وفاق علیه اشغالگر
بررسی مواضع احزاب و جناحهای سیاسی ایران در قبال مسئله فلسطین
بررسی مواضع احزاب و جناحهای سیاسی ایران در قبال مسئله فلسطین
نگاه به تاریخ جمهوری اسلامی ایران، گواه این است که از همان ماههای ابتدایی که دوران پهلوی به پایان رسید و دولت موقت تشکیل شد، مسئله فلسطین تبدیل به یکی از موضعگیریهای اساسی و سیاستهای اتخاذی رسمی مهم در ساختار کشور شد؛ بهگونهایکه نمیتوان دولت و یا حتی جریان سیاسی را پیدا کرد که در ساختار جمهوری اسلامی مشغول به فعالیت باشد اما در این زمینه بر احقاق حق مردم فلسطین تاکید نداشته باشد. به عبارتی آنها یک نقطه مشترک دارند؛ «ظلم بر فلسطین قطعی است و باید به پایان برسد.». البته ناگفته پیداست که راهحل این احقاق حق، در بین جریانهای سیاسی و نوع نگاه به این راهحل طبیعتاً متفاوت است و همه یک نسخه واحد را برای پایان بحران تجویز نمیکنند. برای مثال به رسمیت شناختن دولت فلسطین و پایان اشغالگری موضع واحد اصلاحطلبان است، اصولگرایان بر مبارزه تاکید دارند.
آغاز دور جدید درگیریها بین حماس و اسرائیل و مخابره جنایات صورتگرفته و کشته و زخمی شدن هزاران غیرنظامی، بهانهای شد تا نگاهی گذرا به اشتراکات گروههای سیاسی در موضعگیری و واکنش به این اتفاقات در ساختار جمهوری اسلامی داشته باشیم. در این گزارش در کنار دو نمونه موردی از اصلاحات و اصولگرایی، یک نمونه دیگر خارج از این جریانها هم مورد بررسی قرار گرفته است. اشاره به نهضت آزادی بهعنوان یک جریان قدیمی سیاسی که از دوران پهلوی فعالیت رسمی خود را آغاز کرده، به این جهت است که آنها در دولت موقت در تغییر پارادایم در موضوع فلسطین نقش داشتهاند، چنانچه ابراهیم یزدی پیشنهادکننده نامگذاری یک روز به نام «روز قدس» بوده و یا مهدی بازرگان در روز قدس سخنرانی کرده است.
اصلاحطلبان
در بررسی رویکرد اصلاحطلبان و جبهه اصلاحات، ابتدا باید نگاهی به موضعگیریهای سیدمحمد خاتمی، رئیسجمهور دوره اصلاحات که از پسِ دوم خرداد 76 از رهبران این جریان و پیشتر هم بهعنوان چهره شاخص مجمع روحانیون مبارز از تشکلهای جناح چپ بوده است، بیندازیم. مروری در سخنان چند سال اخیر ایشان نشان میدهد که خاتمی، هم زمانی که در قامت رئیسجمهور نبود و البته محدودیتهای اظهارنظر و فعالیت داشت و هم پس از 88 و اعتراضاتی که به انتخابات ایجاد شده بود؛ فعالیتش کاهش یافت، حتی در آن زمان که بحران و درگیری گستردهای بین اسرائیل و فلسطین در جریان نبوده، درباره موضوع فلسطین اظهارنظر کرده و راهکار نشان داده است. او 21 اسفند 95 در دیداری که با جمعی از خانوادههای شهدا داشت، گفت: «ملت ما قربانی تجاوز و ترور است و این جامعه خود به خود بزرگترین مخالف با تجاوز و اشغالگری است. اگر ما امروز از مردم مظلوم فلسطین حمایت میکنیم -که از خانههایشان رانده شده و در درون سرزمین خودشان بهعنوان افراد درجه دوم و نه شهروند، مورد سرکوب و فشار هستند- در واقع از مظلوم حمایت میکنیم؛ اگرچه همواره گفتهایم که این خود ملت فلسطین است که باید روی پای خودش بایستد و حق خودش را بگیرد.»
