روایت عمادالدین باقی از امنیتی بودن موضوع فقر و بیکاری
عمادالدین باقی نوشت: کسی که برای یک موبایل جان انسان بیگناهی را میگیرد یا ریسک میکند اگر به او پیشنهاد انجام عملیاتی در ازای مقادیری دلار بشود فکر میکنید چند درصد احتمال پذیرش دارد؟ بنابراین مساله فقر و بیکاری، فقط نشانگر یک سوء مدیریت و یک ناهنجاری اجتماعی و اخلاقی نیست بلکه یک موضوع امنیتی هم هست.

به گزارش هممیهن آنلاین، عمادالدین باقی در روزنامه اعتماد نوشت:
روزنامه جوان ۱۴ مرداد ۱۴۰۴ تیتر زده: «بازداشت ۱۱۴ هزار دزد در ۴ ماه» در ادامه از قول سردار منتظرالمهدی، سخنگوی فراجا آورده است: طی این مدت قریب به ۱۱۴ هزار و ۸۱۳ نفر سارق دستگیر شدهاند و شاهد کاهش ۱۹درصدی آدمربایی و کاهش ۲۰درصدی قتل بودهایم. پلیس با شناسایی و دستگیری هزاران شرور و مقابله مسلحانه با آنها، موفق شد ۱۴ تن از اشرار مسلح را که در برابر نیروهای انتظامی مقاومت کرده بودند، به هلاکت برساند.»
آمار مثبت کاهشی در جرایم، نوعی انحراف ذهنی ایجاد کرده و مخاطب را از نکته مهمی غافل میکند. گرچه از اقدامات نیروی انتظامی باید تقدیر کرد اما آمارهای اعلامی از جنبه جرم شناختی و آسیب شناختی باید مورد تحلیل قرار گیرند. بازداشت ۱۱۴ هزار دزد در ۴ ماه یک عدد خالی نیست که کم و زیاد شدن آن اثری نداشته باشد، بلکه ارقامی هستند که آثار کیفی و عینی و عملی دارند. با تذکر این نکته بدیهی و عام که اصولا آمار جرایم در همه دنیا فقط بیانگر نوک کوه یخ است نه همه واقعیت و فقط شامل آمار شناسایی شدهها و بازداشت شدهها است و این آمار فقط مربوط به یکسوم از سال است. غیر از جنبه اجتماعی و ابعاد ناامنی سرقت و شرارت و غیر از اینکه بیکاری و فقر نه علتالعلل بلکه عامل تشدید و افزایش این وضعیت است، باید به یک نکته امنیتی هم توجه شود. این نکته پس از جنگ اخیر که معلوم شد موساد و سیا، شبکه عملیاتی گستردهای در کشور شکل دادهاند، اهمیت پیدا میکند. بدون شک جاسوسی و در خدمت بیگانه قرار گرفتن نمیتواند صرفا به دلیل فقر و بیکاری باشد. وجود افراد بینیاز در کیان متهمان همکاری با بیگانه نشان میدهد که انگیزههای مختلف سیاسی، ایدئولوژیک، شخصی، روانی، جاهطلبانه، زیادهطلبی و امنیت تا نیازهای مادی، طیفی از دلایل و انگیزهها را تشکیل میدهند اما در مورد نیروهای میدانی و عملیاتی انگیزههای اقتصادی بیشتر نقش دارد. طبق تجربه شخصی از مشاهده این افراد در زندان و نیز اخبار و روایتهایی درباره عدهای از دستگیرشدگان، نیروهای جذب شده نوعا افرادی هستند که هیچ درک درستی از مسائل و مصالح سیاسی و ملی ندارند و به دلیل شرایط اقتصادی در دام افتادهاند اما برای سرپوش گذاشتن بر ضعفهای مدیریتی کشور به عنوان عامل اصلی وقوع جرایم، مجازات میشوند. تاکید بر این نکته از این لحاظ قابل توجه است که قضات اگر به «قاعده سبب اقوی از مباشر» و دلایل و انگیزههایی که سیستم مدیریتی هم به نوعی در آن مقصر است، توجه نکنند و مجازاتهای سنگین برای این افراد مقرر نمایند، اصل بنیادی عدالت در قضاوت را رعایت نکردهاند. کسی که برای یک موبایل جان انسان بیگناهی را میگیرد یا ریسک میکند اگر به او پیشنهاد انجام عملیاتی در ازای مقادیری دلار بشود فکر میکنید چند درصد احتمال پذیرش دارد؟ بنابراین مساله فقر و بیکاری، فقط نشانگر یک سوء مدیریت و یک ناهنجاری اجتماعی و اخلاقی نیست بلکه یک موضوع امنیتی هم هست. در همه جای جهان از لشکر فقرا یا جویندگان شغل و درآمد، نیروی مزدور و ارتش سرکوب درست میکنند که چون انگیزههای مالی نیرومندی وجود دارد و عاطفه و انگیزههای انسانی در آن غایب است، معمولا نیروهای خشنی هستند. اکنون خشونت و بیرحمی ارتش اسراییل علیه مردم غزه و کودکان که جهانیان را به شگفتی و خشم واداشته یک دلیلش، وجود صهیونیستهای ایدئولوژیک و نژادپرست در ارتش اسراییل است اما دلیل مهم دیگرش این است که بخشی از ارتش اسراییل، نیروهای اجیر شده از ملیتهای مختلفند. این فقط شما نیستید که میتوانید از لشکر فقرا و بیکاران، ارتش جنگی بسازید، چنین فرصت و امکانی همواره برای دشمن هم وجود دارد.