| کد مطلب: ۲۵۲۸۰

گفت‏‌وگو با علیرضا منجمی و حمیدرضا نمازی به مناسبت برگزاری مدرسه فلسفه پزشکی

مسائل سلامت بدون علوم انسانی و تأمل فلسفی تدبیر نخواهند شد

مسائل سلامت بدون علوم انسانی  و تأمل فلسفی تدبیر نخواهند شد

چندی پیش به همت حلقه فلسفه پزشکی، مدرسه تابستانه فلسفه پزشکی برگزار شد. در این مدرسه که به شکل ترکیبی مجازی و حضوری برگزار شد، 650 نفر شرکت کردند و مدرسان در سه حوزه فلسفه پزشکی بالینی، فلسفه پزشکی اجتماعی و فلسفه علوم زیست‌پزشکی به تدریس پرداختند.

چندی پیش به همت حلقه فلسفه پزشکی، مدرسه تابستانه فلسفه پزشکی برگزار شد. در این مدرسه که به شکل ترکیبی مجازی و حضوری برگزار شد، ۶۵۰ نفر شرکت کردند و مدرسان در سه حوزه فلسفه پزشکی بالینی، فلسفه پزشکی اجتماعی و فلسفه علوم زیست‌پزشکی به تدریس پرداختند.

فلسفه علم و تکنولوژی، علوم انسانی سلامت و تاریخ پزشکی هم از مباحث پایه‌ای بود که در این مدرسه تدریس شد. جز این به مباحثی همچون تفکر فلسفی، منابع علوم انسانی سلامت و نحوه نگارش مقالات این حوزه هم پرداخته شد. مدرسان این دوره، اعضای حلقه فلسفه پزشکی، اساتیدی چون علیرضا منجمی، حمیدرضا نمازی، غلامحسین مقدم‌حیدری، هادی صمدی و حامد طباطبایی بودند.

به همین مناسبت در گفت‌و‌گویی با علیرضا منجمی، پزشک و دکترای تخصصی فلسفه علم و تکنولوژی و دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و حمیدرضا نمازی، پزشک و دکترای تخصصی اخلاق پزشکی و استادیار اخلاق پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران که هر دو از بنیان‌گذاران حلقه فلسفه پزشکی نیز هستند، از چرایی و چگونگی برگزاری این مدرسه پرسیدیم و در ضمن اهمیت فلسفه پزشکی در پزشکی امروز و نوع نگرش‌های رایج در این زمینه را به بحث نشستیم. در ادامه این گفت‌و‌گو تقدیم شما خواهد شد. 

‌به عنوان سؤال اول، می‌خواستم کمی درباره مدرسه فلسفه پزشکی برایمان بگویید. چه شد که امروز به جایی رسیده‌ایم که این مدرسه با استقبال قابل توجهی مواجه می‌شود؟

علیرضا منجمی: به نظرم باید به تاریخچه این موضوع توجه کرد زیرا استقبال از رویداد امسال مدرسه فلسفه پزشکی نتیجه فعالیتی ده‌ساله در حوزه فلسفه پزشکی در کشور است. اگر این سابقه دیده نشود، ممکن است تحلیل اشتباهی از استقبال از این مدرسه داشته باشیم.

اینکه هم من و هم دکتر نمازی پس از تحصیل پزشکی به سمت ادامه تحصیل در حوزه‌های علوم انسانی آمدیم حاصل این جمع‌بندی است که مسائل حوزه سلامت را صرفاً نمی‌توان با علوم زیست‌پزشکی فهم، صورت‌بندی و تدبیر کرد بلکه نیازمند ورود علوم انسانی در رویکردی میان‌رشته‌ای و تحلیل و تأمل فلسفی هستیم؛ مشکلاتی همچون خطاهای پزشکی و مشکلات استدلال بالینی، طبی‌سازی، انسان‌زدایی در پزشکی و معضلات روابط پزشک و بیمار، سیطره یافتن تکنولوژی بر طبابت و مراقبت از بیمار. پس از آن بود که این دغدغه‌ها در گفت‌وگوها و گعده‌ها شکل گرفت و به یک مطالبه جمعی بدل شد.

