روایتی از همایش دیروز ستادهای مردمی پزشکیان در تالار وزارت کشور
حق برای همه مردم ایران نه سهم برای جناحها
فواد شمس، کارشناس ارشد جغرافیا و برنامه ریزی
صبح دیروز (سهشنبه دوممرداد) جلوی تالار وزارت کشور در میدان فاطمی جمعیتی را دیدم که فقط با اندکی دقت کافی بود که از روی لباسهای محلی و لهجهشان بفهمیم از سرتاسر ایران آمدهاند. از همه جای ایران برای ایران جمع شده بودند با امید و البته اندکی کلافگی به خاطر گرمای پایتخت و بینظمی ورودی تالار وزارت کشور!
از چند روز قبل هماهنگی برای صدور کارت ورود به جلسه صورت گرفته بود اما باز هم با توجه به اینکه اینجا ایران است و نباید خیلی تعجب کرد از هر نوع بینظمی در اجرا، وزارت کشور نگفته بود که اجازه بردن موبایل به داخل سالن نیست، پس مجبور شدم برای پرینت گرفتن از روی کار کافینت پیدا کنم. برای تحویل موبایل هم نهایتاً ٣ ون کوچک بود برای چند هزار نفر، ترجیح دادم موبایل و باقی وسایل شخصی را در خودروی یکی از دوستان بگذارم.
از همین ابتدای روایت صادقانه باید بگویم از حق نگذریم متاسفانه برای ورود به سالن نظم مناسبی وجود نداشت. احتمالاً مسئولیت این بخش از برنامه با کارکنان وزارت کشور فعلی بود که چندان خوب عمل نکردند. اما باز هم باید حق را گفت. از بُعد امنیتی اما سختگیری لازم را داشتند.
و اما درون سالن فضا متفاوت شد. مسئولیت برگزاری مراسم با ستادهای مردمی پزشکیان به ریاست سردار مولوی رزمنده و جانباز دفاع مقدس بود. درون ساختمان وضعیت نظم برنامه خیلی بهتر شد. پذیرایی مختصری در لابی جلوی سالن برای صبحانه آماده بود. خستگی و گرمای جلوی در، اندکی جبران شد، سالن وزارت کشور هم بزرگ و شکیل و تدارکات صوتی و تصویری با کیفیت بالا بود.
برنامه با سرود ملی که توسط همخوانی خوانندگان زن و مرد اجرا میشد، آغاز شد. بعد از آن آیاتی از کلامالله مجید تلاوت شد که به نظرم انتخاب آیات جالب آمد. یکی از آیههای تلاوتشده «وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَمیعًا وَلا تَفَرَّقوا» بود. مجری برنامه هم از مجریان سرشناس برنامههای مذهبی صداوسیما بود که در همان ابتدا با اشاره به ایام ماه محرم گفت قطعاً همه ما حرمت ایام ماه محرم را داریم پس به عشق امام حسین علیهالسلام دستها را بالا بیاورید و ٣ یاحسین بگویید بعد دست بزنید.
در گوشه گوشه سالن تیپهای مختلف را میشد دید. کسانی که اصرار داشتند به زبان ترکی آذری شعار ستارخان و مسعودخان بدهند. کسانی که بنرهایی در ضرورت حفظ جنگلهای بلوط زاگرس و لرستان در دست داشتند. زنان و مردانی با لباس کُردی. و ایلامیهایی که دغدغه خشک شدن رود سیمره را روی بنر نوشته بودند.
محافظان دکتر پزشکیان در این بین کار سختی داشتند. چون خیلی از حضار اصرار میکردند که به شخص ایشان نزدیک شوند. پزشکیان هم تا جایی که میتوانست با همه تکتک دست میداد. اما با تذکرات لطیفهگونه مجری که گفت دیگه از اخلاق خوش رئیسجمهوری منتخب حُسن استفاده را بردید، بگذارید مراسم ادامه یابد و تلاش دستاندرکاران مراسم در کل نظم جلسه تا حدودی حفظ شد. در این بین چند نفر از عربهای خوزستان و ترکمنها با اصرار توانستند لباس محلی خود را تقدیم رئیسجمهوری پزشکیان بکنند و عکس هم بگیرند.
