دین و سیاست همسو یا رودررو
نگاهی به دوقطبیسازی «مذهبی و غیرمذهبی» در اعتراضات اخیر
نگاهی به دوقطبیسازی «مذهبی و غیرمذهبی» در اعتراضات اخیر
«سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ماست»، جملهای که «میرزا علیاکبر شیخالاسلام اصفهانی» سال 1301 در مجلس خطاب به رضاخان و برنامه ارسال دانشجو به خارج از کشور مطرح کرد و یکسال پس از آن «سیدحسن مدرس» با وجود اینکه میگفت، «من سیاسی نیستم، آخوند هستم» در جلسه استیضاح «مستوفیالممالک» از آن بهره برد و گفت: «منشأ سیاست ما دیانت ماست. ما نسبت به دُوَل دنیا دوست هستیم، چه همسایه چه غیرهمسایه، چه جنوب چه شمال، چه شرق چه غرب و هر کسی متعرض ما بشود، متعرض آن میشویم. هرچه باشد، هر که باشد، به قدری که ازمان بر میآید و ساختهاست. همین مذاکره را با مرحوم صدراعظم شهید عثمانی کردم. گفتم که اگر یک کسی از سر حد ایران بدون اجازه دولت ایران پایش را بگذارد در ایران و ما قدرت داشته باشیم، او را با تیر میزنیم و هیچ نمیبینیم که کلاه پوستی سرش است یا عمامه یا شاپو. بعد که گلوله خورد ... (اگر مسلمان بود) بر او نماز میکنم و او را دفن مینماییم و اِلا که هیچ. پس هیچ فرق نمیکند. دیانت ما عین سیاست ما هست. سیاست ما عین دیانت ماست (مذاکرات مجلس شورای ملی، جلسه ۲۸۴ دوره چهارم)». جملهای که در انقلاب اسلامی ایران از سوی انقلابیون از امام خمینی، آیتالله طالقانی، سیدمحمد بهشتی، مرتضی مطهری گرفته تا عبدالکریم سروش و مهدی بازرگان مورد توجه قرار گرفته بود و امام خمینی در این زمینه گفته است:«اسلام دین سیاست است. این نکته را هرکس که کمترین تدبیری در احکام حکومتی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی اسلام بکند، آشکار میگردد. پس هرکه را گمان بر این برود که دین از سیاست جداست، نه دین را شناخته است و نه سیاست را (جریانشناسی سیاسی ایران معاصر، پژوهشکده تحقیقات اسلامی، دکتر آیتالله مظفری)». البته تجربه تاریخی جهان بهویژه در اروپای قرون وسطی همواره بیم و هشداری برای آلوده شدن ساحت دین به آفت سیاست را انذار میدهد. چنانچه در برخی مقاطع تاریخ، عدهای با دستمایه قرار دادن دین در فضای سیاسی و با تاکید بر این آمیختگی برای تخطئه مخالفان سیاسی خود از آن بهره بردهاند و همین هم موجب شکلگیری جنبشهای اعتراضی در جهان شد. حال در همین روزهای اعتراضات پس از مرگ «مهسا امینی» هم افرادی از سیاستمداران بهویژه آنها که تریبون دارند برای آنکه معترضان را به روش خودشان از چشم قشر مذهبی و سنتی جامعه، همفکران و نزدیکان سیاسی خود بیندازند به دنبال اثبات بیدینی و معاند اسلام و تشیع بودن این افراد هستند. غافل از اینکه این روند اگر فضای دوقطبی ایجاد کند، بر خشم و خشونتها میافزاید و در این میان، علاوه بر مردم معترض، دینداران هم در جامعه مصون از لطمه و آسیب نخواهند بود؛ نمونه کوچکش همین «عمامهپرانی» این روزهاست. مسئلهای که قطعا دلسوزان ایران و نظام جمهوری اسلامی هم خواهان آن نیستند و با تاکید بر چهره رحمانی اسلام، سالیان طولانی است که در تلاشند به استناد قرائتی مناسب با شرایط امروز جامعه و با بهره بردن از فقه پویا اختلافات موجود در جامعه را به سطح قوانین تنزل دهند و مانع آن شوند که آفت سیاست دامان دین و دینداری را بگیرد. سخنانی که پیشگامان دهههای اخیر آن پس از چهرههایی مانند مطهری و یوسف صانعی افرادی مانند؛ حسینعلی منتظری، داود فیرحی، اسدالله بیاتزنجانی و سروش محلاتی و بسیاری دیگر از چهرههای شناختهشده مذهبی و آکادمیک و در این روزها چهرههای سیاسیتر مانند سیدحسن خمینی، سیدمحمدخاتمی، علی لاریجانی و سایر چهرههای سیاسی - مذهبی به استناد این راهکارها و در کنار آن شخصیتها و افکار آنها به بروز این دوقطبی هشدار دادهاند.