اما رویداد بسیار مهم در این میان طراحی و راه‌اندازی حیطه فلسفه پزشکی در سال 1394، در المپیاد علمی دانشجویان علوم پزشکی کشور بود که معاونت آموزشی وزارت بهداشت متولی برگزاری آن است. این رویداد سبب شد که ظرف ده سال گذشته تعداد زیادی دانشجوی پزشکی، دندانپزشکی، داروسازی و سایر رشته‌های علوم پزشکی با این حوزه آشنا شوند و به آن ورود کنند. این امر به صورتی است که می‌توان گفت اینک از سرمایه انسانی قابل توجهی در این حوزه برخورداریم. در کنار آن اعضای هیئت علمی دانشگاه‌های علوم پزشکی هم با این حوزه آشنا شدند و به آن اقبال نشان دادند.

فعالیت مهم و مؤثر دیگر، کارهایی بود که در پژوهشکده تاریخ و فلسفه علم پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به ویژه با همکاری دکتر مقدم حیدری عملیاتی شد. گروه اخلاق پزشکی دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران و موزه تاریخ علوم پزشکی که دکتر نمازی در هر دو به شکل جدی فعال هستند یکی دیگر از ارکان بود. افزون بر این، باید به گروه فلسفه علم واحد علوم تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی با محوریت دکتر هادی صمدی و دکتر احمدرضا همتی‌مقدم اشاره کرد که یکی دیگر از بازیگران مهم بودند.

فعالیت‌های این نهادها در برگزاری نشست‌های تخصصی، برگزاری کلاس‌های درس در مقطع دکترا، راهنمایی رساله‌های دکترا و پایان‌نامه‌های کارشناسی ارشد، نگارش و انتشار مقالات و کتاب‌ها و سخنرانی و مصاحبه‌ها سبب شد فلسفه پزشکی در ایران شکل بگیرد و با قوت تداوم یابد. شکل‌گیری این شبکه نخبگانی با همراهی دانشجویان علوم پزشکی المپیاد و اعضای هیئت علمی دانشگاه‌ها غنی‌تر شد. پس از آن بود که احساس کردیم نیاز به تشکیل نهادی علمی و غیردولتی است تا به عنوان چتری همه فعالیت‌های فلسفه پزشکی در کشور را پوشش دهد. از این رو «حلقه فلسفه پزشکی» را تشکیل دادیم.

‌درباره حلقه فلسفه پزشکی کمی بیشتر توضیح دهید. 

علیرضا منجمی: «حلقه فلسفه پزشکی» نهادی علمی متشکل از اساتید، پژوهشگران و دانشجویان رشته‌های مختلف است که می‌کوشند در همکاری با یکدیگر و بهره‌گیری از رویکردهای میان‌رشته‌ای به تأمل در مسائل پزشکی و سلامت بپردازند. حلقه فلسفه پزشکی به هیچ نهاد یا سازمانی وابسته نیست و اشخاص حقیقی (اساتید، دانشجویان، نویسندگان …) آن را اداره می‌کنند.

بنیان‌گذاران این حلقه، دکتر مقدم حیدری، دکتر نمازی و من هستیم. سایت فلسفه پزشکی فعالیت‌های حلقه را بازتاب می‌دهد. ظرف دو سالی که از تأسیس حلقه گذشته است مدرسه پاییزه علوم‌انسانی سلامت با همکاری دانشگاه علوم پزشکی تهران را برگزار کردیم. یکی دیگر از پروژه‌های حلقه «فیلسوفان و پزشکی» است که در آن آراء فیلسوفان بزرگ را که مرتبط با پزشکی است، بازخوانی می‌کنیم و در روز جهانی فلسفه پزشکی، سال گذشته به آراء کانت، گادامر، فوکو و هابرماس در باب پزشکی پرداختیم.

همکاری در پنل طبی‌سازی در همایش ملی تکنولوژی و فرهنگ که در پژوهشگاه علوم انسانی و با موزه ملی تاریخ پزشکی برگزار شد یکی دیگر از فعالیت‌های برجسته حلقه فلسفه پزشکی بوده است. افزون بر این برگزاری چند درسگفتار را هم می‌توان ذکر کرد. مدرسه تابستانه یکی از آخرین فعالیت‌های حلقه بوده است. 

