دسته اول همواره اهمیت دارند.
برای مثال برای درک تحولات کشورهای حوزه بالکان، بهترین کار رصد اخبار این کشورها از طریق منابع و روزنامههای محلی است. این امر بهویژه برای استفاده از نقل قولها اهمیت دارد. در نقل قولها زمینه نظرات اغلب به اندازه خود کلمات مهم هستند. با قرار دادن اطلاعات در زمینه خود، روزنامهنگار و تحلیلگر قادر خواهد بود تا نحوه تفسیر اطلاعات را، چه از منابع مستقیم اول شخص، چه از رسانههای اجتماعی یا سنتی، یا از منابع دولتی، بهتر ارزیابی کند.
سوگیری شخصی، که متعلق به روزنامهنگاران و تحلیلگران است، هم آگاهانه رخ میدهد و هم ناخودآگاه. سوگیری آگاهانه از بسیاری جهات به راحتی قابل تشخیص است چراکه عمدی است. یک تمرین خوب برای این دسته از تحلیلگران و روزنامهنگاران این است که همیشه به جای آنچه که به نظر آنها باید اتفاق افتاده باشد، به آنچه که ممکن است اتفاق افتاده باشد نیز فکر کنند. این تمرین باعث میشود که آنها به مرور ترجیحات شخصی خود را کنار بگذارند، سویههای متفاوت یک رخداد را ببینند و ارزیابی عینیتری از رخداد داشته باشند.
کار هر روزنامهنگار و تحلیلگری محصول تجربیات زیسته خودش است. این تجربیات گاهی اوقات بدون اینکه خودش هم بداند، به خروجی کارش رسوخ خواهند کرد. هر روزنامهنگار و تحلیلگری از مجموعه متفاوتی از ویژگیها و سطح دانش برخوردار است که هنگام تجزیه و تحلیل اطلاعات و روندهای جدید، فقط از آنها بهره میبرد. یکی از راههای شکستن این حصار همکاری با روزنامهنگاران و تحلیلگران دیگر است.
دیگر همکاران پیشینهها و تجربیات زیسته متفاوتی دارند بنابراین این امکان به وجود میآید که در طی این همکاری، مجموعه بزرگتری از دیدگاهها حاصل شود و در نتیجه خطر نتیجهگیری قطعی براساس یک ارزیابی مبتنی بر منابع محدود، به حداقل برسد. یکی از تکنیکهای برخی از اندیشکدههای بزرگ جهان برای رها کردن تحلیلگران از سوگیری این است که تحلیلگران را نه صرفاً براساس پیشینه شخصی، بلکه براساس حوزههای مختلف تخصصی، در کنار هم قرار میدهند و گاهی اوقات یک فرد غیرمتخصص را موظف میکنند که سوالاتی احمقانه را که اغلب مبتنی بر فرضیاتی کهنه و مندرس هستند، مطرح کند.
این کار باعث میشود که تحلیلگر هر چند وقت یک بار از لاکی که براساس ذهنیت و ترجیحات ذهنی برای خودش ساخته است، رها شود. علاوه براین، تحلیلگران باید مجموعهای قوی از روابط و تبادل نظر و اطلاعات را در خارج از محل کار خود داشته باشند تا از دیدگاههای مختلفی که میتوانند تفکر و ارزیابیهای داخلی آنها را به چالش بکشند، بهره ببرند.
بهطور کلی، برای مدیریت سوگیری در روزنامهنگاری و کار تحلیل، رسانهها و اندیشکدهها باید تکنیکهای ساختاریافته را مورد توجه قرار دهند و مبارزه فعال با سوگیری شناختی را همواره دنبال کنند. تکنیکهای ساده شامل، قیاسهای تاریخی متعدد، تشکیل جلسات تحریریه در تحریریهها که وجوه مختلف رخداد را با هم تطبیق میدهند، بهکارگیری جلسات هماندیشی به طور سازمانیافته و هدفمند و راهاندازی ساختار و دستگاه تولید ایده، از جمله راههای مبارزه با سوگیری است.
تکنیکهای پیچیدهتر نظیر بازگشت به تحلیل «مبتنی بر فرضیات صفر»، به معنای حذف فرضیات از پیش موجود با هدف بررسی اینکه آیا روشهای جایگزینی برای ارزیابی یک موقعیت یا روند وجود دارد یا خیر و یا تحلیل و گزارش همدلانه، به معنای ارزیابی آنچه افکار و رفتارهای بازیگران بینالمللی را شکل میدهد، به جای انعکاس دیدگاههای خود در متن، از جمله تکنیکهای مبارزه با سوگیریهای شناختی است.