| کد مطلب: ۲۸۴۳۰

سکوت مغزها در هیاهوی دیجیتال

آیا تا‌به‌حال احساس کرده‌اید که ساعت‌ها در فضای مجازی سرگردان بوده‌اید، اما در پایان چیزی به دست نیاورده‌اید؟ این حس، یکی از پیامدهای پدیده‌ای است که امروزه به آن «پوسیدگی مغز» می‌گویند.

سکوت مغزها در هیاهوی دیجیتال

آیا تا‌به‌حال احساس کرده‌اید که ساعت‌ها در فضای مجازی سرگردان بوده‌اید، اما در پایان چیزی به دست نیاورده‌اید؟ این حس، یکی از پیامدهای پدیده‌ای است که امروزه به آن «پوسیدگی مغز» می‌گویند؛ واژه‌ای که این هفته به‌‌عنوان واژه سال 2024 انتخاب شد و زنگ خطری را برای زندگی مدرن به صدا درآورد.

این اصطلاح، ابتدا برای توصیف اثرات منفی تماشای تلویزیون‌های بی‌محتوا و اعتیاد به فضای مجازی استفاده می‌شد، اما حالا معنای گسترده‌تری پیدا کرده است؛ نابودی تدریجی توانایی‌های شناختی و ذهنی انسان، به‌دلیل مصرف بی‌رویه محتوای سطحی.

در دنیای امروز، ما با سیل بی‌پایانی از اطلاعات روبه‌رو هستیم که دسترسی به آن‌ها آسان‌تر از هر زمان دیگری است، اما این اطلاعات، غالباً سطحی و بی‌کیفیت‌اند و به‌جای غنی‌سازی ذهن، منجر به فرسایش توانایی‌های شناختی می‌شوند. رسانه‌های اجتماعی، اخبار فوری و الگوریتم‌های هوشمند، ما را در حلقه‌ای بی‌پایان از محتواهای کوتاه و جذاب گرفتار کرده‌اند.

الگوریتم‌ها طوری طراحی شده‌اند تا مطابق با علایق ما عمل کنند. آنها ما را در یک «حباب فیلتر» حبس کرده‌اند؛ در این حالت، تنها اطلاعات هم‌سو با دیدگاه‌های خودمان را می‌بینیم و از مواجهه با نظرات متفاوت محروم می‌شویم اما چه بهایی برای این سادگی و راحتی می‌پردازیم؟ کاهش توانایی تفکر عمیق، کاهش تمرکز و رشد فرهنگ سطحی‌نگری.

این پوسیدگی شناختی، نه‌تنها ما را به مصرف‌کنندگان منفعل تبدیل می‌کند، بلکه توانایی تحلیل مسائل پیچیده و خلاقیت را از ما می‌گیرد. پوسیدگی مغز تنها به شناخت محدود نمی‌شود، سلامت روانی نیز قربانی دیگری است. غرق شدن در رسانه‌های اجتماعی، بسیاری از افراد را با مشکلاتی چون اضطراب، افسردگی و اختلالات خواب مواجه کرده است.

مقایسه دائمی با تصاویر غیرواقعی که در فضای مجازی نمایش داده می‌شود، احساس ناکافی بودن و کاهش عزت‌نفس را تشدید می‌کند. از سوی دیگر، مصرف بی‌رویه محتوای دیجیتال، چرخه طبیعی خواب را مختل می‌کند. نور آبی صفحه‌نمایش‌ها و استفاده شبانه از تلفن‌های همراه، خستگی مفرط و کاهش بهره‌وری را به همراه دارد.

برای غلبه بر این معضل، اقدامات در دو سطح فردی و اجتماعی ضروری است؛ در سطح فردی، همه ما می‌توانیم با تنظیم زمان استفاده از دستگاه‌های دیجیتال و انتخاب آگاهانه محتوای مفید، نقش مهمی در حفظ سلامت روان و شناختی خود ایفا کنیم. فعالیت‌هایی مانند مطالعه، ورزش و تعاملات حضوری با دیگران به بازسازی توانایی‌های ذهنی کمک می‌کند.

