کـار کـردن بهمثـابه زنـدگی
«رشد کردن در گرو این است که دریابیم چه رفتارهای مبالغهآمیزی را ممکن است به شغلمان راه دهیم و با دقت و سنجشگری بیشتری مراقب خود باشیم تا در موقعیتهای مختلف، با انصاف و بیطرفی بیشتری داوری کنیم. با وجود این، رشد به این معنی نیز هست که بدانیم بلوغ واقعی همواره تا چه اندازه خللناپدیر است، بنابراین در روزی عادی در محیط کار، چقدر اضطراب، هیجان و دردسر پیش میآید.»
امروزه در کسبوکارهای مدرن مدام بر اهمیت آموزشهای فنی پافشاری میکنند درحالیکه بخش بزرگی از کامیابی یا ناکامی سازمانها به مهارتهایی که در آموزشکدههای کسبوکار یاد میگیریم ربطی ندارد، بلکه موفقیت و شکست سازمانها در گرو کسب مهارتهای عاطفی در محیط کار است. مهارتهایی که به ما میآموزد چگونه از روحمان بیش از جسممان کار نکشیم زیرا امروزه کیفیت کارمان بیشازپیش به امور پیچیده و لغزان وابسته شده است. اموری مانند؛ احساس معناداری، احترام، خرسندی درونی، تشویق و حال و هوایی که بیشتر به رفاقت نزدیک باشد؛ زیرا اظهارنظری بیجا یا رفتاری تند، میتواند کل روز کاریمان را خراب کند.
درواقع سودآوری بیشازپیش به عواطف متکی شده است. توجه به عواطف در فرآیند کار کردن، بسیار دشوار و پیچیده است. بسیار ساده بود اگر میتوانستیم بهطور مداوم و تحت هر شرایطی، حرفهای باقی بمانیم و به بهترین شکل ممکن کار خود را انجام دهیم، اما این حقیقت انکارناپذیر است که انسان بسیار پیچیده، پیشبینیناپذیر و شکننده است؛ زیرا در محیط کار، با افرادی در تعامل هستیم که از اختیار ما بیرون هستند، از نیازهای ما مطلع نیستند، دنیا را از دید ما نمیبینند، انگیزه و باورهایشان با ما متفاوت است، دلبستگیهایشان برایمان غیر قابل درک است و با تمام این تفاوتها ما به آنها نیاز داریم تا بتوانیم کارهای ظریفی که بر دوشمان است را به درستترین شکل، به سرانجام برسانیم. حال باید نیازها، نگرش و باورهایمان را به نحوی بیان کنیم که برای دیگران روشن باشد. باید این مهارت را بیاموزیم که این تعامل را به چه شکل سامان دهیم.
اگر مهارتهای لازم برای چنین کاری را نداریم، بهتر است تنها کار کنیم؛ اما متاسفانه نمیتوان یک شرکت هواپیمایی را به تنهایی اداره کرد یا حتی یک مرکز پخش لوازم خانگی را. پس اگر مهارتهای عاطفی کار کردن را نداریم و مدام از همکارانمان میرنجیم و بعد از یک روز کاری، روحمان بیش از تنمان خسته میشود، باید به شاخهای از فرهنگ رجوع کنیم که به بسیاری از اتفاقاتی که پشت میز محیط کارمان رخ میدهد، نور میتاباند.
این بخش از فرهنگ، همان مهارتهایی است که جای سرزنش ندارد اگر آنها را نیاموخته باشیم. مهارتهایی است آمیخته به کودکیمان. مهارتهایی که همه به محدودیت مکان و نوع برخورد دیگران با ما در کودکی ختم میشود. اینبار خاطرات و تجربیات کودکی باعث میشود، نتوانیم در برابر اکنون، با هوشیاری و شهامت و سنجیدگی واکنش نشان دهیم. ذهنمان با همهچیز، جانبدارانه برخورد میکند و هر پیشآمدی را طبق اتفاقاتی که برایمان آشناست، دستکاری و تکمیل میکند. درحالیکه برای انطباق با آن شخص و پیشآمد کنونی، بسیار ناکارآمد است. یکی از مهارتهایی که در محیط کار، مانع از بروز بسیاری از آشفتگیها میشود، سازشپذیری است.
درواقع این مهارت نهتنها در محیط کار بلکه در تمام بخشهای زندگی، ما را از بسیاری از آشفتگیها و نابسامانیها نجات میدهد. تغییر بهواسطه محیط کاری جدید، یکی از مواردی است که باید در برابر آن، از سازشپذیری استفاده کرد. اما این موضوع نه در وجود ما نهفته است، نه دست یافتن به آن آسان است. هرچقدر هم پذیرای تغییر باشیم، در مواجهه با تغییرات بزرگ، هیچوقت مهیا نیستیم چراکه این تغییرات معمولاً به سرعت رخ میدهند و اگر آماده تغییر ناگهانی نباشیم، نمیتوانیم سازگار شویم. این مسئله بسیار طبیعی است و از بیم تغییری است که روزی ما را از صفحه روزگار محو خواهد کرد. اما باید شهامت پیدا کنیم و از خود بپرسیم دوست داریم چه چیزهایی پایدار و بدون تغییر بماند و چه تغییراتی زندگی را برایمان راحتتر میکنند. مهارتهای عاطفی برای کار کردن، شامل مهارتهای بسیار زیادی میشوند که به کوشش مؤسسه مدرسه زندگی نشر هنوز، بیست مورد از این مهارتها در کتابی جمعآوری شدهاند. در 20 فصل به هر یک از این مهارتها بهصورت مجزا پرداخته شده است. مهارتهایی چون خویشتنداری، جذابیت، ارتباط، خودباوری، خلاقیت، قاطعیت، دیپلماسی، کارآمدی، زبانآوری و...
این کتاب درصدد آن است که به آسیبهایی که ممکن است روح و ذهن افراد را در محیط کار تهدید کند بپردازد و برای جلوگیری از هر یک از این آسیبها، راهکاری ارائه میدهد. راهکارهایی که بسیار سادهاند، اما نیاز به آگاهی دارند. آگاهی از چرایی و چگونگی آنها.
معرفی کتاب
مهارتهای عاطفی برای کار کردن
گروه نویسندگان:
موسسه مدرسه زندگی
مترجم:
محمد یوسفیشیرازی
انتشارات: هنوز
قیمت: 145 هزار تومان