| کد مطلب: ۱۴۵۲۷

نمازجمعه؛ از دیروز تا امروز

آیا ماجرای صدیقی و نمازجمعه امروز یک پدیده یا اتفاق است؟ آیا اینکه به خطیبی که از سوی بخش قابل‌توجهی از جامعه مورد نقد است تریبون داده شود تا هرچه می‌خواهد دل تنگش بگوید، امر جدیدی است؟ شاید بتوان گفت به این ابعاد، آری. اما در کلیت امر، خیر. اتفاق جدیدی رخ نداده است.

اصولا نمازجمعه همیشه تریبون دفاع از خودی‌ها و حمله به غیرخودی‌ها بوده. حتی اگر نمازجمعه‌های آیت‌الله طالقانی را تاحدی استثنا کنیم (که مربوط به دوران ماقبل تاسیس و تثبیت نظم سیاسی است) یا از موارد خاصی چون آیت‌الله طاهری اصفهانی و تاحدی آیت‌الله منتظری در مقاطعی بگذریم؛ تفاوت امروز با دیروز، تنها در سطح تحلیل و بیان است که مثلا بین آقای هاشمی با خطبای کنونی فاصله بسیار است.

تفاوت نمازجمعه‌های موثر دهه۱۳۶۰ و اوایل دهه۱۳۷۰ با امروز درعین‌حال این بود که گفتمان مستقر و رسمی دارای پشتوانه جدی و اکثریتی در جامعه بود و حتی مخالفان هم، آن سخنرانان را جدی می‌گرفتند. وضعیتی که به‌تدریج از اواخر دولت هاشمی و به‌ویژه پس از دوم‌خرداد افول پیدا کرد.

یادمان نرفته شیخ محمد یزدی در همین نمازجمعه چطور به روزنامه‌های پس از دوم‌خرداد می‌تاخت یا نمازجمعه‌های خود آقای هاشمی در دفاع از دولت سازندگی و پاسخ به جناح چپ؛ چه در زمان ریاست‌جمهوری‌اش و چه در مقطع انتخابات مجلس‌ششم.

 یا سخنان پیش از خطبه مصباح‌یزدی که اصولا تریبونی بود علیه اکثریت حامی دوم‌خرداد.

بنابراین، در نگاهی کلان باید گفت که ترکیب ائمه جمعه برمبنای خودی/ غیرخودی جدی درون روحانیت سیاسی شکل گرفته است. نماد بارز آن هم حذف هاشمی پس از ۱۳۸۸ و امام جمعه نشدن خاتمی و روحانی است.

در واقع، رویکردی که به نمازجمعه امروز صدیقی انجامید، همان است؛ اما سطح افراد به‌شدت پایین آمده است.

دیدگاه

سرمقاله
پربازدیدترین
آخرین اخبار