والدین و مربیان هم مسئولیت بزرگی برعهده دارند. آموزش سواد رسانه‌ای و تشویق کودکان و نوجوانان به استفاده از منابع متنوع و معتبر، نسل جدید را در برابر اثرات منفی پوسیدگی مغز مقاوم‌تر می‌کند. در سطح اجتماعی، نقش دولت‌ها و نهادهای آموزشی پُررنگ است. وضع قوانین برای هدایت رسانه‌ها به سمت تولید محتوای فرهنگی و آموزشی و حمایت از تولیدکنندگان محتوای غنی ازجمله اقداماتی است که می‌تواند به مقابله با این پدیده کمک کند. 

با این حال، مقابله با پوسیدگی مغز تنها به تغییر رفتار فردی و قوانین اجتماعی محدود نمی‌شود. نیاز است که فناوری‌های نوین نیز در این مسیر نقش‌آفرینی کنند. توسعه ابزارهایی مانند اپلیکیشن‌های آموزشی، بازی‌های شناختی و فناوری‌هایی مانند واقعیت مجازی و افزوده، می‌تواند به تقویت توانایی‌های شناختی یاری رساند.

برای مثال برخی از این فناوری‌ها با ارائه تمرین‌های هدفمند و جذاب، افراد را تشویق به یادگیری و تمرین مداوم می‌کنند و از این طریق، از تأثیرات منفی محتوای سطحی جلوگیری می‌کنند. مصرف آگاهانه محتوا، تمرکز بر فعالیت‌های معنادار و ایجاد تعادل بین دنیای دیجیتال و واقعیت، راه‌حل‌هایی هستند که برای حفظ سلامت روان و سلامت شناختی انسان‌ها در عصر اطلاعات، ضروری به‌نظر می‌رسند.

با چنین رویکردی، می‌توان از پدیده پوسیدگی مغز عبور کرد و سلامت شناختی و روانی جوامع را بهبود بخشید. تشویق دانش‌آموزان به مطالعه کتاب و مجلات، به افزایش مهارت‌های خواندن، درک مطلب و تقویت قدرت تخیل می‌انجامد. استفاده از فناوری‌های آموزشی در کنار آموزش حضوری به ایجاد تعادل بین یادگیری آنلاین و آفلاین کمک می‌کند.

مدارس باید با خانواده‌ها همکاری کنند تا اطمینان حاصل کنند که کودکان در خانه نیز به اندازه کافی به فعالیت‌های فیزیکی، اجتماعی و خلاقانه می‌پردازند. برای مقابله با پوسیدگی مغز، همکاری بین دولت‌ها، نهادهای آموزشی و خانواده‌ها ضروری است. والدین باید نقش فعالی در نظارت بر استفاده فرزندان خود از دستگاه‌های دیجیتال و تشویق آن‌ها به فعالیت‌های سالم داشته باشند.

مدارس باید با ارائه برنامه‌های آموزشی مناسب و همکاری با خانواده‌ها، به دانش‌آموزان کمک کنند تا از فناوری به‌صورت سالم و مفید استفاده کنند. دولت‌ها نیز باید با ایجاد سیاست‌های حمایتی و فراهم کردن زیرساخت‌های لازم، از این همکاری پشتیبانی کنند. پوسیدگی مغز تنها مسئله امروز نیست، بلکه تهدیدی برای نسل‌های آینده است. اگر امروز به فکر راه‌حلی نباشیم، فردا با جامعه‌ای روبه‌رو خواهیم شد که توانایی تفکر خلاق، حل مسئله و برقراری ارتباط مؤثر را از دست داده است.

این چالش، فرصتی نیز برای بازنگری در فرهنگ استفاده از رسانه‌ها و فناوری است. مصرف آگاهانه محتوا و ایجاد تعادل میان دنیای دیجیتال و واقعیت، می‌تواند ما را از این بحران عبور دهد. پوسیدگی مغز، اگرچه تهدیدی جدی است، اما راه‌حل‌های بسیاری دارد. انتخاب با ماست؛ تسلیم در برابر جریان بی‌پایان اطلاعات سطحی، یا ساخت آینده‌ای که در آن فناوری به‌جای تهدید، فرصتی برای رشد و توسعه باشد.

دیدگاه

ویژه بیست‌و‌چهار ساعت
آخرین اخبار