| کد مطلب: ۷۰۶۱

مشارکت بالا می‏‌خواهند اما حاضر به تامین مقدمات آن نیستند

مشارکت بالا می‌خواهند اما حاضر به تامین مقدمات آن نیستند

مشارکت بالا می‌خواهند اما حاضر به تامین مقدمات آن نیستند

‌باب نصیحت و اخطار به اصلاح‌طلبان از سوی برخی اصول‌گرایان باز شده که این طیف سیاسی تصمیم به حضور و مشارکت در انتخابات مجلس دوازدهم بگیرد. علی باقری، معاون سیاسی حزب توسعه در گفت‌وگو با هم‌میهن معتقد است:«افزایش میزان مشارکت در انتخابات لوازمی دارد که باید با این لوازم به‌دنبال مشارکت بالا بود نه اینکه با سیستم گلخانه‌ای مشارکت را بالا برد.» متن این گفت‌وگو در ادامه می‌آید.

‌اینکه برخی اصول‌گرایان از باب نصیحت با اصلاح‌طلبان برخورد می‌کنند و توصیه می‌کنند که در انتخابات حضور داشته باشند را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ اصولاً چرا این طیف به چرایی عدم اقبال به انتخابات نگاهی ندارند و نمی‌گویند چرا کار به اینجا رسیده است؟

در ابتدا باید بگویم به‌عنوان یک اصلاح‌طلب به من برنمی‌خورد که نصیحتم کنند و ایرادی نمی‌بینم که سیاست‌ورزان در جناح‌های مختلف خود را دعوت به خیر کنند. اصل این موضوع چیز بدی نیست، لذا این را منفی نمی‌بینم. ولی قبل از اینکه وارد بحث اصلی شوم، یک گلایه دارم. زبان نصیحت ادبیات خاص خودش را دارد، اما متأسفانه دوستان خصوصاً آقای باهنر از الفاظی استفاده کرده‌اند که الفاظ متناسب با لحن نصیحت‌گویی نیست، این الفاظ نه اقتضای سن، تجربه و جایگاه این افراد را دارد و نه اینکه متناسب با نیت و خیرخواهی کلام نصیحت‌گونه است. من هم به‌زعم خودم این نصیحت را می‌کنم که در نصیحت خودشان ادبیات مناسب به‌کار ‌گیرند. اما در مورد اینکه چرا به دلایل عدم سوق پیدا کردن اصلاح‌طلبان به انتخابات توجه نمی‌کنند، من گمانم این است که این دلایل از ذهن دوستان دور نمانده است. قطعاً یک آدم کارکشته‌ای مانند آقای باهنر می‌دانند که دلایل این موضوع چیست، کما اینکه نباید از حق گذشت که فردی مانند او، در مصاحبه‌ای که انجام داده نسبتاً مفصل به حاکمیت هم این نصیحت را کرده بودند که اسباب مشارکت فراگیر را در جامعه فراهم کنند. این عزیزان می‌فهمند که موضوع چیست و در حد توان و ظرفیت سیاسی‌شان به عوامل اصلی اشاره می‌کنند اما من فکر می‌کنم بیش از این نه از آنها برمی‌آید و نه این مخاطره را به جان می‌خرند که صریح‌تر از این به دلیل اصلی عدم مشارکت اصلاح‌طلبان بپردازند. بیش از این اجاره ندارند یا نگران هستند که اگر صریح‌تر از این به دلایل بپردازند خودشان هم به سرنوشت اصلاح‌طلبان دچار شوند که البته تاحدودی هم شده‌اند و جایگاه ویژه‌ای در تصمیم‌گیری‌ها ندارند.

