حبس صدا
مجوزی که با مرگ «حسین زمان» صادر شد
مجوزی که با مرگ «حسین زمان» صادر شد
وحید آگاه
استاد حقوق عمومی و ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی
حسین زمان را جمعه در قطعه هنرمندان خاک کردند. صدایی بود و خاموش شد. دیگر نمیتواند لایو اجرا کند. حالا جماعتی که ترس از اجرای یک خواننده غیرهمسوی سیاسی داشتند، نفس راحتی کشیدند. اما ماجرا را از زبان خودش بشنویم. خوانندهای که قبل از انقلاب به دلیل فعالیت سیاسی توسط ساواک، دستگیر و از دانشگاه، اخراج شد و برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت. اما با شروع جنگ تحمیلی، تحصیل را نیمهکاره، رها میکند و در جبهه حضور مییابد:
«در فاصله سالهای 76 تا 84 نزدیکی زیادی به جریان موسوم به دوم خرداد داشتید. ورود شما به این عرصه سیاسی به چه شکلی بود؟
من از کسانی بودم که در سالهای انقلاب، در جریان به ثمر رسیدن انقلاب تلاش کردم و بعد از آن هم، سالها در جبهههای جنگ تحمیلی حضور داشتم... همان طیفی که به آنها میگویند اصلاحطلب... من چون این تفکر را قبول داشتم، در این دسته قرار گرفتم. ولی هیچوقت عضو هیچ حزبی نبودم. از من بهعنوان یک هنرمند در برخی از شوراهای اصلاحطلب دعوت میشد تا درباره مسائل صنفی نظر بدهم. با برخی از چهرههای اصلاحطلب هم دوست بودم...
چه شد که برای مدتی از موسیقی فاصله گرفتید؟
در صداوسیما نامه رسمی زده شده که کارهای من اجازه پخش ندارند. اجازه کنسرت هم تلویحاً نداشتهام. گاهی اوقات به صورت ظاهری به من مجوز کنسرت داده شده، اما در عمل، آنقدر کارشکنی کردهاند که دیگر تهیهکنندهها برای همکاری با من وحشت دارند.
نامهای که اشاره کردید در صداوسیما درباره شما صادر شده، به چه دلیلی بود؟
من اعتراضاتی به صداوسیما داشتم. اینکه در نحوه پخش کارها، وقت لازمه به عمل نمیآمد و گاهی کاری از من به شکلی پخش میشد که به تفکری که در آن کار وجود داشت، خدشه وارد میآمد. این شد که بعد از مدتی اعلام کردم، نمیخواهم کارهایم از صداوسیما پخش شود. متقابلاً صداوسیما از این خواسته استقبال کرد و رسماً نامه زد که هیچکدام از کارهای من، اجازه پخش ندارند.
چه شد که از تهران به کیش کوچ کردید؟
بعد از این ماجراها و دادگاهی شدنم، تصمیم گرفتم از تهران بروم.
به چه دلیل دادگاهی شدید؟
از چند جای مختلف از من شکایت شده بود. یکی... بود که به دلیل یکسری فعالیتهای سیاسیام در قالب جریان اصلاحطلب از من شکایت کرده بودند. معاون حقوقی صداوسیما در دادگاه کارکنان دولت از من شکایت کرده بود. در کل، یکی دو بار به دادگاه کشیده شدم و فشار زیادی به خانوادهام وارد میشد تا جایی که روی سلامتی همسرم نیز تأثیر بدی گذاشت و درنهایت، تصمیم گرفتم که از تهران به کیش بروم...»(حسین زمان بعد از 8 سال سکوت: سعی کردند موسیقی را توسط خودش نابود کنند»، هفت نگاه، شماره 36، نیمه دوم آذر 92، صص 59ـ56).
اما حقوق ایران چه میگوید؟
۱. عدم ارتباط حقوق شهروندی با عقیده شهروندان
حسین زمان مانند همه شهروندان حق داشت که در امور سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، نظر خودش را داشته باشد. او نیز از حق بر آزادی عقیده، اندیشه و بیان برخوردار بود. در عین حال و بازهم همچون سایرین، میبایست قوانین را رعایت مینمود. حال چه کرده بود؟ صرفاً از عقیده سیاسی که درست میدانست، در چارچوب حقوق ایران دفاع کرده بود. او از مغضوبین بعد از وقایع 88 بود. به گفته خودش، عضو هیچ حزب و دسته سیاسی نبود که اگر هم بوده، چه باک؟ کجای حقوق ایران اجازه داده که به دلیل مخالفت با تفکر یک شهروند، او را از حقوق اجتماعیاش محروم کنیم؟ قانون اساسی در اصل 14 در مورد غیرمسلمانِ غیرمسیحیِ غیریهودیِ غیرزرتشتی، حقی برابر با مسلمانان و اقلیتهای دینی شناختهشده در اصل 13، قائل شده، از «حقوق انسانی» آنها سخن گفته و هرگز چنین حقی نداده است. حقوق انسانی هم یعنی حقوق بشر و شهروندی. همان که در اصل 20 گفته: «حقوق سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی».