مراسم با کلیپی که گوشهگوشه ایران و رنگارنگی و زیبایی اقوام ایرانی در عین اتحادشان را نشان میداد ادامه یافت. اما شاید متأثرکنندهترین بخش برنامه آنجایی بود که مجری از همه خواست که به احترام شهیدان باکری سکوت کنند تا کلیپی از آخرین مکالمه شهید مهدی باکری با شهید احمد کاظمی پخش شود. کلیپی که در آن بخشهایی از سخنان رهبری در توصیف شهید باکری هم پخش شد و بعد از آن بخشهایی از سخنرانی شهید قاسم سلیمانی در توصیف آن مکالمه آخر بهجا مانده از مهدی باکری. در انتهای این کلیپ یکی از حضار بلند شد و با صدای بلند درخواست کرد که یادمانی برای ٣ شهید باکری علی، حمید و مهدی که هر ٣ نفر جاویدالاثر هستند، ساخته شود که با تشویق حضار تایید شد.
تنها سخنران برنامه به جز مجری و خود رئیسجمهوری پزشکیان، سردار مولوی بود. با همان لباس ساده و تنی که معلوم بود یادگارهای جانبازیاش رنجورش کرده پشت تریبون رفت. حتی دستش میلرزید اما صدایش نمیلرزید، با همان لهجه شیرین ترکیآذری از روی کاغذهای لرزان اما با صدایی استوار خطاب به پزشکیان گفت ما ستادهای مردمی از سرتاسر ایران فقط برای نجات ایران آمدیم. هیچ سهمی از شما نمیخواهیم. اما از شما میخواهیم که سازوکاری تعریف کنید که این ستادهای مردمی بتوانند نظارت بر عملکرد کل دولت شما و کارگزاران حکومتی داشته باشند. مطالبات واقعی مردم را به شما منتقل کنند. تشویقهای ممتد حضار بدرقه سخنان سردار جانباز مولوی شد.
حال زمان آخرین بخش برنامه که سخنرانی خود رئیسجمهوری منتخب پزشکیان بود فرا رسید. پزشکیان با همان استایل خاص همیشگی خودش که راه میرود، روی سن برنامه رفت. برای گوشهگوشه سالن که ابراز احساسات میکردند دست تکان داد. در گوشهگوشه سالن هم چند نفر بلند شده بودند و در آن همهمه با صدای بلند مطالبی را ابراز میکردند. پزشکیان چند ثانیه گوش کرد اما در نهایت با این جمله که «باشه همه حرفها را میشنویم اما الان بگذارید جلسه ادامه یابد» صحبتها را آغاز کرد.
با اشاره به همان آیات اولیه برنامه گفت ما برای اتحاد آمدیم. باید از تفرقه دوری کنیم. بعدش گفت که بار سنگینی بر دوش من است. مسئولیت برای من این نیست که فکر کنم کسی شدم من همان آدم سابق هستم اما واقعاً زمان ندارم که با تک تک کسانی که میخواهند من را ببینند جلسه بگذارم. از من دلگیر نشوید. در ادامه گفت همین جا از سردار مولوی میخواهم که همین ستادها را تبدیل به جمعی بکند برای نظارت بر کار دولت.
پزشکیان در این بین گریزی هم به جریان تشکیل کابینه زد که گریزی هوشمندانه بود از نظر من. کُد مهمی در این جملاتش به همه داد. شاید نوعی آب پاکی هم ریخت روی دست همه!
گفت من از همه خواستم که افراد خوب و کارآمد برای کابینه معرفی کنند اما خب چه کنم که برخی فقط آدمهای خودشان را معرفی میکنند. ما باید فراتر از نگاه شخصی و جناحی و گروهی باشیم و برای ایران کار کنیم.
و اما نکته مهمتر سخنان پزشکیان از نظر من تعداد استفاده مکرر از کلمه «حق» در جای جای سخنرانیاش بود. ای کاش میشمردم تا دقیق بنویسم، در این چند دقیقه چندبار کلمه «حق» را به کار برد. البته این هم میتواند دستمایه تحلیلگران محتوا باشد. فیلم سخنرانی را ببینند و تعداد کلمه «حق» را بشمارند و آماری و عددی تحلیل کنند.
نکته جالبتر استفاده درست و به جا از واژه «حق» در سخنرانیاش بود. این نشان میدهد که در ذهن شخص پزشکیان دال مرکزی همه چیز مسئله «حق» است. حتی شاید در ناخودآگاه رئیسجمهوری جدید ایران «حق» انقدر نهادینه شده که همه چیز را از این زاویه میبیند. جلسه تمام شد از سالن خارج شدم و بار دیگر وسط همان شلوغی و بینظمی دوباره وزارت کشوری! تنها چیزی که من را امیدوار کرد از این جلسه؛ این بود که پزشکیان اهل سهمخواهی و سهم دادن نیست. بلکه دنبال «حق»خواهی و «حق» دادن به همه مردم ایران از گوشهگوشه این سرزمین است.