خاتمی، 22 آذر 96 در دیداری که با اعضای حزب مردمسالاری داشت، گفته بود: «مسئله فلسطین مظهر انحطاط انسانیت در روزگار ما و نیز نشانه فراگیری ظلم بیهمانندی است که بر انسان امروز میرود؛ مردمی مظلوم از خانهی خود رانده و سرکوب و آواره و کشته میشوند و با حمایت قدرتهای بزرگِ مدعی دموکراسی و بشردوستی، رژیمی خلق میشود و این فاجعه بزرگی است که اشغال و سرکوب، منشأ مشروعیت باشد.» او همچنین پس از جنایات اسرائیل در نوار غزه، 25 اردیبهشت 1400 پیامی صادر کرد که در بخشی از آن آمده بود: «آنچه امروز در غزهی مظلوم میگذرد، امری تازه نیست! ولی بیش از پیش ماهیت رژیمی را نشان میدهد که برپایه غصب، سرکوب و ترور استقرار یافته است و حمایت قدرتهای بزرگ از این جنایت و جنایتکار، نشانهی وضعیت ناگواری است که امروز انسانیت با آن مواجه است. آنچه از سوی مردم مظلوم غزه صورت میگیرد، دفاع از موجودیت خود و حقی است که طبق همه ضوابط انسانی، اسلامی و اخلاقی دارد و آنچه از سوی رژیم صهیونیستی صورت میگیرد، جلوهای از چهره تروریستی این رژیم است.» در آخرین مورد هم، خاتمی 17 مهر، به آغاز جنگ بین حماس و اسرائیل واکنش نشان داده و گفته است: «در طول تاریخ، بشر هزینه زیادى پرداخته است تا به این اصل مبارك برسد که تجاوز و اشغال منشأ مشروعيت نيست. سالهاست که بسياري این اصل را در مورد اشغال سرزمين فلسطين توسط اسرائيل نادیده میگيرند. بعضى از قدرتها فلسطينىها را تروریست مىدانند، درحاليکه حتی طبق نظر همين سازمان ملل مقاومت در برابر تجاوز و ظلم تروریسم نيست. آنچه رخ داده است حاصل تحقير، سرکوب و ظلمهایی است که اسرائيل در طول این مدت نسبت به مردم فلسطين انجام داده است.»
علاوه بر آن در بین افرادی از جریان چپ سیاسی و اصلاحطلبان که سنگبنای حمایت از مردم فلسطین را بنا نهادند، نام علیاکبر محتشمیپور، از اعضای مجمع روحانیون مبارز پررنگتر از سایرین است. سفیر سابق ایران در سوریه و دبیرکل سابق کمیته دفاع از انتفاضه فلسطین که در زمان حضور در سوریه، نقشی اساسی در تاسیس حزبالله لبنان داشت و در همان سالهای حضور در سوریه توسط اسرائیل ترور هم شد، تا زمان حیات مسیر خود درباره فلسطین را ادامه داد و در این مسیر در تاریخ اظهارنظرهای زیادی از او دیده میشود که خود این روند و اظهارات میتواند سوژه پژوهشهای مفصلی باشد. برای مثال او شهریور 92 در مصاحبهای که با جماران داشت، درباره محو اسرائیل گفته بود: «بحث محو اسرائیل دو گونه قابل دست یافتن است. یکی اینکه مثل هیروشیما و ناکازاکی اتفاقی بیفتد که آمریکا آن را با خاک یکسان کرد. اما باز هم هیروشیما سر جای خودش هست، فرض کنید 10 - 15 نفر هم زنده مانده باشند، باز هم نسل آنها تکثیر شده است. معنای نابودی اسرائیل این نیست که هر چه آنجا یهودی هست از بین ببرند. یک تعبیر جمال عبدالناصر بود که میگفت هر چه یهودی هست ما به دریا میریزیم! یک تعبیر هم این است که اسرائیل محو میشود؛ یعنی هویت این رژیم نژادپرست از بین میرود. الان در آفریقای جنوبی، حکومت سر جای خودش هست اما چیزی به نام رژیم آپارتاید در آنجا نداریم. طبیعی است که ما هم در آینده چیزی به نام رژیم نژادپرست اسرائیل در منطقه و دنیا نخواهیم داشت.» البته جریان اصلاحات این روزها تحت عنوان جبهه اصلاحات فعالیت میکند و میتوان چهرههای شاخص این جریان را در آن یافت. حال از آن رو که عقبه آنچه امروز بهعنوان اصلاحات میشناسیم به جناح چپ بازمیگردد؛ برای آشنایی با رویکرد این جریان نگاهی به اظهارنظرهای صورتگرفته طی چند سال اخیر از سوی دو رئیس جبهه اصلاحات و برخی از اعضای آن خواهیم داشت.
