بازی خطرناک رقیب گازی با ایران
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

تفاهمنامه 40میلیارد دلاری با گازپروم منعقد شد
در سالهای اخیر، بارها مقامات ارشد دو کشور روسیه و ایران، از جمله مقامات حوزه انرژی دو کشور برای همکاریهای گسترده دیدارها و مذاکراتی داشتهاند و حتی تفاهمنامهها و توافقنامههایی را نیز امضا کردهاند، اما خروجی این مذاکرات برای ایران معمولا ناچیز بوده است. کارشناسان و تحلیلگران معتقدند این دو کشور رقیب یکدیگر در حوزه انرژی هستند. از این رو، دلیلی برای همکاری مبنی بر توسعه میادین نفتی و گازی ایران وجود ندارد. درباره تفاهمنامه جدید نیز این تحلیلگران دید مثبتی ندارند زیرا بر این باورند که این تفاهمنامه، سیاسی است و حتی ممکن است برای ایران خطرناک باشد؛ چراکه اعتماد به رقیبی که بارها زمین همکاری را ترک کرده، اشتباه است. روز گذشته (سهشنبه، 28تیرماه) شرکت ملی نفت ایران با «گازپروم» روسیه تفاهم حدود ۴۰میلیارد دلاری امضا کرد. در این مراسم، مدیرعامل گازپروم حضور نداشت. بااینحال، وزارت نفت از امضای این تفاهمنامه ابراز رضایت کرد؛ بهطوریکه مدیرعامل شرکت ملی نفت از آن بهعنوان «بزرگترین میزان سرمایهگذاری خارجی در تاریخ صنعت نفت کشور» یاد کرد. روسها در این حوزه تنها در دولت اصلاحات همکاری اندکی با ایران داشتند که این همکاری نیز بعد از گذشت دو سال در نهایت بدون تامین نظر طرف ایرانی در قرارداد پارسجنوبی به اتمام رسید. بااینوجود، دولت سیزدهم در یک سال گذشته تلاش کرد همکاری استراتژیک خود را با روسها افزایش دهد. گفته میشود محورهای این تفاهمنامه، سرمایهگذاری ۱۰میلیارد دلاری گازپروم برای توسعه میدان گازی پارسشمالی و کیش، توسعه شش میدان نفتی از جمله منصوری، آبتیمور، کرنج، آذر و چنگوله، سرمایهگذاری ۱۵میلیارد دلاری گازپروم برای فشارافزایی میدان گازی پارسجنوبی و سوآپ گاز و فرآوردههای نفتی و تکمیل پروژه ایران «ال.ان.جی» است.بزرگترین سرمایهگذاری خارجی تاریخ نفت؟
محسن خجستهمهر، مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران، در حاشیه امضای تفاهمنامه همکاری استراتژیک بین این شرکت و گازپروم با تاکید بر اینکه «رشد اقتصادی کشور نیازمند سرمایهگذاری جهت توسعه میادین نفت و گاز با اولویت میادین مشترک است»، گفت: «با قطعیت میگویم دولت سیزدهم با یک جهش بااهمیت و قابل ملاحظه روبهروست. یکی از جهتگیریها این است که با شرکتهای بزرگ و صاحبنام بینالمللی همکاری کنیم و سبد سرمایهگذاری شرکت ملی نفت ایران را متنوع کنیم. براساس برنامه هشتساله تا ۱۴۰۸ با انجام ۱۶۰میلیارد دلار سرمایهگذاری، ظرفیت تولید نفت به ۵.۷میلیون بشکه و ظرفیت تولید گاز به ۱.۵میلیارد متر مکعب در روز میرسد.» براساس اظهارنظر این مقام مسئول، اواخر سال گذشته دو قرارداد و چهار تفاهمنامه میان ایران و روسیه امضا شده است. وی مدعی شد: «توافق صورتگرفته بزرگترین میزان سرمایهگذاری خارجی در تاریخ صنعت نفت است که با یکی از بزرگترین غولهای انرژی دنیا به امضا رسید. جهان به نفت ایران احتیاج دارد و نفت ایران از بازارهای جهانی حذفشدنی نیست.»