برخی سخنان حاشیهساز مذهبی در اعتراضات
در جریان اعتراضات اخیر، برخی سخنرانان و سخنگویان اصولگرا به طرح سخنانی پرداختهاند که در آن، معترضان افرادی بیدین و بیتوجه به شعائر مذهبی معرفی میشوند. سخنانی که صرفا رویکردی اتهامزنانه دارد و توجیهی برای تشدید برخورد با معترضان را ارائه میدهد؛ بیآنکه نشانی از توجه به ریشهیابی تحولات در ارزشها و نگرشهای جامعه و بهویژه نسلهای جدید در آنها دیده شود. برخی از این گفتارهای حاشیهساز از این قرار است:
سیداحمد علمالهدی، امام جمعه مشهد: «یک عده نخبه و البته بیدین برای برچیدن گشت ارشاد نظریه میدهند؛ اینها با دشمن دست دادهاند.(1 مهر)»/ «یکی از مسئولان امنیت میگفت عده زیادی از بازداشتشدگان آب و غذا میخواستند، اما هیچکدام مهر برای نماز نخواستند. (22 مهر)»
احمد خاتمی، امامجمعه موقت تهران: «اغتشاشگران و آشوبگران در پی آن هستند شهیدان فراموش شوند و فرهنگ شهادت از این مملکت رخت بر بندد. (4 مهر) »
کاظم صدیقی، امامجمعه موقت تهران: «امروز دشمن برای از بین بردن غیرت به میدان آمده است و آشوب اخیر برای از بین بردن حجاب و غیرت زن و مرد مسلمان ایرانی بود. (20 مهر)»/ «اینها دانشگاهها را هدف گرفتند. آنها خواستند از دانشگاه شریف انتقام بگیرند؛ چراکه دانشگاه شریف یک هیئت فاطمه زهرا(س) دارد که گاهی60هزار مستمع دارد. (15 مهر)»
مجتبی ذوالنور، نماینده مجلس: «دیدیم در آشوبهای اخیر، شعارها مشخص و مستقیم علیه نظام و اسلام بود، چادر از سر زنان کشیدند، مسجد، قرآن و حسینیه آتش زدند و حتی به موکبها هم رحم نکردند. (4 مهر)»
محمود نبویان، نماینده مجلس: «آشوبطلبان به دنبال فحشاء و هوسرانی هستند؛ زمانی که به ماهیت این آشوبها نگاه میکنیم، نشان میدهد که اغتشاشگران با اصل شیعه، تدین و ائمه اطهار (ع) مخالف هستند. (5 مهر)»
رستمعلی رفیعی، فرمانده سپاه قزوین:«نبرد امروز دشمنان ما به خاطر حجاب نیست، بلکه آنها در پی حذف و نابودی ارزشهای اسلامی ملت ما بوده و به دنبال این هستند که هویت دینی را از ما گرفته و ملت ایران را به یک ملت بیهویت و ضربهپذیر تبدیل کنند. (18 مهر)»
حسین شریعتمداری، مدیرمسئول کیهان: «سخن از گفتوگو به میان آوردن، دقیقاً مانند آن است که در هنگامه غروب عاشورا و فاجعهای که حرامیان با قتل عام آلالله پدید آوردهاند، کسانی نگران گُم شدن خنجر شمر ملعون باشند. (27 مهر) »