بهزاد نبوی، عضو سابق شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران که 2 دوره ریاست جبهه اصلاحات را برعهده داشت، زمانی که نایب رئیس مجلس ششم بود، 3 اردیبهشت 1380 در کنفرانس بینالمللی حمایت از انتفاضه فلسطین گفته بود: «کسانی که به آزادی ملتها میاندیشند، از آنچه برملت فلسطین میگذرد، ناراحت و معترض هستند. مسئله فلسطین تنها مربوط به فلسطینیها، اعراب و حتی مسلمین جهان نیست بلکه مربوط به همه آزادگان و آزادیخواهان دنیا و کسانی است که خواهان و طالب استقلال ملی هستند.» او یک ماه پس از این کنفرانس، دیداری با صلاح الزواوی، سفیر فلسطین در تهران داشت که در آن گفت: «مسئله فلسطین نهتنها مربوط به جهان اسلام بلکه مربوط به همه آزادگان و آزادیخواهان جهان است.»
در همان مقطعی که ریاست جبهه اصلاحات در اختیار بهزاد نبوی بود، علی شکوریراد، عضو حزب اتحاد ملت ایران و عضو سابق جبهه مشارکت ایران اسلامی که سخنگوی این جبهه بود و زمانی که نماینده مجلس ششم بود، موضع خود را درباره فلسطین اعلام کرده بود. 26 فروردین 1381 در جمع دانشگاهیان مشهد سخنرانی کرد و گفت: «همه میدانند که اسرائیل آلت دست آمریکا در منطقه است و این رژیم برای چپاول مردم منطقه تشکیل شده است. بنابراین برای حفظ منافع ملی خود حاضریم که هزینه هم بپردازیم و برای اینکار در کنار ملت فلسطین میمانیم، زیرا هیچ آزادهای نمیتواند بدون شریک دانستن خود در رنج و عذاب ملتی آزادیخواه ادعای آزادگی کند. حمایت از مردم فلسطین، حمایت از هویت ملی است که برای ما از نان شب باارزشتر است.»
در دوره جدید جبهه اصلاحات که چندوقتی است آغاز شده، همان روندی که درباره بهزاد نبوی مورد اشاره قرار گرفت، درباره آذر منصوری، رئیس جبهه اصلاحات دیده میشود؛ با این تفاوت که آذر منصوری که فعالیت گستردهای در فضای مجازی دارد، موضعگیریهایی به روز را انجام میدهد و تلاش دارد در دل جریانات قرار بگیرد. نگاهی به صفحه توئیتر او نشان میدهد که طی دو سال اخیر در حوزه فلسطین یک روند را طی کرده است. برای نمونه او 2 سال پیش نوشته بود: «در فلسطین جنگی در کار نیست، آنچه هست نقض مداوم حقوق بشر و جنگ علیه بشریت است. تصویر کریه و زشت و مکرر و مداوم نژادپرستی است.» و یا سال گذشته و در آستانه روز قدس نوشت: «فلسطین، سرزمین صلحِ ذبحشده به دست ناقضان حقوق بشر است. چگونه میتوان مدافع حقوق بشر بود و جنایت سازمانیافته و دولتیِ ۷۰ ساله را ندید و از او و جنایتهایش حمایت تمامعیار کرد.» اخیراً هم پس از حمله حماس به اسرائیل و آغاز جنگ، به این موضوع در دو مقطع واکنش نشان داد. ابتدا نوشت: «خشونت علیه غیرنظامیان قطعاً محکوم است. اما اینکه طوری وانمود شود که این جنگ با طوفانالاقصی شروع شده و اصل اشغالگری و فلسطینیهایی که طی این سالها کشته شدهاند، نادیده گرفته شود، تلاش برای عوض کردن جای ظالم و مظلوم و توجیه مکرر ظلمِ ظالم است.» روز گذشته هم با