شمس اردکانی: روسیه تحریمشده چطور میخواهد به ایران سرمایه بیاورد؟
اما علی شمس اردکانی، تحلیلگر حوزه انرژی که سالهای مدیدی در اتاق بازرگانی ریاست کمیسیون انرژی را برعهده داشت، درباره تفاهمنامه منعقدشده میان ایران و روسیه به خبرنگار «هممیهن» میگوید: «این تفاهمنامه از منظر من «خالیبندی» بیش نیست؛ زیرا هر دو کشور چیزی برای سرمایهگذاری ندارند. بیش از اینکه شکل این تفاهمنامه واقعی باشد تا منتج به قرارداد شود، بازی سیاسی بین دو کشور و قدرتنمایی روسیه است. در کنار این موضوع، فراموش نکنیم که روسیه همپیمان خوبی برای قراردادهای نفتی ایران نیست؛ همانگونه که در سالهای گذشته این موضوع اثبات شده است.» او با اشاره به اینکه «این تفاهمنامه به اندازهای برای روسها بیاهمیت بود که مترجم خود را به ایران فرستادند»، میافزاید: «اینکه مسئولان نفتی بخواهند با گفتن بزرگترین تفاهمنامه، افکار عمومی را به سمت خود جلب کنند، خندهدار است. با گفتن واژه بزرگترین، این تفاهم مهم نخواهد شد. برای صنعت نفت ما این الفاظ چارهساز نیست و آن چیزی که اهمیت دارد، رونق آن است. کاش افرادی که این روزها بر کرسی وزارت نفت تکیه زدهاند، اندکی تاریخ بخوانند یا بدانند.» او میپرسد: «روسیه که خود امروز در رنج و گرفتار تحریمهای گسترده بینالمللی است، چطور میخواهد این حجم سرمایه برای ایران بیاورد؟». وی افزود: «متاسفانه از زمان ملی شدن صنعت نفت تاکنون نفت ما پولی شد یعنی به جای سرمایهگذاری، درآمد حاصل از فروش نفت را به تورم تبدیل میکنیم. من توصیه میکنم مسئولان در ابتدای امر بدانند که امضای تفاهمنامه به معنای عملیاتی شدن نیست.»
تفاهمنامه، قرارداد نیست!
از منظر حقوقی، تفاهمنامه سندی است که در آن اشخاص اعم از حقیقی و حقوقی برای دستیابی به یک توافق در آینده، اهداف مشخصی را در نظر میگیرند و این تفاهم را مبنا و چارچوب هرگونه تصمیم بعدی قرار میدهند. از این جهت میتوان گفت تفاهمنامهها فاقد تعهداتی مانند تعهدات حقوقی هستند و شاید بتوان آنها را «تفاهمنامههای مشترک نزاکتی» نامید. پس در یک تفاهمنامه مشترک، برای دستیابی به اهداف مشخص، طرفین توافقاتی را درخصوص چگونگی رسیدن به اهداف تفاهمنامه انجام خواهند داد. مهمترین نکته این است که اصولا تفاهمنامه برای طرفین الزامآور نیست. طرفین با امضای یادداشت تفاهم یا تفاهمنامه اگرچه سعی دارند در توافقات حاصلشده از ایجاد ضمانت اجرا و آثار حقوقی الزامآور جلوگیری کنند ولی درعینحال نشان میدهند نسبت به مذاکرات انجامشده، به یک نقطه مشترک دست یافتهاند و قصد دارند مذاکرات را تا انعقاد قرارداد پیش ببرند. پس تفاهمنامه به نوعی پیشنویس قرارداد محسوب میشود و به عنوان سند پشتیبان مذاکرات شفاهی، به طرفین قرارداد در پیکربندی آن کمک میکند.