‌با شرایط فعلی آیا می‌توان به انتخابات و بازگشت به صندوق رای فکر کرد؟ وقتی نامزدهای اصلاح‌طلب ردصلاحیت شوند چطور می‌توان به دنبال مشارکت بود؟

اجازه دهید من یک بازی‌خوانی از نیت طرف مقابل داشته باشم. به هر دلیل که البته دلایل آن هم مشخص است، حاکمیت برخلاف انتخابات گذشته این‌بار به‌دنبال مشارکت بالاست. در سال 1400 به خاطر داریم که اساساً تمایلی وجود نداشت که مشارکت اقشار بیشتری جلب شود، شاید تنها انتخابات در جمهوری اسلامی بود که آدم احساس می‌کرد دستگاه تبلیغات رسمی اساساً زیاد علاقه و اصراری ندارند که منتقدین و اصلاح‌طلبان پای صندوق رای بیایند، این یک سیاست بود. این‌بار به نظر می‌رسد این سیاست تغییر کرده. حالا این می‌تواند ناشی از اعتراضات سال قبل یا شرایط خارجی کشور یا شرایط بد اقتصادی و سوء مدیریتی باشد. سیاست کلی یا تمایل کلی در خصوص میزان مشارکت متفاوت شده است، اما در عین حال آنچه که تا اینجای کار مشاهده می‌کنیم این است که دوستان، مشارکت بالا می‌خواهند اما حاضر به تامین لوازم طبیعی این مشارکت نیستند، یعنی حاصل را می‌خواهند ولی بدون اینکه به مقدمات لازم بپردازند؛ به‌عبارتی یک نوعی می‌خواهند برای رسیدن به مشارکت بالا میان‌بر بزنند یا اینکه از شیوه‌های گلخانه‌ای استفاده کنند. مشارکت بالای سیاسی محصول و نقطه آخر یک فرایند طولانی است که از «1- جلب اعتماد 2- جلب مشارکت 3- آزادی انتخابات 4- آزادی حضور نحله‌های مختلف سیاسی در انتخابات 5- تضمین سلامت انتخابات 6- مهم‌تر از آنها تضمین کارآمدی نهاد برآمده از انتخابات» تشکیل می‌شود. بعد از انتخابات هم مهم است، به فرض جریان سیاسی پیروز شد اما مجلس کجای کار است؟ اینها همه اجزا و تکه‌های مختلف این فرآیند است که ثمره نهایی آن مشارکت سیاسی بالا در انتخابات خواهد شد. منتهی به نظر می‌رسد بخش‌هایی از حاکمیت به‌دنبال این است که از فرآیند فرار کند و در شرایط گلخانه‌ای کارهای عجیبی کند و معجزاتی داشته باشد که بدون طی شدن مقدمات، این میوه و محصول را به‌دست آورد. این شدنی نیست. نصحیت دومی که دارم این است که در شرایط غیرطبیعی و گلخانه‌ای نمی‌توان این میوه را پرورش داد. این جزو محصولاتی است که باید در طبیعت آزاد، رشد کند و به بار بنشیند. در شرایط گلخانه‌ای این محصول به‌دست نخواهد آمد. البته می‌توان محصول مشابه را با سیستم‌هایی، به‌دست آورد و گفت مثلاً این میزان مشارکت داشته‌ایم و بعد از آن کسی حرفی نزند. اما اگر عین خود محصول را بخواهیم که مشارکت واقعی و حقیقی کف میدان است، راهی ندارد جز اینکه به الزامات آن تن داده شود. اینکه آیا بدون فراهم بودن شرایط می‌توان به صندوق رای فکر کرد، پاسخ مشخصی دارد. مثل این است که شما بگویید برای داشتن یک میوه، آیا می‌توان همه الزاماتی که در دوره کاشت، داشت و برداشت وجود دارد را نادیده گرفت اما به میوه رسید؟ خیر امکان ندارد، این را هم جامعه به‌خوبی می‌داند هم خوب است افرادی مانند آقای باهنر به این موضوعات توجه کنند.

