علی؛ حاکمی که مدافع حقوق دشمنانش بود
احمد زیدآبادی_روزنامه نگار

به گزارش هممیهن آنلاین؛ احمد زیدآبادی نوشت: برخی از مدعیان خشکاندیش پیروی از علی در چند دههٔ اخیر به قصد توجیه خشونت خویش تمام زندگی سیاسی او را در ماجرای طلحه و زبیر خلاصه کردهاند و اصل ماجرا را نیز وارونه نشان دادهاند!
علی در مقابل شورش مسلحانهٔ طلحه و زبیر نهایت مدارا و خویشتنداری را از خود نشان داد و تمام توانش را به کار گرفت تا مانع جنگ شود، اما رفقایش نهایت یکدندگی و لجاجت را به خرج دادند و کار را به جنگ کشاندند.
وقتی که علی در مقام خلافت، سنت عمر و سپس عثمان در توزیع بیتالمال را که طبق آن به رزمندگان و مجاهدان باسابقه سهمی فزونتر داده میشد، ابطال و لغو کرد و این امتیاز را از آنان گرفت، طلحه و زبیر از او به سختی رنجیدند. گویا معاویه هم وقتی از این رنجش آگاه شد محرمانه به آنها پیام فرستاد که با همدستی یکدیگر کار رفیقشان را بسازند.
از این رو، طلحه و زبیر از مدینه خارج شدند. علی میدانست که قصد آن دو از ترک مدینه چیست، اما به رغم توصیهٔ برخی از یارانش حاضر به بازداشت آنها نشد زیرا معتقد بود که تا فردی دست به عملی مجرمانه نزده باشد، نمیتوان با او برخورد کرد و با تکیه بر نیت و قصد افراد هیچ مجازات و محدودیتی علیه آنها عادلانه و مشروع نیست.
در بیرون از مدینه امالمؤمنین عایشه که در سفر مکه بود به طلحه و زبیر پیوست. به تدریج لشکری گرد آمد و به سمت بصره رفت و با کمک جنگجویان محلی، شهر را با زور از عثمانبن حنیف حاکم منصوب علی گرفت. شورشیان برای تصرف بصره رفتار خشونتآمیزی از خود نشان دادند به طوری که صورت عثمانبن حنیف را مثله کردند.
علی پس از دریافت این خبرها به سوی بصره لشکر کشید. او پیش از آغاز جنگ، رفقای شورشی خود را به مصالحه و پذیرش حکمیت کتاب خدا فراخواند، اما آنها با سرسختی پیشنهادش را پس زدند.
با آغاز جنگ، علی بارها آنان را به ترک جنگ و پایان مقاتله ترغیب و تشویق کرد، اما شورشیان سرسختانه جنگیدند تا آنکه طلحه کشته شد و زبیر فرار کرد. پس از فرونشستن گرد و غبار جنگ، علی امالمؤمنین عایشه را به برادرش محمدبن ابوبکر سپرد تا با کمال احترام به مدینه برگرداند.
علی آنگاه در میان کشتهشدگان جنگ وقتی به جنازهٔ طلحه برخورد تأثر خود را از اینکه "ابامحمد بر خاک خفته است" پنهان نکرد. علی از فرار زبیر از صحنهٔ جنگ بسیار خشنود شده بود، اما چون خبر قتل او را توسط فردی نادان شنید، به قدری خشمگین و دژم و بیتاب و اندوهناک شد که قاتل او را به تلخی لعن کرد.
علی معیارهای تعریفشده و مشخصی برای رعایت حقوق مخالفان و دشمنان و شورشیانِ مقابل خود داشت که هرگز از آنها تخطی نکرد. توصیههای مکرر او به رعایت حقوق قاتل خود، بسیار درسآموز و افشاگر است.