انتشار رشتهتوئیتی به 3 زبان فارسی، عربی و انگلیسی بهصورت رسمی به این ماجرا واکنش نشان داد. او در این رشته توئیت نوشت: «مردم مظلوم فلسطین بیش از ۷۰ سال است که متجاوزی اشغالگر با زیر پا گذاشتن همه اصول انسانی و اخلاقی و در نهایت بیرحمی سرزمین شما را به اشغال خود درآورده است. سران این رژیم بیاعتنا به قطعنامههای متعدد سازمان ملل و تمامی عرفهای بینالمللی، با پشتگرمی به حمایت پیدا و نهان قدرتهای بزرگ، در تمامی این سالها، به اشکال مختلف بهویژه در قالب شهرکسازی به اشغالگری ادامه دادهاند و هیچ ابایی از قتلعام، و آوارهسازی مداوم شما و ویرانگری و تخریب شهرها و اردوگاههایتان ندارند. جهان شاهد است که شما تمام تلاش خود را برای احقاق حقوق حقه خود به کار، اما اشغالگران با قلدرمآبی و زبان زور و تهدید، تمامی راهها را بستهاند و حتی در مقابل تظاهرات مدنی و با شکوه بازگشت شما، پاسخی جز گلوله ندادند. ما درکنار شماییم و با صدای بلند برحق انسانی و تاریخیتان تاکید داریم. مسئله فلسطین یک راهحل دارد: پایان اشغال و به رسمیت شناختن کشور فلسطین.»
محسن آرمین هم که در دوره جدید، نایبرئیسی جبهه اصلاحات را برعهده دارد، سالها قبل نظر و البته راهکارش را درباره موضوع فلسطین داده است. مروری به اظهارنظرهای این عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نشان میدهد که او منتقد استفاده از روش رادیکال در موضوع فلسطین است. او 18 آذر 82 در سلسله جلسات ماهانه بحث و بررسی بحران خاورميانه و مسئله فلسطين پيرامون «ايران، مسئلهي خاورميانه و آمريكا» گفته بود: «دنيا به سمتی میرود كه دفاع از حقوق فلسطين تنها با گفتمان دموكراسی، دفاع از صلح و اصلاح قابل حل است. در چنين شرايطی، گفتمان انقلابی و يا راديكالی كه ما در پيش گرفتهايم، به تنهايی نمیتواند تاثيرگذار باشد... فلسطين اولاً، مسئله فلسطين است؛ ثانياً، مسئله اعراب است و ثالثاً، مسئله اسلامی است؛ لذا ما نبايد اين رسالت را بهجاي فلسطين، اعراب و جهان اسلام يكتنه به دوش بكشيم.» نماینده مجلس ششم همچنین 8 مرداد 85 در نشست گروههای اصلاحطلب گفته بود: «حزبالله لبنان سند شكست افسانه شكستناپذيری اسرائيل در مقابل ملتهای عربی است. جنگ اسرائيل با لبنان جنگ قدرت نظامی نيست، بلكه جنگی محاسباتی است و نبايد در خصوص آن به دنبال مستقيمترين علت بروز آن رفت.» در این میان طی همه این سالها احزاب جناح چپ و اصلاحطلب از جمله سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران، جبهه مشارکت ایران اسلامی، حزب کارگزاران سازندگی، حزب اسلامی کار و... بیانیههایی منتشر کردند که گاهی مانند آنچه در سال 79 از سوی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران منتشر شد بهدنبال راهکارهایی نو برای مسئله فلسطین بودهاند و در بسیاری موارد هم تاکید بر همان محکومیتها صورت گرفته است و این روزها هم در قالب جبهه اصلاحات بیانیه دادهاند.