‌در کشور ما به ویژه متخصصان رشته‌های فنی‌مهندسی و پزشکی نگاه مناسبی به علوم انسانی ندارند و کارکردی برای این علوم قائل نیستند. آیا شما هم با چنین مشکلی مواجه شده‌اید؟ 

حمیدرضا نمازی: شاپیرو1 که از پژوهشگران برجسته حوزه علوم انسانی سلامت است، می‌گوید در حوزه علوم پزشکی با رویکردهای دوگانه‌ای نسبت به علوم انسانی مواجه می‌شویم. از سویی علوم انسانی تحقیر شده و گفته می‌شود در پزشکی نگاه‌های فلسفی و تاریخی کاربرد چندانی ندارند. طبق این دیدگاه کار اصلی را کسانی انجام می‌دهند که مردم را درمان می‌کنند. در کنار این نگاه تحقیرآمیز به علوم‌انسانی، گروهی از اعضای جامعه پزشکی هستند که به علوم‌انسانی علاقه‌مندند، اما این علاقه هدایت‌شده نیست و بیشتر در قالب ذوق‌ورزی نمایان می‌شود.

کسی استاد برجسته‌ پزشکی است و بیتی از حافظ یا مولانا می‌خواند یا پزشکان شاید موقع ناهار در پاویون بیمارستان بحثی هم راجع به هگل می‌کردند! پس نگاه حقارت‌آمیز و نادرست به علوم انسانی از یک سو و ذوق‌ورزی از سوی دیگر می‌توانند موانع جدی علوم انسانی سلامت و فلسفه پزشکی باشند. الان دانشجویان جوان ما به ویژه آنها که در المپیاد فلسفه پزشکی پرورش یافته‌اند و در این تور افتاده‌اند، نظرورزانه و عمیق به مسائل حوزه سلامت می‌نگرند.

ما کوشیدیم در بیش از یک دهه اخیر حوزه علوم‌انسانی را با حوزه علوم پزشکی با پلی روش‌شناختی آمیخته کنیم. نتیجه این آمیختگی این بود که در ایران هم مثل خیلی جاهای دنیا علوم‌انسانی پزشکی یا سلامت ایجاد شد و در بسیاری از موارد نوآوری‌هایی هم داشتیم که در محافل علمی بین‌المللی موردتوجه قرارگرفته است. خلاصه کنم، وضعیت علوم‌انسانی سلامت در ایران نه‌تنها پایین‌تر از علوم‌انسانی سلامت رایج در جهان نیست، بلکه ممتاز و متمایز است و این ادعای خود ما نیز نیست. نظریه‌هایی مانند تقدم استدلال تدبیری بر تشخیصی2، طبی‌سازی به‌مثابه تکنولوژی (Medicalization as technology) و درماندگی امر بهداشتی (Health lag)3 نمونه‌هایی از این آثار بدیع و نوآورانه هستند. 

علیرضا منجمی: هدف ما به‌ویژه در مواجهه با دانشجویان علوم پزشکی این بوده است که انگاره‌های نادرست آنها در باب علوم‌انسانی اصلاح شود. بسیاری از آنها علوم‌انسانی را با اظهارنظر شخصی اشتباه می‌گیرند. دانشجویان علوم پزشکی که به علوم‌انسانی علاقه‌ای دارند به سبب فقدان آموزش نظام‌مند و هدایت‌شده در علوم‌انسانی، کار ذوق‌ورزانه در قالب فوق برنامه می‌کنند و عملاً هرز می‌روند.

در این میان کوشش ما این بود که هم این علائق به رسمیت شناخته شوند و هم به نقش محوری علوم انسانی سلامت و فلسفه پزشکی در طبابت و مراقبت از بیمار پی ببرند. از این رو هدف ما صرفاً تولید افرادی میان‌رشته‌ای شبیه خودمان نبود که در پزشکی و رشته‌های علوم‌انسانی تحصیل آکادمیک بکنند بلکه تربیت مراقبان سلامتی است که با آگاهی به مباحث علوم‌انسانی سلامت بکوشند کاستی‌ها و محدودیت‌های پزشکی را تا حد امکان رفع کنند و کیفیت بهتری از مراقبت به بیماران ارائه دهند. 