‌پس این نکته که نگرانی از مشارکت پایین در بخشی از اصول‌گرایان ایجاد شده را شما هم قبول دارید. اما در این بین سوالی که به‌وجود می‌آید این است که در صورت ردصلاحیت نامزدهای اصلاح‌طلب، این تفکر که اصلاح‌طلبان به نامزد اجاره‌ای رو بیاورند کجای کار خواهد بود و آیا اصولاً می‌توان پذیرفت که در انتخابات مجلس، به سراغ نامزد اجاره‌ای رفت؟

من زیاد واژه نامزد اجاره‌ای را نمی‌پسندم. باید اینطور گفت که این حق را برای اصلاح‌طلبان هم، به‌عنوان رقیب در جریان انتخابات باید به‌رسمیت بشناسند که هر جناح سیاسی کاندیدای باب میلش را خودش انتخاب کند، قرار نیست دیگران و شورای نگهبان برای ما کاندیدا معرفی کنند و ما را در یک کانالی بیندازند که نهایتاً ما محکوم به انتخاب نامزدی باشیم که قبل‌تر آنها برای ما پسندیده‌اند. این یکی از مقدمات فرایند به بار نشستن مشارکت است که به آن اشاره کردم. نمی‌توان به یک جناح سیاسی گفت شما بیایید و مشارکت کنید اما کاندیدایتان را ما انتخاب می‌کنیم و شما قرار نیست انتخاب کنید، ما می‌گردیم از بین نیروهایی که دارید، یک تعداد خاص را هایلایت می‌کنیم و سراغ‌شان بروند و بگویند شما اگر بیایید تایید می‌شوید اما اگر آن رفیقی که کنار دست تو نشسته، ثبت‌نام کند تایید نخواهد شد. این یعنی افراد و جریاناتی غیر از خود جریانی که می‌خواهد عاملیت داشته باشد و مشارکت کند، نامزدها را انتخاب می‌کند. این موضوع از اصول رقابت منصفانه به حساب نمی‌آید، این همان ترتیب دادن انتخابات در فضای گلخانه‌ای است و به‌جایی نخواهد رسید. این تجربیاتی است که در گذشته هم بوده است، البته ممکن است در برخی حوزه‌های انتخاباتی جواب دهد و چند درصدی تاثیر در میزان مشارکت خواهد داشت، اما نه این تاثیر چنان است که گره از کار مشارکت پایین باز کند و نه موجود مستقل و خودساخته از آن ساخته خواهد شد که برکاتش متوجه کشور شود. این محصول غیرطبیعی است که کارکرد آن در حد افزایش چنددرصد مختصر مشارکت سیاسی خواهد بود، اما این مشکل کشور را حل نخواهد کرد. ما نیاز به مشارکت واقعی داریم که بر پایه آن گره‌هایی که ایجاد شده را باز کنیم. ما نمی‌خواهیم نمایش غیرواقعی بدون پشتوانه داشته باشیم که از اتهام برگزاری انتخابات غیرمشارکتی فرار کنیم.

‌اظهارنظر دیگری هم مطرح شده که اصلاح‌طلبان برای فرار از مرگ قطعی چاره‌ای از مشارکت در انتخابات ندارند. برداشت شما از این تحلیل چیست؟