۲. ممنوعالکاری در قوانین عادی
آیا قوانین مصوب مجلس شورای اسلامی چنین اجازهای داده؟ اولاً- در قوانین جزایی، مجازات مستقلی به نام ممنوعالکاری وجود ندارد. ثانیاً- محرومیت از حقوق فرهنگی و اجتماعی و خدمات اجتماعی و در خصوص حسین زمان، فعالیت موسیقایی در قالب ترک( Track)،آلبوم و کنسرت، نیازمند حکم قضایی از دادگاه ذیصلاح و با طی فرآیند دادرسی عادلانه است. امری که در خصوص ایشان بیان نشد و هیچ اعلام رسمی در این مورد وجود ندارد. اصل هم بر برائت است. ثالثاً- به فرض وجود حکم قطعی و قضایی، ممنوعالکاری و محدودیت در اجرای صحنهای، نیازمند مراجعه به قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 با اصلاحات بعدی است. در «مجازات تبعی» مذکور در ماده 26 قانون یادشده، چنین موردی وجود ندارد. اما در خصوص مجازات تکمیلی، با شرایط سختی میتوان فردی را از اشتغال به حرفه یا شغلی بازداشت. البته نه دائم، بلکه سقف زمانی 2 سال دارد. همچنین در بحث «تعلیق مجازات» و «تعویق صدور حکم» با شرایطی میتوان، شخص را از کاری ممنوع نمود. اما این نیز مقید به زمان است. پس با شرایط پیشگفته و البته تنها و تنها در قالب رسیدگی و حکم قطعی قضایی میشد صدای خواننده مرحوم ما را حبس نمود.
مگر زمان چه کرده بود در آهنگها و موسیقیاش؟ کل جرمش این بود که اعتراض کرده بود و میگفت هنرمند، سیبزمینی نیست و حق دارد و میتواند موضعگیری خارج از حیطه موسیقی داشته باشد. مثل یک شهروند عادی.
۳. تقید وزارت فرهنگ به قانون و معیار نبودن مصلحت
وزارت فرهنگ در صدور یا عدم صدور مجوز -که خود، محل تامل است، با قانون اساسی مغایرت دارد و به مصداق سانسوری است که در اصل 25ممنوع شده-، صرفاً و صرفاً باید مجری قانون باشد. میگویم قانون یعنی مصوبه پارلمان. آن هم نه هر قانونی! نمیتوان هر موضوعی را در ظرف قانون گذاشت. پدران قانونگذار ما درسال 1358، مانع تقنین مغایر حقوق بشر شدهاند. از جمله اصل9 قانون اساسی این را میگوید: «هیچ مقامی حقندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور، آزادیهای مشروع را، هرچند با وضع قوانین و مقررات، سلب کند». لذا وزارت فرهنگ جز مستند به قانون، مجاز به ایجاد ممنوعیت برای صداها نیست و قانون هم عرض شد که رای قطعی قضایی لازم دارد. عدم خواندن حسین زمان، این همه سال مستند به چه بوده؟ آیا معیار صدور مجوز، مصلحت و خیر و نفع عمومی است ؟ خیر. صرفاً قانون و حقوق شهروندی است.
متاسفانه ممنوعیت و محدودیت در فعالیت هنری با حقوق موضوعه، انطباق کاملی ندارد و مسائل امنیتی و مصلحتسنجی و حفظ میز مدیران نمیتواند و نباید ملاک باشد.. خواننده اگر چپ، راست، اصلاحطلب، اصولگرا، خدمتگزار، اعتدالگرا باشد، چه اشکالی دارد؟ مگر در Stage میخواهد حرف سیاسی بزند؟ مگر سالن کنسرت، مجمع حزب است؟ حسین زمان را گفتند از سرطان، آسمانی شد. نوع سرطانش، دِق کردن نیست؟ یک خواننده اگر بیش از یک دهه، محدود و ممنوع شود، برایش چیزی میماند؟ ظاهراً رفته رفته هم جاافتاده و هم، راه افتاده که صدور مجوز ایرانی، شرط دیگری هم دارد: کلاً غیرسیاسی بودن یا همسو بودن با جریان حاکم.
راستی، صدای حسین زمان، مجاز شد. همزمان با جواز دفن. دیروز مجوز کنسرتش صادر شد. زمان؟ 22/2/1402. مکان؟ آرامستان بهشت زهرا(س)، قطعه هنرمندان. تعداد دفعات مجاز اجرا؟ نامحدود. قیمت بلیت؟ رایگان. مجوز پوستر؟ بلامانع.