‌با این سوابق به نظر شما امروز شاهد تحولی اساسی در گرایش به مباحث علوم‌انسانی در جامعه پزشکی هستیم؟

حمیدرضا نمازی: من تصور نمی‌کنم در ایران جز مدارس الزامی و اجباری، بشود مدرسه‌ای داوطلبانه و اختیاری با هر عنوانی تخصصی برگزار کرد که قریب 650 نفر در آن به‌صورت حضوری و مجازی ثبت‌نام کرده باشند. این نشان می‌دهد وضع در حال چرخیدن بر پاشنه دیگری است و رغبت به علوم‌انسانی در میان اصحاب حوزه پزشکی نیز افزون شده است. این رغبت را البته الان نمی‌توان پیش‌بینی کرد که به کجا می‌رسد ولی به نظر من بخشی از نقدها به طبابت و مراقبت بیمار با چنین کوشش‌هایی تا حدودی مرتفع خواهد شد. اما برنامه ما فراتر از این است.

برای نمونه یکی از فعالیت‌هایی که در پانزده سال اخیر انجام‌گرفته، آشنایی بچه‌های پزشکی در قالب فلسفه پزشکی و علوم‌انسانی سلامت با مفاهیم فلسفه علم و فلسفه فنّاوری بوده است. به خاطر داشته باشید ما سال‌هایی برنامه‌های متراکم و فشرده و سنگین هوش‌مصنوعی برگزار می‌کردیم که هوش مصنوعی مد نبود. بنابراین دغدغه‌های فلسفه پزشکی بیشتر آینده‌نگرانه بوده است و به‌رغم اینکه به تاریخ بها می‌دهد اما آن تاریخی که در فلسفه پزشکی هست، به قول کوزلک تاریخ برای آینده است. ما علم تاریخ را مطالعه می‌کنیم تا بتوانیم آینده را محک بزنیم.

‌چقدر تلاش شده که این فعالیت‌ها برای عموم مردم بازگو شود؟

حمیدرضا نمازی: ما البته اهل هیاهو نیستیم و جنس فعالیت در علوم‌انسانی هم آرام و با طمأنینه است اما با مراجعه اشاره به سایت فلسفه پزشکی 

(www.philosophyofmedicine.com) می‌توانید به میزان فعالیت، گستردگی و غنای فعالیت‌های انجام‌شده پی ببرید.در جست‌وجوی گوگل به فارسی با کلیدواژه فلسفه پزشکی اکنون این سایت در صدر قرار دارد. طیف وسیعی از نویسندگان از پزشکان بالینی تا متخصصان تاریخ و فلسفه علم در این سایت به تولید آثار علمی مشغول‌اند.

علیرضا منجمی: در این میان همکاری دکتر امیر حسن موسوی با حلقه فلسفه پزشکی هم بسیار کلیدی بود. ایشان دانشجوی ما در گروه فلسفه علم و تکنولوژی پژوهشگاه علوم‌انسانی بودند و رساله دکترایشان که به تحلیل مناقشه علم و شبه‌علم در حوزه سلامت می‌پرداخت، اثر پژوهشی بدیعی در حوزه فلسفه پزشکی در ایران است و مورد استقبال محافل علمی قرار گرفت. سابقه طولانی دکتر موسوی در حوزه ترویج علم به‌ویژه در پادکست فلسفه علم سبب شد که مخاطبان بیشتری با حوزه فلسفه پزشکی آشنا شوند و پادکست فلسفه علم بی‌اغراق یکی از مدیوم‌های بسیار مؤثر در ترویج آموزه‌های فلسفه پزشکی در ایران بوده است. 

‌بحث‌های فلسفه پزشکی مسلماً با مباحث رسانه و سلامت بسیار مرتبط است. بخشی از عمومی‌سازی در این حوزه هم به خبرنگاران حوز ه سلامت بازمی‌گردد. 