من منکر این نیستم که نهاد انتخابات یکی از مهم‌ترین نهادهای مورد نیاز برای پیش‌برد جریان اصلاح‌طلبی است. شاید از این زاویه بیراه نمی‌گویند. به هر حال یک جریانی اصلاحی، قاعدتاً یکی از مهم‌ترین ابزارهایش تاثیرگذاری در حاکمیت و حکمرانی است و معبر اصلی ورود به حکمرانی و تاثیرگذاری هم انتخابات است. اینجا حرفی که می‌گویند، درست است منتهی آدم برخی اوقات به خیر بودن نیت‌ها تردید می‌کند، یعنی آنها چون تصور می‌کنند اگر اصلاح‌طلبان در انتخابات شرکت نکنند، باعث مرگ اصلاح‌طلبی خواهد شد، این را به عنوان یک عامل محرک نشان خواهد داد. اولاً من عدم مشارکت و حتی تحریم را مساوی با خروج از نظام نمی‌دانم. عدم مشارکت هم یک اکت سیاسی است که یک جریان سیاسی به اقتضای شرایط انتخاب می‌کند. همین جریان سیاسی ممکن است با تغییر شرایط، در انتخابات شرکت کند. کما اینکه اصلاح‌طلبان همین‌گونه بودند، در برخی انتخابات‌ها حضور داشتند و در برخی شرکت نکردند. این هیچ‌گاه به مفهوم مقابله با نظام نبوده و نخواهد بود. مبنای تعیین مقابله با نظام هم اظهارات این دوستان نیست و آنها نیستند که تعیین می‌کنند هر رفتاری چه معنایی دارد. ثانیاً فرض دیگر هم نادرست است که یک جریان سیاسی به مجرد عدم شرکت در انتخابات، نابود شود. من این را قبول دارم یکی از بهارهای سیاست‌ورزی در جامعه‌ای مثل جامعه ما، ایام انتخابات است و جریان‌های حاضر در انتخابات، نو به نو جوانه‌های جدیدی خواهند زد. اما تعبیر مخالفش درست نیست که اگر یک جریان سیاسی نتوانست در یک انتخابات فعال باشد، به‌معنای تمام شدن آن باشد. تجربه تاریخی سال‌های بعد از انتخابات هم نشان داده است، جریان اصلاح‌طلبی در برخی انتخابات‌ها شرکت نکردند، اما بلافاصله در انتخابات بعدی اکثریت شدند. در مجلس نهم اصلاح‌طلبان شرکت نکردند اما در مجلس دهم یک فراکسیون بزرگ را تشکیل دادند. دوستان اگر می‌خواهند اسباب مشارکت اصلاح‌طلبان را فراهم کنند، زحمت کار عبث به خودشان ندهند. با این تهدیدها که اسباب مشارکت فراهم نخواهد شد، نه کسی از این حرف‌ها خوف خواهد کرد و نه باعث تحریک خواهد شد. من نصیحتم به همه خیرخواهانی که در پی شکل‌گیری مشارکت قوی هستند، این است که تلاش کنند ابزار و فرآیند طبیعی منتهی به انتخابات پرشور فراهم شود. ایجاد و تاسیس گلخانه و تعبیه راه‌های میان‌بر برای رسیدن به مشارکت حداکثری، با اطمینان می‌گویم مثمرثمر نخواهد بود.

‌سیستم، پیام عدم مشارکت در انتخابات به‌عنوان یک اکت سیاسی را دریافت کرده است و برداشتی از این اکت سیاسی داشته است؟

تصور من این است که در عالم واقع شرایط مطلوب برای بخش عمده‌ای از این بدنه و قسمت‌های مؤثرتر در این جریان، الگوی مطلوبی که می‌پسندند، همان الگوی 1400 است. یعنی انتخابات با مشارکت پایین اما با نتایج مطمئن، اگر هم مشارکت بالا شد به‌عنوان مزیت اضافی است. منتهی موضوعیتی برای آنها ندارد. دیدیم که کک آنها از انتخابات 1400 نگزید و جشن هم گرفتند که نامزد مورد نظرشان بدون کاندیدا رای آورد. من فکر می‌کنم در همچنان بر همان پاشنه می‌چرخد، اما آنچه که باعث شده نوع نگاه در بخش‌هایی از این جریان سیاسی تغییر کند و احساس کنند به مشارکت بالا نیاز دارند، شاید یکسری نیازهای آنی و عاجل در کشور است و این ضرورت‌هاست که آنها را به این مسیر برده است که با مشارکت بالا از یکسری گرفتاری‌ها نجات پیدا کنند. من فکر نمی‌کنم به لحاظ تئوریک و نظری اتفاقی افتاده باشد، چون اگر افتاده بود و واقعاً معتقد شده بودند که کشور به مشارکت واقعی نیاز دارد، از راه‌اش به‌دنبال این مشارکت می‌رفتند و آن را تامین می‌کردند؛ راه‌هایی که به آن اشاره کردم. وقتی هنوز این کارها اتفاق نیفتاده است، به نظر می‌رسد این مشارکت بالا را فعلاً به عنوان نگاه ابزاری می‌خواهند که از منافع‌اش استفاده کنند اما حاضر نیستند هزینه بپردازند.

دیدگاه

ویژه سیاست
سرمقاله
آخرین اخبار