پیام تیرانداز، مدیرعامل خبرگزاری فارس: «همین افرادی که دستگیر شدهاند، توئیتهایشان را چک کردهاند. بعضیهایشان به خدا و پیغمبر و. . . توهین کردهاند، واقعا انسان باورش نمیشود. دشمن در دانشگاههای برتر ما با رسانه آمده و القا کرده تویی که حالت ناخوش است، دلیلش اسلام است، دلیلاش آخوندها هستند، دلیلاش متدینها هستند. (30 مهر)»
محمدحسین صفارهرندی، فعال سیاسی اصولگرا: «در بررسی هزار نفر از دستگیرشدگان اخیر متوجه میشویم حتی اطلاعی از اصول اولیهای، چون نماز ندارند. (15 آبان)»
اسلام رحمانی در برابر اسلام طالبانی
سیدمحمدخاتمی در سخنرانی اولین سالگرد دوم خرداد 1376، بیان کرده بود که «اگر دین در برابر آزادی قرار بگیرد، این دین است که لطمه میخورد». فقه سیاسی از جمله مباحثی است که در سدههای اخیر به آن توجه ویژه شده است و «عباسعلی عمید زنجانی» از چهرههایی است که در این زمینه تحقیقات بسیاری انجام داده است؛ در تاریخ بهویژه تاریخ معاصر آثار فعالیت فقها و اتخاذ تصمیمات آنها نمونههای برجستهای از تاثیر دین بر سیاست را شکل داده است؛ از جمله «نهضت تنباکو» که با فتوای میرزای شیرازی شکل گرفت و میتواند نقطه عطف آن به شمار آید. بعد از آن هم نظریات بسیاری به دنبال ایجاد حکومتی با چارچوب دینی به میان آمد و آن زمان که انقلاب مشروطه به نتیجه رسید و از دیدگاه میرزای نائینی بهره برد و آیات ثلاث، آخوند خراسانی، شیخ عبدالله مازندرانی و میرزا حسین خلیلی آن را با امضایشان تایید کردند؛ هم بحث بر سر انطباق قوانین با اسلام به میان آمد؛ اختلاف شیخ فضلالله نوری هم بر بحث «وکیل و ولی» در حکومت از جمله تفاوت در قرائتها از اسلام در پی شکلگیری مجلس قانونگذاری بود. بالاخره حکومت اسلامی با تعریف امام خمینی و با نام «جمهوری اسلامی» در پی انقلاب شکل گرفت. اما این روزها بحثهای بسیاری بر سر اینکه «آیا آفت سیاست دین را دچار میکند و آیا دین و سیاست واقعا در کنار هم میتوانند آرامش برای جامعه به ارمغان آورند؟» مطرح شده است. طی دهههای اخیر، هم در فضای جامعه و هم در فضای آکادمیک و فضای سیاسی چنین مباحثی در پی موضوعات مختلف از جمله مسائل اجتماعی مانند حجاب زنان مطرح شد. بهویژه آن زمان که در افغانستان قرائت خاصی از اسلام به سرکوب و محدودسازی هرچه بیشتر انسانها منجر شد و طالبها از آیات و روایات برای تحکم بیشتر استفاده کردند؛ چنانچه وحیداللههاشمی، از مقامات ارشد طالبان، تاکید میکند که مبتنی بر شریعت اسلام حق زنان را بهرسمیت میشناسند و آنچه رخ داده قرائت درست از اسلام است؛ قرائتی که از سوی برخی چهرههای مذهبی شیعه هم بهویژه درباره زنان وجود دارد و حتی برخی مراجع شیعیان هم به دنبال چنین احکام سختگیرانه برای زنان بودهاند.