حمیدرضا نمازی: البته در بحث رسانه، یک مشکلی که دیده می‌شود، نبود یا کمبود خبرنگار تخصصی علم یا آموزش یا پژوهش علم اعم از مهندسی و پزشکی است. حجم انبوهی از پژوهش‌ها وجود دارد. در همه جهان دسترسی محدودشده‌ای به پژوهش‌ها وجود دارد. خبرنگاران تخصصی این پژوهش‌ها را دنبال می‌کنند و نتایج و هزینه‌های آن را می‌سنجند. چقدر مثلاً رسانه ملی نیازمند فهم این مسائل است. رسانه ملی نمی‌داند طبی‌سازی چیست اما صبح تا شب طبی‌سازی می‌کند. اضطراب سلامت را نمی‌شناسد اما از صبح تا شب با تولید برنامه‌های حوزه پزشکی اضطراب سلامت را دامن می‌زند. 

علیرضا منجمی: کار و کسب پررونقی است. تهیه‌کنندگان تلویزیون رغبت زیادی به تولید این نوع برنامه‌ها دارند زیرا نه‌تنها هزینه تولید آن بالا نیست بلکه برعکس روال رایج، مهمانان حاضر به پرداخت هم هستند. این برنامه‌های تلویزیونی شبیه بیلبوردهای شهری عمل می‌کنند و در فرآیند کالایی شدن سلامت نقش بسیار مهمی ایفا می‌کنند. 

حمیدرضا نمازی: پرسش شما نشان می‌دهد که فلسفه پزشکی فقط بحث‌های انتزاعی فنی و فلسفی نیست بلکه بخش زیادی از فلسفه پزشکی همین مسائل است. چندی پیش در پنل اخلاق پزشکی از نظر تا عمل به همین نکته اشاره کردم که اگر می‌خواهیم اخلاق پزشکی را از نظر تا عمل ببریم، آن بخش عملش، فهم فلسفه پزشکی است. به ظاهر شاید خنده‌دار جلوه کند که چطور با فهم فلسفه پزشکی می‌توان در عمل موفق بود اما واقع امر آن است که فلسفه پزشکی بیش از آن که در زمین نظر نشسته باشد، در زمین عمل نشسته است.

‌آیا فلسفه پزشکی به‌واسطه رویکرد انتقادی که به پزشکی دارد با واکنش منفی خود جامعه پزشکی مواجه نمی‌شود؟

حمیدرضا نمازی: آنچه شما بدان اشاره می‌کنید نزاع دیرینه‌ای است که برمی‌گردد به سرشت پزشکی. آن‌گونه که فیلسوفان پزشکی صورت‌بندی می‌کنند پزشکی در بحران است، اما نکته مهم در این بحث این است که پزشکان در نشان دادن و پرداختن به این بحران سهم مهمی ایفا کرده‌اند. پزشکی خودکنترلی، خودارزیابی و خودانتقادی دارد. ممتازترین پزشکان ما از بدو تشکیل نظام پزشکی دادستان‌های ما بودند.

این نشان می‌دهد پزشکی مدام منتقد خودش است. رشته‌های دیگر معمولاً رویکردهای محافظه‌کارانه‌تری دارند. پزشکان افشاگران خوبی برای کاستی‌ها و نقصان‌های پزشکی بوده‌اند. این قوت پزشکی هستند. فلسفه پزشکی هم در واقع می‌کوشد این نقدها و تنش‌ها را از سطحی که ممکن است منجر به بحران‌های عمیق و تنش‌های سیاسی و اقتصادی و درون‌حرفه‌ای بشود به سطحی نظری و گاه قابل‌حل و گاه قابل‌تأمل و توضیح‌پذیر می‌رساند. تنش وقتی توضیح‌پذیر بشود، قابل مدیریت می‌شود. این یکی از ده‌ها کاربست فلسفه پزشکی این است.

علیرضا منجمی: استقبال از المپیاد علمی فلسفه پزشکی در میان دانشجویان علوم پزشکی و اعضای هیئت‌علمی دانشگاه‌ها و ترکیب شرکت‌کنندگان در مدرسه تابستانه امسال که اکثراً پزشک و دندانپزشک بودند نشان از آن دارد که جامعه پزشکی از این مباحث انتقادی استقبال می‌کنند و آن را برطرف‌کننده نیاز خود و به‌مثابه راهی برای ارائه خدمات بهتر به جامعه می‌پندارند.