نهضت آزادی
در بررسی موضوع فلسطین، نمیتوان و نباید بهراحتی از کنار نام نهضت آزادی عبور کرد. پس از انقلاب و در حالی که دبیرکل نهضت آزادی مسئول تشکیل دولت موقت شده بود، نقش نهضت آزادی در مسیر حمایت از فلسطین آشکار است و اعضای ارشد این جریان سیاسی در لیست افرادی قرار گرفتند که نقشی تاثیرگذار در این مسیر داشتند؛ بهگونهای که پیشنهاد نامگذاری روزی به نام روز قدس از سوی مطرحترین چهره این جریان سیاسی بوده و نام هر سه دبیرکل تاریخ این حزب در لیست افرادی که در حمایت از فلسطین اظهارنظر کردهاند، دیده میشود.
در این مسیر، میتوان نام سه عضو ارشد این جریان سیاسی که در کابینه دولت موقت عضویت داشتند را پررنگ دانست. ابراهیم یزدی که پس از استعفای کریم سنجابی بهعنوان وزیر امور خارجه وارد دولت موقت شده بود، در خاطرات خود مدعی است که نقشی اساسی در نامگذاری روز قدس داشته است. در بخشی از خاطرات او آمده: «پیشنهاد نامگذاری روز قدس را من مطرح کردم... » البته موضوع فلسطین برای ابراهیم یزدی تنها به همان پیشنهاد خلاصه نشده بود و او تا زمانی که در قید حیات بود درباره فلسطین اظهاراتی داشت. برای مثال 13 آذر 86 در جلسه تحلیلی نهضت آزادی گفته بود: «مسئله فلسطين راهحل نظامي ندارد و اسرائيل ديگر با اين شيوه نمیتواند ادامه دهد. هم اكنون دولتهای عربی و اجماع جهانی به اين نتيجه رسيده است كه بايد اين غده چركين را از جا دربياورند و صلح در منطقه حاكم شود.» و یا سال 93 یادداشتی برای خبرگزاری ایسنا نوشت که این خبرگزاری یادداشت را در سال 98 و پس از مرگ او منتشر کرد. در بخشی از این یادداشت آمده بود: «آنچه اکنون درغزه، در برابر چشمان دنیای مدعی تمدن در دهه اول قرن بیستویکم میگذرد، نسلکشی و از بین بردن سیستماتیک ساکنین نوار غزه است. این فاجعه تنها بُعد عربی، فلسطینی و اسلامی ندارد، بلکه مهمتر از همه، بُعد انسانی آن است. هیچ انسانی نمیتواند نسبت به این خشونت برهنه بیتفاوت باشد، اعتراض نکند و عاملین و آمرین آن را ملعون نداند... اکنون معادله نزاع میان مردم فلسطین و اسرائیل به تقابل میان دو خط مشی حق قدرت و قدرت حق تبدیل شده است. زمانی بود فلسطینیان برای احقاق حق خود مجبور به استفاده از قدرت بودند، اما امروز معادله تغییر کرده است... برای پایان درگیری و صلح، نظریه دو کشور مستقل فلسطین و اسرائیل، پذیرفته شده است، اما اسرائیل، صلح نمیخواهد.»
در همان دولت موقت، مهدی بازرگان که نخستوزیری را بر عهده داشت، در اظهارنظری اسرائیل را نظامی طاغوتی خطاب کرد که آیندهای وحشتناک در انتظارش خواهد بود؛ آیندهای که با اتحاد ملل مسلمان منجر به از بین رفتن اسرائیل میشود. نخستوزیر دولت موقت که یکی از سخنرانهای اصلی اولین راهپیمایی روز قدس پس از انقلاب در 26 مرداد 58 بود، در بخشی از این سخنرانی گفت: «امروز اسرائیل فقط با فلسطین روبهرو نیست و حملاتی که میکند مخصوصاً حملات وحشیانهای که مدتی است داشته است؛ و از طرف دیگر خود را درگیر جنگ طولانی کرده که آینده برای او وحشتناکتر و برندهتر و قاطعتر خواهد بود.» همان روز، مصاحبهای با روزنامه جمهوری اسلامی داشت که در شماره 27 مرداد به چاپ رسید و در آن اسرائیل را نظامی طاغوتی خطاب کرد و گفت: «همانطور که اتحاد و ایمان و اراده و قبول شهادت و فداکاری ملت ما یک نظام 2500ساله را سرنگون کرد، این اتحاد و قیام عمومی ملل مسلمان جهان و مستضعفان مسلماً موفق به سرنگون کردن آن نظام طاغوتی و غالب دیگر صهیونیستی یعنی اسرائیل خواهد شد.»
