بررسی علل خروج ۱۶۰ همت از بورس در دولت رئیسی
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.
احمد جانجان: سیاستهای دستوری دولت، بورس را زمینگیر کرده است فردین آقابزرگی: دولت تنها بهفکر تامین منابع مالی خود از بورس است پیمان مولوی: نامهنگاریها اثری در اقتصاد ندارد
هنوز انتظار دولت و سهامداران از بازار بورس بهدرستی مشخص نیست، مهمتر اینکه دولت نمیداند که در تلی از مشکلات اقتصادی، بازار سرمایه، اولویت چندمش است و اندک حمایت از آن نیز صرفا به دلیل این است که با جان دادن موقتی بتواند از این بازار برای جبران کسری بودجه خود استفاده کند. بااینحال، عدهای با نگارش متنی انتظار دارند دولت حمایت بیشتری از بازار سرمایه کند، اما پیمان مولوی، تحلیلگر بورس در مخالفت با این اقدام گفت: «وقتی بازار سرمایه از تیرماه سال 1398، در مدت زمان یکساله، 657 درصد رشد میکند، باید نسبت به وضعیت این بازار تامل کرد، زیرا شرایط برای طرح این مباحث فراهم نیست.» امروز دیگر کمتر کسی از بازار سرمایه بیاطلاع است و دولت نیز با مشکلات عدیده اقتصادی مواجه است که بورس یکی از آنهاست، ولی قطعا در مقابل مشکل تورم و ارز، اولویت اصلی دولت نیست. اما چرا بازار بورس در این شرایط است؟
سپردهگذاری شرکتهای بورسی
«بسیاری از شرکتهای بزرگ بورسی، هزاران میلیارد تومان از داراییهایشان را دستوری در بانکها سپردهگذاری کرده و سود سهامداران خود را چند ماه بعد از برگزاری مجمع سالانه از این محل پرداخت میکنند. این در حالی است که این داراییها باید در زنجیره تولید سرمایهگذاری شوند، اما این امر انجام نمیشود، زیرا مدیران این شرکتهای بزرگ منصوبی دولت هستند.» این بخشی از اظهارات تاملبرانگیز احمد جانجان، کارشناس بازار سرمایه است که به «هممیهن» گفت. او از جمله افرادی است که در سالگرد آغاز ریاستجمهوری رئیسی، نسبت به خروج ۱۶۰ هزار میلیاردی سرمایه از بازار سرمایه انتقاده کرده و معتقد است تصمیمات و سیاستگذاریهای اشتباه دولت کنونی، این بازار را زمین زده است. البته نقد رویههای اشتباه دولت و آثار آن در بورس، وجه اشتراک تحلیلگران بازار سرمایه است. روز گذشته، جمعی از فعالان بازار بورس در نامهای به رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار، هشدارهایی را نسبت به رویه حاکم در بازار سرمایه همراه با راهکارهایی ارائه کردند. البته این نخستین بار نیست که فعالان این حوزه با نگارش نامهای، نسبت به وضعیت بورس ابراز نگرانی میکنند. از دید این فعالان، بحران بورس بهدلیل از دست رفتن اعتماد عمومی است و این بازار از نبود نقدینگی رنج میبرد؛ نقدینگیای که در دیگر بازارها، از جمله ارز، ملک، خودرو و... با هدف سوداگری تزریق میشود. در بخشی از این نامه، به تعریف ۱۰۰ میلیارد دلار پروژه در بخشهای نفت، گاز و پتروشیمی و... اشاره شده است؛ این فعالان بازار بورس، محل تامین این منابع را بازار سرمایه دانستهاند. پیمان مولوی، تحلیلگر بورس در مخالفت با این اقدام، این سوال را مطرح کرد که «چرا باید نامه نوشت و آن را امضا کرد؟». او به «هممیهن» گفت: «کسانیکه این متن را آماده کردهاند، بدانند که دولت بهتر از آنها میداند که چه خبر است. اما بورس اولویت دهم دولت هم نیست. موضوع مهم دیگر، اینکه نامه به فردی نوشته شده است که سهمی در تصمیمگیریهای کلان کشور در اقتصاد سیاسی، مذاکرات برجام و... ندارد.» او معتقد است فردی که نتواند درمقابل تصمیمات دستوری وزارت صمت بایستد، تنها مجری دستورات است و نمیتواند برای بورس کار کند.
