روایتی از محسن وزیریمقدم و نمایشگاه «صدسالگی» او در گالری اعتماد
هنرمندی که مجسمهاش به قتل رسید
«اتفاق بزرگتر» که فرزندش هامون چهار سال قبل خبر از برپایی آن داده بود، جمعه آخر تیرماه محقق شد. شش سال از آن صبحِ شانزدهمِ شهریورماه ۱۳۹۷ میگذرد که محسن وزیریمقدم برای همیشه طبقه چهارم خانهای در محله آن سوی رودخانه «توره» در رُم را به مقصد جایی دیگر ترک کرد. هنرمندی که آثارش سرنوشت ناخوشایندی یافتند، اتفاقهای ناگوار برای مجسمههای او افتاد و بسیاری از آنها از بین رفت. حتی زمانی خودش تصمیم به سوزاندن و نابود کردن برخی آثارش گرفت؛ چراکه این آثار توسط کسانی دیگر تخریب شده بودند.
مجسمه «پردیس قرمز» این هنرمند هم بهنوعی به قتل رسید! در سال ۱۹۷۸ فردی بهنام ایراندوست از طرف دولت وقت ایران از وزیریمقدم میخواهد مجسمهای در ابعاد بزرگ برای پارک جمشیدیه بسازد. وزیریمقدم از این مجسمه، ماکتی 80-70 سانتیمتری با فایبرگلاس قرمزرنگ میسازد و این را به مهندسی ایرانی که مقیم انگلیس بود، میدهد تا در شهر کِنت نزدیکی لندن بسازد. شهر کنت آن زمان مرکز کشتیسازی انگلیس بود. آن مجسمه میبایست در ابعاد ۶ یا ۸ متر ساخته میشد. یک قطعه از مجسمه را میسازند، نزد هنرمند میآورند و از او درباره آهنش و نحوه جوشدادن آن، کسب نظر میکنند.
وزیریمقدم هم کار را تأیید میکند و میگوید ادامه دهید! نزدیک ۱۹۷۹ و روزهای انقلاب میشویم. چیزی که برای وزیریمقدم تعریف کردند این است که مجسمه غولپیکر ساخته و سوار یک هواپیما به مقصد تهران بارگیری میشود؛ منتها از ایران مجوز نشستن این پرواز را نمیدهند و هواپیما به لندن بازمیگردد! خانواده هنرمند از این مجسمه هیچ نمیدانند و مهندسی که آن را میساخت گرفتار مشکلات مالی میشود و مدتی بعد خودکشی میکند! وزیریمقدم قصد داشت ماکت آن مجسمه را پس بگیرد؛ اما آن مهندس اظهار میکند که به دفتر کارش ریختند و آن را دزدیدند و... بخت با خانواده وزیریمقدم یار بود که اولاً اتود کار را در اختیار داشتند و آن، همان اتودی بود که وزیریمقدم رویش نوشته بود: «این اتود برای پارک جمشیدیه است.» در طراحی هم با دقت ابعاد، رنگ و نقاط جوش خوردن، سوار شدن و باز شدن آن آمده است. مضاف بر اینکه ۱۵ عکس از ماکت اصل این مجسمه که از چوب یا پلکسیگلس بوده در دسترس خانواده اوست.
حالا در صدسالگی این هنرمند، بنیادِ او مجموعه رویدادهایی را تدارک دیده که با ویژگیهای منحصربهفرد وزیریمقدم، که در گذر از ماده به معنا صورتبندی میشود، تاثیر چشمگیری بر نسل هنرمندان جوان خواهد داشت. یک جنبه نمایشگاه او در گالری اعتماد، تاکید بر نقش انتزاع در آثار این هنرمند است. سال ۱۳۳۳ که به ایتالیا نقل مکان کرد، مفاهیم فرمالیستی مدرنیسم به یک پارادایم تثبیتشده بدل شده بود. در طول تحصیل او در آکادمی هنرهای زیبا، استادان ایتالیایی در درک و انتقال مؤثر این ایدهها مهارت زیادی داشتند. شرکت در این دورهها ذهن وزیریمقدم را برای مفصلبندی مدرنِ عناصر بصری گشود و او را بهسرعت به سوی نقاشی ناب مدرنیستی کشاند و دلبستگی ابدیاش را به انتزاع، تثبیت کرد.
درواقع او جز در اولین سالهای ورود به ایتالیا برای تحصیل هنر که نقاشی فیگوراتیو را آزمود و کوشید تلفیقی از عناصر ایرانی با فرمهای مدرن و غربی تصویری ایجاد کند، در تمام سالهای بعد، بی بازگشتی به این حیطه، آثاری انتزاعی آفرید. او مدتی را در استودیوی توتی شالویا، «سیاه و سفید»، سپری کرد و مفهوم هنر مینیمالیستی برای اولینبار در آنجا به ذهنش رسید؛ طیف وسیعی از ایدههای آوانگارد (از سایبرنتیک گرفته تا فلسفهی ذن) در این مکان مورد بحث قرار میگرفت. یکی از آثار این دوره، یک تابلوی بدون عنوان به تاریخ ۱۳۳۷ است که یکی از بهترین نمونههای مناظر انتزاعی هنرمند از مظاهر بصری زمینی و کیهانی را نشان میدهد. لازم به گفتن است که «محسن وزیریمقدم؛ صدسالگی» شامل چندین نمایش مختلف است که با همکاری تعدادی از گالریها، تا آبانماه در سراسر ایران برگزار خواهد شد.