علی مجتهدزاده وکیل دادگستری در گفتوگو با هممیهن:قدرت سیاسی و قضایی اگر مهار نشود منجر به بروز مفسده میشود
خبر بازداشت پسران کاظم صدیقی یکشنبهشب در رسانهها منتشر شد و براساس آنچه طی یک سال گذشته حواشی این شخصیت که اتفاقاً امام جمعه تهران نیز هست، رخ داده بود بیش از اینکه عجیب تلقی شود، با این برداشت همراه بود که قوه قضائیه گام مهمی در مبارزه با فساد برداشته است.

خبر بازداشت پسران کاظم صدیقی یکشنبهشب در رسانهها منتشر شد و براساس آنچه طی یک سال گذشته حواشی این شخصیت که اتفاقاً امام جمعه تهران نیز هست، رخ داده بود بیش از اینکه عجیب تلقی شود، با این برداشت همراه بود که قوه قضائیه گام مهمی در مبارزه با فساد برداشته است. در این زمینه گفتوگویی با علی مجتهدزاده، حقوقدان داشتهایم که در ادامه میآید.
طی روزهای اخیر خبر دستگیری فرزند آقای صدیقی منتشر شده است، با توجه به اینکه فعلاً جزئیاتی از این پرونده منتشر نشده و موضوع قابل تأمل بازداشت بستگان یک چهره متنفذ آن هم به دلیل «زد و بند» است، تحلیلتان از این اتفاق چیست؟
درخصوص آقای صدیقی شائبههایی مطرح بود مبنی بر اینکه اطرافیان ایشان در پی کسب مال نامشروع فعال هستند. اما در آن زمان (دوران ریاست آقای لاریجانی بر قوه قضائیه)، و این مسائل به جایی نرسید. کما اینکه درخصوص افراد دیگر نیز این موضوع مطرح بود که الان نیز سمتهای عالیه دارند. در مجموع رویکرد کنونی قوه قضائیه در برخورد با ایشان اقدامی شجاعانه و قابل تقدیر است، با توجه به اینکه ایشان هم مشاور رئیس قوه قضائیه هستند و سمتهای دیگری نیز دارند و به عنوان امام جمعه و رئیس ستاد امر به معروف فعال بوده است و یک خاستگاه قدرتی پشت وی است.
اما اینکه فکر کنیم این اتهام صرفاً به فرزند ایشان مربوط است، چندان قائل به آن نیستم. نمیشود کسانی از نزدیکان شما در کسب اموال نامعلوم فعالیت داشته باشند و از برند نام شما استفاده کنند اما از آن اطلاعی نداشته باشید. اگر چنین نبود، چه جایگاهی داشتند که بتوانند در این ابعاد و وسعت دست به اقدامات خلاف قانون بزنند؟
آیا قدرت سیاسی این امکان را فراگیرتر میکند که مسئله زمینخواری و فسادهایی با این ابعاد گسترده با شدت و امکانِ بیشتری انجام شود؟
قطعاً بله. معمولاً اقدامات فسادانگیز به قدرت سیاسی هم باز میگردد چراکه فرد اگر قدرت سیاسی نداشته باشد اساساً جایگاهی هم برای انجام چنین اقدامات نامشروعی ندارد. من قائل به این نیستم که تنها آقازادههای آقای صدیقی متهم به چنین کاری هستند، در مجموع این اتهامی است که به بسیاری از صاحبان قدرت وارد است. اما کسی که به عنوان امام جمعه تهران منصوب میشود باید ظرف عدالت و تدبر و تأمل را در وجود خود داشته باشد و از آنها موعظه کند. چگونه ممکن است اطرافیانش چنین فسادی را مرتکب شوند.
چراکه اقدامات نامشروع در جریان یکسری از اقدامات و منافعی که برای دیگران حاصل میشود رخ خواهد داد. این سادهاندیشی است که این اتهام را تنها به فرزند این مقام محدود کنیم و باید برای بسیاری از مقامات و فرزندان آنها ارزیابیهای مورد نیاز انجام شود. قطعاً قدرت سیاسی و قضایی اگر متوقف و مهار نشود، منجر به بروز این مفسدهها خواهد شد.