خروج کنونی حقیقیها از بازار سرمایه هوشمندانه است
فردین آقابزرگی، تحلیلگر بازار سرمایه از دیگر امضاکنندگان این نامه، با بیان اینکه موارد بیانشده در این نامه، تکرار مباحث گذشته است اما نیاز به تکرار آن احساس شده، به «هممیهن» گفت: «تحریم، نوسان نرخ ارز، برداشتن ارز ترجیحی و تصصمیات خلقالساعه در بازار سرمایه بدون در نظر گرفتن منابع ذینفعان بازار، بهخصوص در بازارهای میانمدت و بلندمدت به فرار سرمایه منجر شده است.» او با بیان اینکه ورود پولهای حقیقی به بازار سرمایه در سال 1399، در بدترین زمان ممکن بود، تصریح کرد: «خروج کنونی حقیقیها از بازار سرمایه هوشمندانه است، اما امروز بهدلیل افزیش نسبی سود شرکتها و کاهش قابلتوجه قیمت سهام، بازار در سطح ارزندگی قرار دارد. متاسفانه با وجود اوراق بدهی با سود 18 درصد، بهدلیل تصمیمات یکسویه و فقط در جهت مصالح دولت، به بورس ضربه وارد شده است. متاسفانه از ابتدای امسال، 10 هزار میلیارد تومان اوراق بدهی در بورس بهفروش رفته است، زیرا توجیه اقتصادی ندارد.» احمد جانجان نیز با تایید این اظهارات به سیاستهای دستوری دولت در تمامی بخشها، از جمله تعیین نرخ خوراک گاز برای پتروشیمیها و صنایع، تعیین عوارض برای صادرات و اجبار به فروش ارز صادرکنندگان در سامانه نیما با قیمت کمتر از بازار آزاد اشاره و تاکید کرد: «این سیاستهای اشتباه از سوی دولتمردان دولت کنونی، نهتنها بازار سرمایه، بلکه سایر بازارهای موثر در تولید را نیز بهخطر انداخته است. نکته جالب اینجاست که وزرای انتخابی، بهدلیل این اشتباهات از سوی هیچ نهادی مورد سوال قرار نمیگیرند، اما اگر این اشتباهات در دولت گذشته انجام شده بود، قطعا این رفتار حاکم نبود.» در این نامه، پیشنهاداتی نیز مطرح شده است که میتوان به: ممنوعیت فروش صندوقهای توسعه و تثبیت و بازارگردانانی که تعهد خرید خود را انجام نمیدهند، فراهم ساختن امکان خرید صندوقهای توسعه و تثبیت در دامنه مثبت، الزام صندوقهای درآمد ثابت بزرگ در رعایت حداقل نصاب خرید سهام و افزایش حدنصاب خرید سهام و تعلیق عرضههای اولیه و پذیرهنویسیهای جدید، تا زمانی که بازار به روال طبیعی برگردد، (حداقل پایان سال ۱۴۰۱) اشاره کرد. اگرچه آقابزرگی از این پیشنهادات دفاع تمامقد میکند، اما احمد جانجان با انتقاد از پیشنهاد فراهم ساختن امکان خرید صندوقهای توسعه و تثبیت در دامنه مثبت، گفت که: «من بهشخصه با صندوقهای توسعه و تثبیت مخالف هستم، زیرا فرآیند آنها فسادزا است، اما باید مانع عرضه اولیه بازار بود.» آقابزرگی علت اصلی خروج سرمایه از بورس را ناامیدی از تصمیمات اقتصادی دولت دانسته و معتقد است: «دولت تنها به فکر تامین منابع مالی خود است و تلاش میکند هر زمانی که نیاز باشد، کسری بودجه خود را از این محل تامین کند.» اگرچه او همانند جانجان صراحتا به موضوع سپردهگذاری شرکتهای بورسی در بانکها که هیچ منطق اقتصادی در آن نهفته نیست، اشاره نکرد، اما از رویه شرکتهای بورسی بزرگ انتقاد جدی کرد. از نظر او: «سازمان بورس براساس رویه گذشته، در فضای بسته حاکمیت مطلق فعال است.»
جنگ بازارهای مالی
مولوی نگاهی فراتر از این کارشناسان به بورس دارد. او معتقد است که: «عواملی که امروز بازار سرمایه را تحتالشعاع قرار داده است، فراتر از یک بازار کلان اقتصادی است. امروز جنگ بازارهای سرمایه است؛ در حقیقت جنگ میان ذینفعان آن است. سرمایه در بازارهایی که سود بیشتری دارند، در حرکت است؛ بازار مسکن امروز ریسک کمتر دارد و در چند ماه اخیر، 20 درصد رشد داشته است.»