خاتمی در زمان ریاستجمهوریاش در کنار اندیشمندان نگرانی قرار گرفت که نمیخواستند دین و مردم به واسطه حکومت دینی روبهروی هم قرار بگیرند؛ برهمین اساس معتقد بود: «باید اسلام را بهگونهای ببینیم که با دموکراسی سازگار باشد. اگر دین توانست آزادی را قبول کند، هم به امر «دموکراسی» کمک میکند و هم خود دین «تلطیف» میشود. اگر دین میخواهد بماند، باید حداقل به مقوّمات حقوق بشر تن دهد». موضوعی که افرادی مانند داود فیرحی، احمد قابل، هادی قابل، سروش محلاتی و بسیاری از چهرههای آکادمیک و روشنفکری مذهبی هشدار آسیب دیدن دینداری و دین در پی چنین اتحادی را مطرح کرده بودند و البته درباره حکومت دینی و شاکله آن نظرات گوناگونی داشتهاند. فیرحی کتابی با عنوان «دین و دولت در عصر مدرن: دولت اسلامی تولیدات فکر سیاسی» دارد که به همین موضوع پرداخته است و البته همه به این اشاره داشتند که «امان از روزی که دین ابزار شود». در این وادی و در این روزها علاوه بر اظهارنظراتی که دنبال ایجاد دوقطبی در جامعه بوده و بهگونهای خشونت را افزایش داده، اظهارنظراتی هم برای بهره بردن از قرائتهای مختلف دین در بحث حجاب در جامعه و مسائل اجتماعی نیز صورت گرفته است. افراد بسیاری از اصلاحطلبان و اصولگرایان معتدل از ضرورت تغییر قانون برای حجاب و گشت ارشاد سخن به میان آوردند و افرادی مانند محمدسروش محلاتی، از چهرههای برجسته حوزه و دانشگاه، در جلسهای که اخیرا در خانه اندیشوران جوان برگزار کردند؛ تلاشی دوباره برای پیوند موثر و صحیح دین و سیاست انجام دادند و با نشان دادن چهره رحمانی و انعطافپذیر از دین در تلاش هستند واقعیتی را تبیین کنند که به موجبش دین و آزادی در کنار هم به درستی قرار گیرند. چنانچه او میگوید:«بیشترین بخشی از دین که با نسل امروز در اصطکاک قرار دارد، بخش فقه، شریعت و دستورات دین است که به قلمرو زندگی افراد، وارد میشود و دمبهدم، دستور میدهد یا منع میکند؛ و انسان نمیتواند برای خلاصی یافتن از این امر و نهی، به جایی پناهنده بشود. در این میان پتانسیل فقه، بسیار فراوان است اما در شرایط موجود پتانسیل فقها، چندان زیاد نیست و این یکی از مشکلات محسوب میشود؛ یعنی نیاز به کسی دارد که بنشیند و بررسی کند که با تحولاتی که در دنیا رخ میدهد، چگونه باید برخورد کرد.» اگر چنین شرایطی فراهم شود میتوان امید داشت که جامعه بیش از این به سمتی که محسن حساممظاهری، پژوهشگر و جامعهشناس دین، به آن اشاره کرده که زندگی بر مذهبی و غیرمذهبی سخت شود؛ حرکت نکند و با «نوسازی بنیادین نظام تربیت دینی و نظام تبلیغ دینی» مانع از افزایش دوقطبی مذهبی و غیرمذهبی و خشونت ناشی از آن شود. البته اگر مسئولان و نخبگان در این زمینه با هدف حفظ دین در جامعه و حفظ جامعه و پتانسیلهای آن گام بردارند؛ طبیعتا پرچمدار این حرکت از دل جامعه و در راستای تلطیف فضا برمیخیزند و به قول حسام مظاهری، «فراموش نکنیم که درست در بحرانهای بزرگ، زایشهای بزرگ هم رخ میدهد». (بحثی در نسبت دینداران و جنبش اعتراضی امروز و بهبهانهی پدیدهی «عمامهپرانی»)