بزرگنمایی در وزارت نفت
معاون وزیر نفت دیروز در بخش آماری اینگونه نقل کرد: «ایران و روسیه در مجموع ۷۰تریلیون متر مکعب گاز دارند که ۳۰درصد ذخایر دنیا است و نقش مهمی در پایداری انرژی ایفا خواهند کرد.» اینکه چرا خجسته، ایران و روسیه که همواره دو رقیب جدی بودهاند، را در کنار هم قرار داده است، خود جای تامل و تعمق بسیار است که مجالی برای پرداختن به آن در این گزارش نیست. اما گویا به اذعان او، «در اواخر سال گذشته، چهار میلیارد دلار برای توسعه هفت میدان نفتی با روسیه قرارداد امضا شده است.» اطلاعات و آمارهای اعلامشده از سوی مقامات ارشد وزارت نفت در طول یکسال گذشته، توسط نهادهای مختلف نقض شده است؛ جدیدترین آن، اظهارات وزیر نفت درباره میزان فروش و مهمتر از آن، بازگشت ارزهای حاصل از این محل است که توسط دیوان محاسبات نقض شد. متاسفانه این وزارتخانه درگیر بزرگنمایی و رزومهسازی شده است.
بازی خطرناک روسیه
یکی از مدیران بازنشسته وزارت نفت که در حوزه قراردادها تجربه طولانی دارد، با اشاره به روابط پیچیده و خاص دو کشور ایران و روسیه، میگوید: «این تفاهمنامه، بیشتر سیاسی است تا اقتصادی و بازی شروعشده توسط روسیه در این حوزه بسیار خطرناک است. اگر به تاریخ ملی شدن صنعت نفت مراجعه کنیم، بازی روسیه را بیشتر درک خواهیم کرد. متاسفانه چارچوبی از سوی وزارت نفت برای همکاری جدید مشخص نیست و این بیم وجود دارد که ایران بیاینکه متوجه شود، امتیازاتی به این کشور بدهد که قابل جبران نباشد.» او معتقد است: «شرکت گازپروم رقیب جدی ایران است؛ زمانی که برای توسعه پارسجنوبی با این شرکت وارد مذاکره شدیم، به یکباره کار را رها کرد و رفت. پروژههای ایران در پارسجنوبی براساس برنامهریزی صورتگرفته عملیاتی میشد، امروز ایران صادرکننده بزرگی در حوزه گاز بود.» حضور رقبا آنهم در شرایط کنونی، مساله نگرانکنندهای است که این مدیر بازنشسته صنعت نفت به آن پرداخت. او به یک آمار از میزان صادرات نفت در زمان دوران اصلاحات اشاره میکند و میگوید: «در آن زمان نفت 10دلار بود اما وزارت نفت درآمد 40میلیارد دلاری را محقق کرد؛ هرگز به دنبال بزرگنمایی نبود و در آن مقطع با وجود تحریم آمریکا، با بازاریابی صحیح از تمام دنیا، نفت ایران به صورت مناقصه به فروش میرفت.»
سابقه همکاری گازپروم در ایران
در دولت احمدینژاد، هيات نمايندگی گازپروم به رياست «الکسی ميلر» به ایران آمد. در آن مقطع مدیرعامل این شرکت به ایران آمد و قرار شد به ايران برای توسعه بيشتر منابع نفت و گاز طبيعی، کمک کند. در این قرارداد توافق شد علاوه بر توسعه بيشتر مخازن گاز پارسجنوبی، این شرکت در پروژههای نفتی منطقه آزادگان و مخازن نفتی دريای مازندران، همکاری کند. اما با وجود این آمدنورفتنها و انعقاد توافقنامه، این شرکت هرگز همکاریای با ایران نداشت. این شرکت در دولت اصلاحات نیز همکاری را در دستور کار قرار داد اما همانگونه که در این گزارش اشاره شد، درنهایت بعد از دو سال مذاکره، رفت. شرکتهای روسی در دوره ریاستجمهوری روحانی برای مذاکره به ایران آمدند. در این مذاکرات، «الکساندر نواک» وزیر فدراسیون انرژی روسیه و مدیران عامل هشت شرکت بزرگ نفت و گاز روسیه شامل مدیران عامل و روسای شرکتهای گازپروم، زاروبژ گیالوگیا، روسنفت، گازپروم نفت، زاروبژ نفت، استروی ترانس گاز، باشنفت، روسنفت و گاز استروی و روسگیالوگیا نیز به تهران آمدند تا با همتایان ایرانی خود مذاکره کنند. اما این آمدوشدها بدون دستاورد بود. حال سوال جدی اینجاست چرا باید این شرکت به ایران برای توسعه میادین نفتی و گازی کمک کند؟