مرتون جامعه‌شناس علم می‌گوید نهاد علم یعنی نهاد نقد سازمان‌یافته. فلسفه پزشکی نقدهای بسیار جدی به پزشکی رایج وارد می‌کند، و این ممکن است به‌غلط به‌عنوان مجال دادن به طب‌های مکمل و جایگزین تلقی شود. البته گاهی اصحاب طب‌های مکمل و جایگزین هم نقدهای فیلسوفان پزشکی را مصادره به مطلوب می‌کنند. کوشش ما این است که نشان دهیم فلسفه پزشکی و نقدهای آن به‌هیچ‌وجه نباید به‌عنوان جاده‌صاف‌کن فعالیت‌های غیرعلمی و شیادانه پنداشته شود. این سوءفهم‌ها از فلسفه پزشکی که حاصل بوروکراسی حاکم، ذوق‌ورزی گروهی از اعضای جامعه پزشکی و مصادره به مطلوب آن است، تهدیدهای جدی برای حوزه فلسفه پزشکی محسوب می‌شوند. 

 ‌آیا حذف حیطه فلسفه پزشکی و علوم‌انسانی سلامت از المپیاد دانشجویان علوم پزشکی کشور را می‌توان در همین راستا فهم کرد؟ 

علیرضا منجمی: بله با شما موافقم. نوعی تخصص‌سالاری و دست بالای پزشکان بالینی در ساختار وزارت بهداشت یکی از موانع جدی است. همه‌چیزدانی و عمل‌زدگی در حوزه سیاست‌گذاری کلان از عواملی است که به علوم‌انسانی سلامت و فلسفه پزشکی هم آسیب جدی وارد کرده است. همه‌چیزدانی و ذوق‌ورزی سبب شده است در حوزه علوم‌انسانی سلامت، افراد ناآگاه اظهارنظر کنند. عمل‌زدگی این مدیران همواره خود را در قالب این مغالطه «اگر راه‌حل سریع و جایگزینی ندارید پس نقدهایتان اعتباری ندارد» نمایان می‌کند. متأسفانه حیطه فلسفه پزشکی المپیاد از همین نگاه‌های نادرست آسیب دید.

حمیدرضا نمازی: با این تفاسیر، مشکلی که ما در فلسفه پزشکی داریم یکی شناخت اندک مدیران ارشد میانی وزارت بهداشت نسبت به مسائل جدید حوزه علوم‌انسانی سلامت است؛ مدیرانی که حتی یک کتاب درزمینه علوم‌انسانی سلامت و فلسفه پزشکی نخوانده‌اند، اما بی‌مهابا درباره این موضوعات نظر می‌دهند. برای همین می‌بینید بعد از 10 سال، در دولت سیزدهم المپیادی که این‌قدر از آن استقبال شده بود، ناگهان با تصمیم خلق‌الساعه همین مدیران ناآگاه به‌یک‌باره تعطیل می‌شود بدون آنکه دلایل مشخصی برای آن اعلام شود.

گرفتاری همین تصمیم‌گیری‌های سلیقه‌های است. اینجا فقط افسوس باید خورد که حوزه اداری و بوروکراتیک و آن حوزه متولی سلامت، درک درستی از این مباحث نظری و تحلیلی ندارد. گرفتاری این است که هر جا بحثی نظری پیش می‌آید، در پاسخ گفته می‌شود که بله این صحبت‌ها خوب است اما برای کنج خانه و راهروهای دانشگاه‌ها. عمل‌زدگی در اینجا مطرح است. در کنار آن برخی در جامعه پزشکی تصوری که از مباحث علوم‌انسانی دارند، شبیه امور فوق‌برنامه است. 