یکی دیگر از اعضای ارشد نهضت آزادی که در این مسیر میتوان نقش او را پررنگ دانست، مصطفی چمران است. از او هم که در کابینه دولت موقت حضور داشت، درباره فلسطین یک دستنوشته موجود است که در سه محور به این موضوع پرداخته است. او در این دستنوشته آورده است: «از نظر تاریخی: بیتالمقدس مورد احترام مسلمانان است؛ قبلهگاه مسلمانان است. از نظر سیاسی: یک سازمان معتقد به برتری نژادی میخواهد بر قدس تسلط پیدا کند. در خاورمیانه پایگاهی برای امپریالیسم - مرکزی برای ایجاد یک دین و برتری نژادی. برای بلعیدن نفت؛ برای کوبیدن انقلابیون منطقه.
از نظر فلسفی: ما میخواهیم قدس به پرستشگاه مومنین عالم بدل شود؛ جهانیان با آزادی میتوانند در آنجا عبادت کنند؛ میخواهیم قدس و فلسطین را از زیر سیطره صهیونیسم و برتری نژادی، تعصب و خرافات بیرون آوریم؛ میخواهیم معیارهای انسانی را زنده کنیم؛ میخواهیم انسان از زیر سلطه تعصب و استعمار و استثمار آزاد شود؛ عبادت خدا وسیله آزادی اوست.
قدس و فلسطین برای همه مسلمانان مقدس است و فقط مرتبط به فلسطینیان نمیباشد، قبلهگاه همه مسلمانان است و همه مسلمانان وظیفه دارند آن را آزاد کنند. از آنجا که قدس و فلسطین جنبه معنوی و روحی دارند، محل نزول وحی و پیامبران است؛ قبلهگاه مسلمین عالم است، بنابراین ادامه در راه فلسطین و قدس باید با معنویت روبهرو شود؛ باید مکتبی باشد، هدفش خدا و راهش نیز خداگونه باشد؛ آزاد کردن یک محل روحی و مقدس باید توسط یک نیروی مومن و روحی انجام شود.»
با مرور زمان، همین نگاه در نهضت آزادی ادامه پیدا کرد. چنانچه محمد توسلی سومین و دبیرکل فعلی نهضت آزادی نیز همان مسیری را درباره فلسطین طی کرده است که دو دبیر کل پیشین این جریان سیاسی در آن حضور داشتند. او 27 آذر 96 یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت که در بخش ابتدایی آن آمده بود: «فلسطین، تنها تکهای از جهان اسلام نیست و رنج و مشقتی که این ملت ستمدیده در بیش از 70 سال حکومت تبعیض نژادی-دینی متحمل شده است، صرفاً آزاری به مسلمانان شمرده نمیشود. فلسطین، وجدان پایمالشده «انسانیت» و یادآور «حقوق بشر»ی است که در سایه خشونت سازمانیافته، نادیده گرفته شده و چکیده تاریخ فلسطین در این سالها مترادف است با جنایت علیه بشریت و نسلکشی زنان، کودکان و مردم بیپناهی که تنها گناهشان زادهشدن در سرزمینی بهغارترفته است.» او در بخش پایانی راهکار نهضت آزادی را اینگونه تشریح کرد: «نهضت آزادی ایران در سالهای گذشته، قبل و بعد از پیروزی انقلاب، ضمن حمایت از مطالبات برحق مردم فلسطین، همواره با تأکید بر اینکه گفتوگوی سیاسی، راهحل اساسی برای دستیابی به صلح پایدار محسوب میشود، از دیرباز به آرمان فلسطین بهعنوان مسئلهای انسانی و اسلامی باور داشته است و پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز به ابتکار دولت موقت در تعیین روزی به نام «روز قدس» بر همین راهبرد استوار بوده است.» و آخرین موضعگیری رسمی از سوی دبیرکل این جریان سیاسی انجام شد. محمد توسلی 18 مهرماه در واکنش به درگیریهای حماس و اسرائیل در توئیتر خود نوشت: «ضمن حمایت از مطالبات بر حق مردم فلسطین و محکوم دانستن دولت غاصب اسرائیل، اما کشتار غیرنظامیان نقض حقوق انسانی است و بهانهای به دست اسرائیل و حامیان آن داده تا با ایجاد محدودیت غذا، آب و برق و کشتار گسترده مردم فلسطین، زمینه اجرای طرح اشغال کامل سرزمین فلسطین را فراهم سازد.»
