اسرائیل در ستیز با زمان
به یاد داشته باشیم کشتار، هر قدر هم هوشمندانه و زیرکانه باشد، در بهترین حالت، بر بقا نمیافزاید [و چهبسا بخت فنا را بالا میبرد]. اسرائیل با نصرالله و جانشینان او نمیجنگد؛ با زمان میجنگد [یعنی دیر یا زود محکوم به فناست.
محمدمهدی مجاهدی، استاد علوم سیاسی در یادداشتی در کانال تلگرامیاش نوشت: «این گستردن گستره دید، این کلاننگری، میتواند گاهی کمک کند که جوگیر نشویم، یعنی ذهن و روانمان زیر آوار اجبارآلود اخبار دفن و خفه نشود تا بتوانیم درک و دریافتمان را از حوادث بازتنظیم و متوازن کنیم و خود را در موقعیت جدید بازیابی و بازسازی کنیم. تصویری که در روزهای اخیر نسیم نیکلاسطالب از افق گستردهتر تحولات ترسیم میکند، به جای آرزواندیشی یا بیان آرزو در قالب اندیشه، چنین کارویژهای دارد.
او مینویسد:«به یاد داشته باشیم کشتار، هر قدر هم هوشمندانه و زیرکانه باشد، در بهترین حالت، بر بقا نمیافزاید [و چهبسا بخت فنا را بالا میبرد]. اسرائیل با نصرالله و جانشینان او نمیجنگد؛ با زمان میجنگد [یعنی دیر یا زود محکوم به فناست].» وی در بخش دیگری از این یادداشت آورده است:«نکتهی نسیم طالب این نیست که «خون بر شمشیر پیروز است» یا «خوش باش که ظالم نبرد راه به منزل.» بلکه، در چارچوب نظریههای تکاملی بقا (بهویژه بقای ارگانیسمهای پیچیدهی اجتماعی و سیاسی)، او دارد نکتهی بنیادین دیگری را درباره منطق ناممکن امنیت و بقای رژیم اسرائیل بیان میکند. نکته نیکلاس طالب این است که علیالاصول، امنیت و قرار و ثباتِ پایدار در الگوریتم «پروژه دولتسازی اسرائیل» تعبیه نشده است.
اسرائیل، بهمثابه یک پروژه ملت-دولتسازی، چون تداوم و بقایش در گرو کشتار همیشگی و فزایندهی دیگران است، و برای این کشتار و سر پا ماندن، همیشه به قیم و بزرگتر نیازمند است، محال است که با زیستمحیطش سازگار شود و به همین علت، سرنوشتی جز بیثباتی و بیقراری و ناپایداری مدام و، در نهایت، فنا و واپاشی ندارد. پیچیدگی و پیشرفتگی عملیاتی و اطلاعاتی و جنگافزاری اسرائیل ناگزیر و همیشه نیازمند آمریکا بهمثابهی قیّمی (موقت) و در خدمت کشتار همیشگی و فزایندهی دیگران در زیستمحیط این رژیم است. به همین علت، این پیچیدگیها و پیشرفتگیها، در ستیز ناگزیر و گریزناپذیر اسرائیل با زمان، چیزی بر پایداری و تابآوری این رژیم نمیافزاید. اسرائیل پروژهای خودویرانگر است.»