اتوُدهایی خشونتبار و دافعهزا/نقد و بررسی نمایشواره «کهته» به نویسندگی «عقیل جماعتی» و کارگردانی «حسین اسدی»
هدف هنر عمدتاً شناخت و ترویج ارزشهای موضوعی و نشاندادن مبانی زیباییشناختی محتوای زندگی بیرونی و درونی انسان است که به اعتلای روابط پایدار و ادامهدار با طبیعت و جامعه انسانی میانجامد

هدف هنر عمدتاً شناخت و ترویج ارزشهای موضوعی و نشاندادن مبانی زیباییشناختی محتوای زندگی بیرونی و درونی انسان است که به اعتلای روابط پایدار و ادامهدار با طبیعت و جامعه انسانی میانجامد؛ هنر حتی زمانی که به زشتیها میپردازد، همواره در جستوجوی اثبات اثربخشی غایتهای ساماندهنده و زیبای زندگی است.
در این میان، هنر نمایش که بهطور عینی سن، زندگی و حوادث داستانی زندگی بشر را دراماتیزه میکند، هرگز عاری از کشف رمزورازهای غایتمند نبوده و اساساً با همین رمزورازها معنا میشود؛ اگر از چنین هدفی برکنار بماند، در آن صورت خودش شاکلهای زشتتر از زشتیها پیدا میکند و اساساً از تعریف و هدفمندی تئاتر و نمایش فاصله میگیرد؛ نمایشواره «کهته» به نویسندگی «عقیل جماعتی» و کارگردانی «حسین اسدی» که در سالن چهارسو از مجموعه سالنهای تئاترشهر اجرا میشود، نمونهای فاجعهبار و دافعهزا در رابطه با اثبات دورشدگی از معنا و مفهوم تئاتر است.
این اجرا طراحی صحنه محدود و نمایهواری دارد که ظاهراً بخشی از یک کشتی بادبانی بهنظر میرسد؛ در همین رابطه چنانچه ورود و خروجهای بازیگران را در رابطه با فضای روی عرشه کشتی در نظر بگیریم، عملاً هیچ دلیلی برای استفاده واقعگرایانه از این طراحی صحنه وجود ندارد و کاربری آن غلط است.
اجرا در ابتدا با موسیقی ضربی و ریتمیک عربی (نسبتأ جنوبی) و رقص یکی از مردان آغاز میشود و بعد بلافاصله تماشاگر بهطور نوبتی با صحنههای بار جداگانهای شامل دعوا، فحاشی، چاقوکشی، قمهکشی و داد و فریادهای خشونت روبهرو میشود: در پایان، کار آدمهای نمایشواره فوق به کشت و کشتار و حتی فرزندکشی هم میکشد. ماحصل اجرا چیزی میشود که نه کمدی است و نه درام؛ ضمن آنکه حتی با چند قتلی که در کل رخ میدهد، شکل تراژدی هم به خود نمیگیرد.
بخش قابلتوجهی از این اجرا به «معرکهگیریهای نوبتی» شباهت دارد که موضوع محوری هرکدام از آنها دعوا، لاتبازی، فحاشی و قتل است. میزانسن تئاتری در این نمایشواره وجود ندارد؛ شکلدهیهای بازیگران و حرکاتشان عملاً سلیقهای و عاری از هرگونه تأویلی هستند.
کاربری موسیقی همانند بیساختاری متن و اجرا، نامناسب و صرفاً واریتهای است: حتی بهسبب شیوهبیان تندوتیز و اغلب نامفهوم بازیگران که با تهلهجه محلی (جنوبی) همراه شده، اجرا عاری از «قائلشدن به نقش» و همواره با حالات ناگهانی و هیستریک آدمهای روی صحنه همراه است: حضور این آدمها عملاً در احساسات مشمئزکننده، شیوهبیان دلبخواهی و حرکات تند و بسیار خشن خلاصه شده است. تحمیلشدگی حوادث عمدی بر آدمهای اجرا برجستهشده، طوریکه بهطور متناقضی آدمهای لات و شرور بهبهانه نمایش ذهنی خودشان (؟! ) در دو صحنه حرفهای ادیبانه میزنند و در جایی به «ویلیام شکسپیر» توهین میکنند.
از زبان آدمهای لات و چاقوکش میشنویم: «نامردی یکی از جذابیتهامه»، «میدانی سگها چطور عاشق میشوند، با گاز گرفتن!» یا «وحشیگری هم جذابیت دارد». آنها حتی با «سگنمایی» بر حرکات و پارسکردن سگها تاکید میکنند و درنتیجه جایگاه انسان با سگ عوض میشود(؟!)
اجرای نمایشواره «کهته» به کارگردانی «حسین اسدی»، ترکیب «ذهنساخته»ای از صحنههای کنار هم قرار دادهشده است که ارتباط منطقی و قابلباور چندانی بههم ندارند و اساساً «اتوُدهایی» خشونتبار، زشت، معناگریز و دافعهزا را به نمایش میگذارند. این اجرا از نظر روحی و روانی، حتی تربیتی، آسیبرسان است و تماشاگران را از تئاتر بیزار میکند.