اصولگرایان
در بین اصولگرایان یا همان جناح راست نیز این مسیر از ابتدا وجود داشته است. یکی از اصولگرایان سنتی که در مسیر حمایت از مردم فلسطین از ابتدای انقلاب تاکنون بارها موضعگیری کرده، علیاکبر ناطقنوری، رئیس پیشین مجلس است که این روزها دوران بازنشستگی سیاسی را سپری میکند. از مهمترین اظهارنظرهای او درباره فلسطین، سخنرانیای است که 8 آذر 81 در دانشگاه تهران انجام داد و درباره حمایت از فلسطین توضیح داد: «متاسفانه این شبهه (حمایت از فلسطین) در سالهای اخیر به دنبال ایجاد یک فضایی در کشور که مبانی مسلم جمهوری اسلامی ایران نیز زیر سوال رفته و میرود، به وجود آمده است. میگویند که مسئولان نظام به خاطر صرفاً اعتقادات دینی این موضع را میگیرند و کاری به مصالح و منافع ملی ندارند. منافع ملی و مصالح جمهوری اسلامی ایران اقتضا میکند که از فلسطین حمایت کنیم.» او همچنین دو سال بعد در همان روز در دانشگاه تهران گفت: «ماجرای فلسطین برخورد یک گروه از یک ملت با گروهی دیگر، ظلم یک اقلیت به یک اکثریت و یا اشغال یک کشور نیست، بلکه مسئله فلسطین از بین بردن موجودیت یک ملت، جایگزین کردن یک جمعیت دیگر و ازبین بردن نام فلسطین از نقشه جغرافیایی جهان است.»
علی لاریجانی، رئیس سابق مجلس ایران هم که این روزها بهعنوان چهره اعتدالگرا شناخته میشود؛ بارها اظهارنظر در این زمینه داشته است. او درباره مسئله فلسطین اسفند 86 این طرح را طی سخنرانی که در شهر قم انجام داد، ارائه کرد: «در صورت تحقق انسجام اسلامی، اسرائیل دیگر جرأت ادامه کشتارمردم فلسطین را نخواهد داشت.» او 29 دی 88 هم در همایش بینالمللی «غزه نماد مقاومت»، گفته بود: «رهبران ایران بارها تاکید کردند که پشت میز مذاکره چیزی به ملت فلسطین نمیرسد. آمریکا و رژیم صهیونیستی بنا ندارند در پشت میز مذاکره اصالتی به مردم فلسطین بدهند. بیش از 50 سال است که در دریوزگی سیاسی این کشورها میگذرد و کشورهای عربی گامی برنمیدارند. آمریکاییها با اقداماتشان نشان دادند که راهی جز مقاومت وجود ندارد.»
همچنین در بین نواصولگرایان نیز، محمدباقر قالیباف را میتوان بهعنوان چهرهای شاخص در این مسیر نام برد. نظامی سابق که این روزها بر کرسی ریاست مجلس تکیه کرده، طی سالهای اخیر مواضعی درباره فلسطین گرفته است، او که سال 90 گفته بود: «مسئله فلسطین مهمترین اولویت جهان اسلام است»، در روزهای اخیر و پس از آغاز دور جدید درگیریها در نوار غزه، به این موضوع واکنش نشان داد. او همچنین 18 دی سال جاری در صحن علنی مجلس گفت: «مسئله فلسطین موضوع اول جهان اسلام بوده است و خواهد بود و تا تحقق آرمان فلسطین حمایت از مردم فلسطین ادامه دارد.»