شکافهای مجلس یازدهم جنگ زرگری است
حشمتالله فلاحتپیشه نماینده سابق مجلس:
حشمتالله فلاحتپیشه نماینده سابق مجلس:
با نزدیک شدن به سال آخر دوره یازدهم مجلس و آیندهنگریها درباره انتخابات مجلس دوازدهم، اختلافنظرها و شکافها در مجلس یازدهم بیشتر شده و اظهارنظرهایی تند علیه یکدیگر از جمله رئیس مجلس اوج گرفته است. حشمتالله فلاحتپیشه، استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی و نماینده ادوار مجلس و رئیس کمیسیون سیاست خارجی و امنیت ملی مجلس دهم، در گفتوگو با هممیهن معتقد است: «مجلس یازدهم کارنامه قابلقبولی نداشته و بخشی از این شکافها و اختلافات، جنگ زرگری است؛ اما مردم ایران در فضای فعلی نیازمند حل مشکلات هستند و باید بهدنبال حل مشکل بود.»
با گذشت بیش از 31 ماه از آغاز به کار مجلس یازدهم، اختلافنظرها و شکافها در بین نمایندگان و طیفهای اصولگرایی بیشتر شده است. تحلیل شما از بروز این شکافها و افزایش اختلافات چیست؟
شاید علت اصلی مباحثی که در داخل مجلس مطرح میشود، شروع سال ارزیابی عملکرد مجلس یازدهم است. معمولا در نظامهای پارلمانی ارزیابیها بهروز صورت میگیرد، در این نظامها اگر وعدهها عملیاتی نشود حزب سایه خیلی زود انتقادها را مطرح میکند و اگر شعارها تامین نشود، امکان انتخابات زودرس درونحزبی یا انتخابات زودرس در سطوح فراتر وجود دارد. لذا پارلمانها، احزاب و بهویژه دولتهای برآمده از آنها در این نظامها الزاما چهارساله نیستند که چهار سال وحی مُنزل باشند و کسی امکان تغییر آنها را نداشته باشد. کشور ما نیازمند نظام پارلمانی است، چون بیشترین آسیب را ما از وعدههای عملنشده خوردهایم، وعدههایی که مردم چهار سال پای آن هزینه میدهند. اما بههرحال کشور ما نظام پارلمانی ندارد و دولتها و مجالس برای چهار سال انتخاب میشوند، لذا ارزیابیها مداوم نیست و سال ارزیابی از زمانی شروع میشود که دستگاهها و نهادهای برگزارکننده انتخابات شروع به کار میکنند و زمانبندی انتخابات اعلام میشود. از زمانی که در وزارت کشور کمیته مربوطه آغاز به کار کرد، سال انتخابات در مجلس آغاز شده و الان ما در پایان اولین ماه ارزیابی مجلس هستیم و سال بعد در اوج رقابت هستیم. شکافهایی که شکل گرفته و انتقادهای متقابلی که صورت میگیرد، از این منظر شکل میگیرد. مجلس یازدهم با شعارهای کلان روی کار آمد و اعلام کرد مجلس انقلابی است و معنایی که به مجلس انقلابی دادند این است که راهکارهای جهادی و انقلابی را بهصورت میانبر بهکار میگیرند برای اینکه مشکلات اقتصادی و اجتماعی حل شود. اما عملکرد و کارنامه مجلس اصلا قابلدفاع نیست و به همین علت اختلافات شکل میگیرد. من اعتقاد دارم که بخشی از این اختلافات واقعی است، زیرا همگان در برابر سوالات جدی قرار گرفتهاند؛ اینکه در طول دوران این مجلس اتفاقاتی افتاد که من بهبرخی از آنها اشاره میکنم. مشکلات تداوم یافت و گسترش پیدا کرد. در مسائل اقتصادی گسترش بیسابقه تورم را دیدیم. در زمان شکلگیری دولت جدید نوعی ملاحظهکاری بین مجلس و دولت پیش آمد که نتیجه آن منجر به این شد که طی 20 روز تا یکماه هزارتومان به قیمت دلار اضافه شد و تورم روی دوش مردم سنگینی کرد. در بودجههایی که مجلس تصویب کرد، بخش اعظم افزایش مالیاتها را مجلس پذیرفت و مالیاتها طبقه مولد جامعه را بهشدت تحت فشار قرار داد. در سیاست خارجی هم مجلس در حاشیه سیاست خارجی قرار گرفت؛ قانونی که مجلس تصویب کرد، بیش از اینکه راهگشایی برای پایان تحریمها باشد، تبدیل به بهانهای برای شکست مذاکرات شد. اینها مواردی است که که نشان داد مجلس همانطور که در عرصه اقتصاد راهبرد ندارد، در عرصه سیاست خارجی هم راهبرد ندارد. کسانی که ید طولایی در مقابله با دیپلماسی هستهای داشتند، در بیموقعترین زمان از مذاکره برای احیای برجام صحبت کردند و نتیجه این شد که طرفهای غربی به این نتیجه رسیدند که فشارها نتیجه داده و دوباره از موضع استغناء صحبت کردند. این، نوعی عملکرد غیرحرفهای مجلس در سیاست خارجی را نشان داد. نتیجه این بود که ما الان میبینیم برخی در مجلس از لزوم تغییر حکمرانی صحبت میکنند. حرف زدن درباره لزوم تغییر حکمرانی در ماههای آخر کار مجلس نشاندهنده این است که این افراد بدون برنامه وارد سیاست شدهاند. مگر میتوان بدون برنامه از راهکارهای انقلابی حرف زد؟ معنا این است که وقتی حکمرانی را قبول نداشتند و از راهکار انقلابی حرف زدهاند، نتیجه آن شکلگیری نتایج غیرقابل پیشگیری و غیرقابل مدیریت است که تاوان آن را مردم دادهاند. من اعتقاد دارم هرچند اختلافنظرهایی درون مجلس وجود دارد اما آقایان و خانمهای حاضر در مجلس باید بدانند که در نهایت کارنامه مجلس مهم است و بهجای اینکه با اختلافات فرافکنی کنند، در چندماه آخر به وظایف خود عمل کنند، بهویژه در شرایط کنونی که بهگونهای تحقیرآمیز و بدون قانون برنامه، بودجه به مجلس آمد. برنامه مهمترین ابزار نظارت مجلس برای اجرای بودجه است، وقتی دولت برنامه نداد، یعنی برای ارزیابی خودش معیار ارزیابی را به مجلس نداده است. بدون قانون برنامه، بودجه چیزی غیر از تنخواهگردان خارج از شمول نظارتی نیست اما متاسفانه این اتفاق بهصورت نادر در تاریخ ایران شکل گرفت. بهجای چالش درونی، باید فشارهای اقتصادی پایان داده شود و طبقه مولد تقویت شود. از محل افزایش قیمت دلار و طلا، خزانه دولت پر شده است، برای این خزانه یک سامانی را مجلس در کمیسیون تلفیق ایجاد کند که دولت بهحل مشکلات اقتصادی بپردازد، نه بهعنوان یک تنخواهی که دولت هرازگاه بر حسب سلیقه هزینه کند. در زمینههای دیگر هم مجلس باید به رفع مشکلاتی کمک کند که توان چانهزنی ایران در خارج را تضعیف کرده است.
با وجود این اختلافات که در بدنه اصولگرایی مجلس وجود دارد، آیا میتوان انتظار داشت که در مجلس دوازدهم لیست واحد ارائه شود؟
بخشی از اختلافات ناشی از نگاه انحصاری است، وقتی این نگاه وجود داشته باشد، جنگ زرگری هم شکل میگیرد. بخشی از جریانات شکلدهنده دولت و مجلس میخواهند مردم را در برابر یک انتخاب قرار دهند و آن انتخاب از میان همین افرادی است که در مجلس هستند، لذا جنگ زرگری ایجاد کردند که خود را برتر از کسانی بدانند که با هم برنامه ریخته بودند. جامعه این اختلافات را میفهمد، اگر یک تفکر اصلاحنگر و موفق مدیریتی از دل این مجلس و دولت بیرون میآمد، حتما تا الان نتیجه داده بود؛ چون بیسابقهترین همسویی بین مجلس و دولت را شاهد بودیم. من معتقدم بهجای یکسری عوامفریبیها، افراد باید عملکرد کارنامهای داشته باشند. بهیاد داریم برخی افرادی که در رقابتهای انتخاباتی شرکت کردند، گناه برجام را به گردن مجلس دهم انداختند؛ در صورتی که برجام در زمان مجلسی شکل گرفت که اکثریتش نزدیک به همین مجلس و دولت بود (مجلس نهم). فصل، فصل برنامه است. واقعیت این است که از دل این دولت و مجلس وضعیت فعلی شکل گرفته و تا الان نتیجه قابلدفاعی از مجلس ندیدهایم. تنها راه جلب اعتماد مردم رویکرد برنامهای است. این رویکرد بدی است که در سه سال اول مجلس و دو سال اول دولت، گناه مشکلات به گردن پیشینیان گذاشته میشد، اما الان گناه مشکلات را گردن بخشی از درون مجموعه خودشان میاندازند، اما آنچه باقی است، مشکلات حلنشده است. مردم دنبال گناهکار نیستند، دنبال حل مشکلات هستند و این فرصت وجود دارد در سال آخر برنامه داشته باشند.
طی دورههای اخیر مجلس، همیشه در سال آخر و در آستانه انتخابات بحث ردصلاحیت برخی نمایندگان و منتقدان مطرح بوده است، آیا در این دوره هم این موضوع وجود خواهد داشت؟
مگر در دوره یازدهم نماینده منتقد وضع موجود هم وجود دارد؟ من نگاه انتقادی از دل این مجلس ندیدهام. البته این طبیعی است که در مجلس برخی از نمایندگان بهصورت مرتب برخی دیگر را به ردصلاحیت تهدید میکنند، ولی بهصورت کلی نگاه متفاوتی ندیدهام. با یک سخنرانی و مصاحبه نگاه متفاوت شکل نمیگیرد. یک نماینده فرصت زیادی دارد که از پنج ابزار نظارتی و یک ابزار قوی قانونگذاری استفاده کند یا از اخطارها، تذکر آئیننامهای و اخطار قانون اساسی استفاده کنند. عملا یک نماینده هشت ابزار عمده دارد که میتواند براساس آنها حتی بر روند کلی مجلس اثر بگذارد.