عملکرد قوه قضائیه را در دوران آقای اژهای در برخورد با مفسدان منتسب به قدرت در مقایسه با دورههای قبل بهویژه دوره ریاست آقای رئیسی در قوه قضائیه چطور ارزیابی میکنید؟
من به صورت کلی مقایسه میکنم. معتقدم بیشترین مفسده در زمان ریاست آقای لاریجانی رخ داده است. در زمان آقای رئیسی خیلی به گستردگی آن قائل نیستم. من ایشان را در مقام قضاوت آدم منصفی میدانم و در زمان آقای لاریجانی بود که قضات مفسد خیلی پر و بال گرفتند. نمره آقای لاریجانی را در بحث مبارزه با فساد صفر میدانم و نمیگویم که همراه با مفسدین بودند اما فساد در آن دوره گستردهتر شد. به آقای محسنیاژهای با این اقدامی که انجام داد نمره مثبت میدهم و معتقدم اقدامات ایشان جامعه را به احیا و بسط عدالت امیدوار میکند؛ البته به شرط آنکه اصلاحات ادامهدار باشد و در پروندهها نیز شفافیت وجود داشته باشد. بعلاوه پروندههای مهمی که برای جامعه مهم است به صورت شفاف و علنی برگزار شود.
این توقع زیادی نیست چراکه میزان اعتماد به قضات پایین است و برای جلب اعتماد باید کارهایی انجام شود که این اقدام اخیر قوه قضائیه یکی از آنها است منتهی باید ادامه داشته باشد. اساساً مسئله بنیادینی که موجب این دست فسادهای اعتمادسوز در کشور میشود، همین عدم شفافیت است. عدم شفافیت از فرآیندهای تصمیمگیری و مراودات اقتصادی بگیرید تا محاکم و دادگاهها. در همین مورد آقای صدیقی، هنوز جامعه نمیداند که ماجرای زمینهای ازگل به کجا رسید؟ آیا پرونده اخیر بستگان آقای صدیقی ربطی به این موضوع دارد یا خیر؟ نقش خود ایشان در این ماجراها چه بوده؟ چقدر از نفوذ و قدرت ایشان در این موارد استفاده شده است و دهها سوال دیگر از این دست.
من روند امور در دستگاه قضایی را مثبت میدانم و در مورد این پرونده هم چنین است اما قطعاً این فرایندها باید به مراتب شفافتر شوند تا اعتمادآفرین باشند. برخورد تنها و صرف محاکمه بستگان آقای صدیقی و یا هر مفسد دیگری کافی نیست. مثال آن هم ماجرای آقای بابک زنجانی است. الان جامعه چقدر قانع شده که ایشان بدهی و ضررش به بیتالمال را جبران کرده و بدون رانت و فساد و نفوذ توانسته از اعدام رها شود و فعالیتهای تازه اقتصادی را آغاز کند؟ فرض بگیرید تمام آن فرآیند قانونی و بدون کوچکترین ایرادی طی شده باشد اما وقتی شفاف نباشد، جامعه اعتماد میکند؟ یعنی محصول نهایی این فرآیندهای مبارزه با فساد باید ایجاد اعتماد عمومی باشد که آن هم مستلزم شفافیت است.
الان در پرونده بستگان آقای صدیقی هم مسئله همین است و امیدوارم همانطور که قوه قضائیه حرکت رو به جلو دارد، در این مورد هم شاهد گامهای جدیدتری باشیم چون افزایش شفافیت در فرآیند رسیدگی به موضوع و همینطور محیا کردن امکان تحقیق و گزارشدهی مستقل برای رسانهها از این پرونده، حتماً تاثیر بسیار بزرگی بر احیاء اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی خواهد گذاشت. این آورده و نتیجه مهم ملی نباید قربانی حفظ احتمالاً چند نفر آدم متنفذ و دخیل در این پرونده شود.