علیرضا منجمی: البته حساب پزشکان و سایر مراقبان سلامت که نگاه عمیق به علوم‌انسانی سلامت دارند از این گروه ناآگاه سواست. در همین مدرسه، اقبال پزشکان و دندان‌پزشک به این بحث فراتر از تصور معمول است. هنوز هم دانشجویانی که در سال‌های گذشته در المپیاد فلسفه پزشکی شرکت کرده بودند و بسیاری از آنها از رشته‌های تخصصی بالینی فارغ‌التحصیل شده‌اند پیگیر این حوزه هستند و این نشان می‌دهد که این مباحث را می‌توان پررونق‌تر در بیرون از قید و بندهای بوروکراتیک پی بگیریم.

‌برگردیم به مدرسه فلسفه پزشکی. چه موضوعاتی در مدرسه تدریس شد و شرکت‌کنندگان چه کسانی بودند؟

علیرضا منجمی: این مدرسه می‌کوشید چشم‌اندازی از فلسفه پزشکی و حوزه‌های مرتبط با آن ارائه کند. فلسفه پزشکی در سه حوزه فلسفه پزشکی بالینی، فلسفه پزشکی اجتماعی و فلسفه علوم زیست‌پزشکی توسط مدرسان دوره تدریس شد. در فلسفه پزشکی بالینی به مباحثی همچون استدلال و تصمیم‌گیری بالینی و مواجهه بالینی یعنی ارتباط پزشک و بیمار پرداختیم. در فلسفه پزشکی اجتماعی به مبحث طبی‌سازی یا تبدیل وضعیت‌های انسانی به مسائل پزشکی اشاره شد. در فلسفه علوم زیست‌پزشکی مباحثی در نقد پزشکی مبتنی بر شواهد، اثر دارونما و بحران تکرارپذیری ارائه گردید. 

فلسفه علم و تکنولوژی، علوم انسانی سلامت و تاریخ پزشکی هم از مباحث پایه‌ای بود که در این مدرسه تدریس شد. مطالب پایه در فلسفه علم و فلسفه تکنولوژی به گونه‌ای سامان‌دهی شد که مرتبط با پزشکی باشد ازاین‌رو در فلسفه علم بر مشاهده علمی و روش علمی تأکید شد و در فلسفه تکنولوژی، سواد تکنولوژی و سیستم‌های اجتماعی-تکنیکی مورد تأکید قرار گرفتند. در کنار آن به مباحثی همچون تفکر فلسفی، منابع علوم انسانی سلامت و نحوه نگارش مقالات آن هم اشاره شد. 

در این مدرسه طیف وسیعی از شرکت‌کنندگان داشتیم؛ از متخصصان بالینی در پزشکی و دندانپزشکی تا متخصصان در رشته‌های علوم اجتماعی و انسانی مانند فلسفه علم، روان‌شناسی، انسان‌شناسی و جامعه‌شناسی. با آنکه این طیف وسیع از مخاطبان یک سرمایه برای مدرسه فلسفه پزشکی محسوب می‌شود که می‌تواند به گفت‌وگوها و مباحثات این غنا و عمق ببخشد از سوی دیگر به دلیل پس‌زمینه‌های مختلف شرکت‌کنندگان، کار را برای مدرسان دشوار می‌کرد چون مطالبی که برای گروهی از مخاطبان بدیهی بود برای گروهی دیگر دشوار و غامض بود. چالش دیگر آن بود که از آنجا که این مدرسه مقدماتی بود طیف وسیعی از مطالب ارائه می‌شد که برخی برای گروهی جذاب بود و برای گروه دیگر جذابیتی نداشت.

از سوی دیگر امکان ورود به بحث‌های تخصصی نبود و فقط نقش انگیزه‌دهی و آشنا کردن مخاطبان با مباحث را داشت که قرار است در مدارس آینده تکمیل شود. انتظار ما این است که در میان این مخاطبان، بسته به حرفه و جایگاه خود، گروهی به سمت پژوهش‌های جدی در فلسفه پزشکی کشیده شوند، گروهی دیگر آن را در طبابت و مراقبت از بیمار به کار گیرند، گروه دیگر آن را در آموزش دانشجویان استفاده کنند و گروهی دیگر به ترویج آن در جامعه بپردازند. به نظر می‌رسد برای مدارس آینده می‌توان برای هر کدام از سه شاخه فلسفه پزشکی یعنی فلسفه علوم زیست‌پزشکی، فلسفه پزشکی بالینی و فلسفه پزشکی اجتماعی مدارس جداگانه‌ای ترتیب داد.

‌آیا در این مدرسه، بحث اقتصاد سلامت هم مطرح شد؟ 

علیرضا منجمی: البته شاید به‌طور تخصصی نه چون اقتصاددانی در میان ما نبود، و به نظرم در برنامه‌های بعدی از متخصصان اقتصاد سلامت باید بهره گرفت. اما خیلی از این مباحث نظیر طبی‌سازی (medicalization) یا زیست‌سیاست که در حوزه فلسفه پزشکی اجتماعی قرار دارند،کاملاً با بحث‌های اقتصادی مرتبط هستند. برای نمونه مطالعه‌ای هست که در مدرسه نیز بدان اشاره شد.

پیتر کنراد جامعه‌شناس در یک پژوهش، گردش مالی میلیارد دلاری طبی‌سازی در آمریکا را نشان می‌دهد. یکی از گرفتاری‌های ما در ایران، فقدان این داده‌هاست. علاوه بر اقتصاد سلامت، مدیریت سلامت و مباحثی همچون علوم سیاسی و سلامت و الاهیات و سلامت هم حوزه‌های بسیار جذابی در علوم انسانی سلامت هستند که باید بیشتر به آنها پرداخته شود. البته همان طور که پیشتر هم گفته شد تمرکز مدرسه بر فلسفه پزشکی و مباحث مرتبط با آن بود. 

‌آیا این یک برنامه صرفاً ترویجی است یا آن را به عنوان یک برنامه پژوهشی می‌بینید؟

علیرضا منجمی: با آنکه بخشی از برنامه‌های حلقه فلسفه پزشکی برای ترویج و عمومی‌سازی فلسفه پزشکی در ایران است، اما ما آن را به شکل یک برنامه‌ پژوهشی کلان و درازمدت می‌بینیم. در این برنامه پژوهشی رساله دکترا و پایان‌نامه‌های کارشناسی ارشد، طرح‌های پژوهشی، نگارش کتاب و مقالات علمی‌پژوهشی، برگزاری نشست‌های تخصصی و همایش و تربیت پژوهشگر مد نظر است و در بسیاری از این حوزه‌هایی که ذکر شده آثار بسیاری انتشار یافته است و امید داریم این راه در آینده هم با قوت ادامه یابد.

اگر به سایت فلسفه پزشکی به عنوان آینه فعالیت‌های حلقه فلسفه پزشکی بنگرید مشخص می‌شود که آثار انتشار یافته تنها ترجمه آثار دیگران نیست، بلکه بخشی بزرگی از آن حاصل پژوهش‌های اعضای حلقه است. تقویت بعد بین‌المللی همچون راه‌اندازی سایت انگلیسی، برگزاری کارگاه‌های و دوره‌های مشترک با مراکز معتبر جهان از، انتشار کتاب و مقاله مشترک دیگر برنامه‌های حلقه فلسفه پزشکی خواهد بود.

تلاش ما در حلقه فلسفه پزشکی این است که بتوانیم گامی در راه ارتقاء سلامت جامعه برداریم. این ممکن نمی‌شود مگر آنکه بستری برای گفت‌وگوی اصیل میان‌رشته‌ای میان تخصص‌های مختلف ممکن شود. اقبال به مدرسه تابستانه فلسفه پزشکی دلگرم‌کننده ما در ادامه این راه است. 

پی‌نوشت‌ها:

1- Shapiro, J., Coulehan, J., Wear, D., & Montello, M. (2009). Medical humanities and their discontents: definitions, critiques, and implications. Academic medicine: journal of the Association of American Medical Colleges, 84(2), 192–198.

2- chrome-extension://efaidnbmnnnibpcajpcglclefindmkaj/https://repub.eur.nl/pub/32004/monajemi.pdf

3- Monajemi, A., & Namazi, H. (2020). Health lag: medical philosophy reflects on COVID-19 pandemic. Journal of medical ethics and history of medicine, 13, 28. https://doi.org/10.18502/jmehm.v13i28.5045

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی