| کد مطلب: ۱۳۹۷۳
انگیزه‏‌های متفاوت تهران و آنکارا

انگیزه‏‌های متفاوت تهران و آنکارا

آنچه در این ستون می‌خوانید، دیدگاه‌های رسانه‌‌های خارجی است که صرفا جهت اطلاع‌رسانی منتشر می‌شود و این دیدگاه‌ها موضع روزنامه «هم‌میهن» نیست.

ایران و ترکیه در حمایت از فلسطینیان و مخالفت با منازعه گسترده‌تر منطقه‌ای، اشتراک‌نظر دارند اما جنگ غزه اختلاف‌هایی را برجسته کرد که می‌تواند روابط پیش ‌روی دو کشور را تحت تاثیر قرار دهد. انتقادهای تند از اسرائیل، مسئله‌ای جدید برای ایران نیست، چراکه مخالفت با اسرائیل از ستون‌های اصلی ایدئولوژی ایران است. ترکیه هم مانند ایران به‌شدت از پرونده نسل‌کشی آفریقای جنوبی علیه اسرائیل در دیوان دادگستری بین‌المللی حمایت کرد. رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه در طول ۲۰ سالی که در قدرت است، به شکل متناوب از اسرائیل انتقاد کرده‌است، هرچند درجات این انتقادها در طول زمان متفاوت بود. از ۷ اکتبر تاکنون، اردوغان اسرائیل را «حکومت ترور» نامیده‌است که اقدام به جنایات جنگی می‌کند و تاکید کرده‌است که حماس یک حزب سیاسی است و نه یک گروه تروریستی. هرچند اظهارات تند اردوغان از سوی تهران مورد استقبال قرار می‌گیرد، اما شکی وجود ندارد که دو طرف در مورد جایگاه اسرائیل در منطقه فاصله بسیاری با هم دارند. ترکیه برخلاف ایران خواستار نابودی اسرائیل نیست. اسرائیل و ترکیه روابط قدیمی دارند و ترکیه در کنار نزدیک‌ترین متحدان اسرائیل عضو ناتو است. تغییر اساسی در رویکرد ترکیه نسبت به اسرائیل آثار مهمی بر سیاست خارجی این کشور خواهد داشت؛ موضوعی که بعید است آنکارا بخواهد تغییر دهد. اسرائیل یک شریک اقتصادی مهم ترکیه محسوب می‌شود و دهمین واردکننده مهم کالاهای ترکیه‌ای و نوزدهمین صادرکننده بزرگ به ترکیه محسوب می‌شود. مطمئناً بعد از پایان جنگ غزه و آغاز بازسازی این باریکه، ترکیه و اسرائیل روابط خود را عادی‌سازی خواهند کرد، همانطور که پس از واقعه کشتی ماوی مرمره اتفاق افتاد.

علاوه بر روابط با اسرائیل، دو کشور دیدگاه‌های متفاوتی نسبت به نقش گروه‌های مسلح غیردولتی در منطقه دارند که در این جنگ هم نقش جدی بازی می‌کنند. تردیدی وجود ندارد که ترکیه با ایده محور مقاومت تحت حمایت ایران مخالف است. آنکارا از حزب‌الله در لبنان حمایت نمی‌کند و در جنگ داخلی سوریه هم تهران و آنکارا از طرف‌های متفاوتی حمایت کردند. در مورد حماس هم حمایت آنکارا بیش از هر چیز سیاسی است. بحران جاری در دریای سرخ، تفاوت‌ها را بیشتر نشان می‌دهد. ایران حکومت حوثی‌ها را در صنعا به رسمیت می‌شناسد، درحالی‌که ترکیه از دولت به رسمیت شناخته شده بین‌المللی مستقر در عدن حمایت می‌کند. این امر آنکارا را در موقعیتی نامطمئن در برابر تهران قرار می‌دهد، موقعیتی که جنگ منطقه‌ای آن را تشدید می‌کند. تصویر حمایت از فلسطین در داخل ترکیه برای حکومت این کشور دارایی مهمی محسوب می‌شود و به سیاست خارجی هم کمک می‌کند. به همین سبب است که دولت ترکیه علناً از کارزار نظامی تحت رهبری آمریکا علیه حوثی‌ها انتقاد می‌کند. در عین حال ترکیه می‌خواهد روابط رو به گسترش خود را با عربستان سعودی حفظ کند، ریاض دشمن خونی حوثی‌ها است و به همین دلیل آنکارا از حمایت علنی از حوثی‌ها اجتناب می‌کند.

علاوه بر این، ترکیه تصور می‌کند که گسترش جنگ غزه در سراسر منطقه، باعث تقویت محور مقاومت خواهد شد که تهدیدی علیه منافع ملی و سیاست خارجی آنکارا تلقی می‌شود. از جمله ترکیه نگران است که جنگ منطقه‌ای باعث شود تا گروه‌های شبه‌نظامی کُرد در شمال عراق و سوریه در مواجهه با آنکارا بی‌پرواتر شوند.

آتش یک جنگ منطقه‌ای همچنین باعث خواهد شد که شکاف میان ترکیه و متحدان غربی‌اش در ناتو عمیق‌تر شود. برخلاف ایران که دهه‌ها تحریم غرب را تجربه کرده‌است و به وضوح ترجیح داده‌است اتحادش را با روسیه و چین تقویت کند، ترکیه قصد ندارد سیاست خارجی خود را به سمت شرق بچرخاند. یکی از دلایلی که ترکیه در بحران‌های اوکراین و خاورمیانه نقش فعالی بازی می‌کند، این است که تمایل دارد روابط متوازنی با شرکای خارجی‌اش داشته‌باشد. ترکیه تمایلی ندارد که مزیت نسبی‌اش بر اثر شعله‌ور شدن جنگ منطقه‌ای و تشدید منازعه‌اش با اسرائیل، از بین برود.

مشکل جمهوری اسلامی در مرحله اول مشکل داخلی است. چون نتوانسته است رضایت عمومی مردم را به دست آورد. اما نگرانی بزرگترش این است که این تهدید داخلی با یک تهدید خارجی پیوند بخورد و اینها دست به دست هم بدهند و اتفاق ناگواری رخ دهد. در این چارچوب یک سلاح هسته‌ای می‌تواند بازدارنده باشد و از ابتدا با همین مبنا اقداماتی در این خصوص صورت گرفت. اما اگر جمهوری اسلامی به سلاح هسته‌ای دست پیدا کند، به‌طور کلی نظم منطقه‌ای دگرگون خواهد شد چون ایران متحدانی غیردولتی در بیرون از مرزها دارد که می‌تواند با اتکا به این سلاح، این متحدان را جسور کند و اگر ایران سلاح داشته باشد دیگران مجبور خواهند شد که خیلی دست به عصا با آن رفتار کنند. بنابراین این تصمیم بسیار بسیار حساس است. بالاخره ایران مدت‌هاست که درهای تأسیسات اتمی‌اش را به روی جهان گشوده است و اطلاعات خیلی زیادی در خصوص برنامه هسته‌ای ایران وجود دارد و بعید است که ایران بخواهد در یک گوشه‌ای دست به ساخت سلاح بزند. اگر بخواهد این کار را بکند مجبور است یک صورت نیمه‌علنی داشته باشد و با توجه به اینکه این موضوع به برق زیادی نیاز دارد و می‌شود از طریق ماهواره‌ها رصد کرد و با توجه به نفوذی هم که موساد پیدا کرده، این مسئله را کشف خواهند کرد. گفته می‌شود که اگر ایران بخواهد به این سمت برود حداقل دو سال وقت نیاز دارد. به‌طور کلی این مسئله برای همه جهان امر خیلی مهمی است. چون بعضی از کشورهای حاشیه خلیج‌فارس و ترکیه و مصر هم ممکن است بخواهند سلاح هسته‌آی داشته باشند. اگر این مسئله رخ دهد ما شاهد یک مسابقه تسلیحاتی بین قدرت‌های کوچک‌تر جهانی خواهیم بود. از نظر غرب خیلی هم کشورهای عاقلی محسوب نمی‌شوند. بنابراین این مسئله یک خط قرمز بسیار مهمی برای جهان است. اگر در ایران اتفاقات سیاسی رخ دهد که طبق آن دیگر آن داعیه منطقه‌ای و جهانی و بحث نابودی اسرائیل و یا حمایت از دشمنان اسرائیل نباشد، این موضوع از حساسیتش احتمالاً کاسته می‌شود. اما در وضعیت فعلی، برنامه هسته‌ای ایران از سوی غرب به‌عنوان یک تهدید جهانی مطرح می‌شود و حتی چین و روسیه هم که جمهوری اسلامی فکر می‌کرد قطبی در مقابل غرب ساخته‌اند، وقتی که ماجرای برنامه هسته‌ای ایران جدی ‌شود، ادبیات و نگاه‌شان تغییر می‌کند. بالاخره چین و روسیه با نیروهای رقیب ایران در منطقه هم روابط نزدیک و تجارت خوبی دارند و نمی‌خواهند این روابط را از دست بدهند. بنابراین وقتی بزنگاهی رخ می‌دهد، سیگنال‌های ارسالی از سوی چین و روسیه خلاف انتظارات ایران است. در واقع اگر ایران بخواهد به سمت ساخت سلاح برود، خیلی تنها و منزوی می‌شود و اگر بحث و توجیه این باشد که می‌خواهیم سلاج بسازیم تا بتوانیم خودمان را حفظ کنیم، اساساً ممکن است این کار موجودیت ایران را به خطر بیندازد. بنابراین تا اطلاع ثانوی من احتمال حرکت ایران به سمت ساخت سلاح هسته‌ای را منتفی می‌دانم مگر اینکه نیرویی بر سر کار بیاید که حواسش خیلی پرت باشد و جهان را اساساً نشناسد و دیدگاه‌های آخرالزمانی داشته باشد. نتیجه این دیدگاه متاسفانه خیلی وحشتناک خواهد بود.

با این فضایی که در حال حاضر در منطقه وجود دارد و در آن ما روابطی با برخی کشورهای همسایه داریم که این روابط، روابط دوستانه‌ای نیست، ظاهراً طی آن طرفین توافق کرده‌اند که درست است ما با هم مشکل داریم اما توافق می‌کنیم که تا اطلاع ثانوی براساس خصومت مبتنی بر تفاهم پیش برویم. از طرف دیگر خیلی هم نمی‌توانیم روی امنیت مرزهایمان اعتماد کنیم. از یک طرف افغانستان را داریم. پاکستان را هم داریم. مرزهایمان با آن خیلی امن نیست. در عراق هم که بالاخره ما هشت سال جنگ را داشتیم و این مرزها همیشه امنیت‌شان برایمان مهم بوده است. اتفاقاتی هم در سطح منطقه در حال وقوع است که ریشه در بحران غزه دارد. آمریکا هم طرحی برای منطقه دارد که به سمت اجرایش پیش می‌رود و ما همچنان روی حمایت از گروه‌های مسلح در منطقه حساب کرده‌ایم. مراودات اقتصادی‌مان هم اصلاً خوب نیست و تحت تحریم هم هستیم و به قول بعضی‌ها ما یک تنهایی استراتژیک هم داریم که تاریخی هم هست. شما هم می‌گوئید که ایران قرار نیست برود به سراغ ساخت سلاح هسته‌ای. در چنین شرایطی و با در نظر گرفتن چشم‌انداز آن جهان و نظم جدیدی که درباره‌اش حرف زدیم، جمهوری اسلامی باید چه کاری کند که بتواند امنیت خودش را حفظ کند و بتواند از این جهان پیچیده سالم عبور کند؟

این موضوع همیشه در مرکز توجه من بوده است. شما با این نگاه به جهان و منطقه و با این ایدئولوژی هیچ راه نجاتی از این وضعیت ندارید. بنابراین یک راه باقی می‌ماند و آن اینکه ایران باید روند تطبیق خودش را با نظم‌های منطقه‌ای و روندهای جهانی آغاز کند. چند بار این روند در ایران شروع شده اما هر بار ناکام مانده است. در دوره‌ آقای هاشمی، در دوره آقای خاتمی و در دوره آقای روحانی و حتی در یک دوره‌ای آقای احمدی‌نژاد هم می‌خواست به این سمت برود. اما هیچ‌کدام به سرانجام نرسید. به این دلیل که به هر حال نیروهای ضد این نگاه قوی بودند و خارج از سیستم اجرایی فشار آوردند و نگذاشتند این روند به سرانجام برسد. حالا خود این نیروها در معرض تصمیم‌گیری قرار گرفته‌اند و اگر قرار است این تطبیق رخ دهد، باید به جای تأکید بر منافع متضاد بر منافع مشترک تاکید کند و تصمیم بگیرد.

یعنی نقطه شروع این روند اینجاست؟

بله. نگاه باید این باشد که با آمریکایی‌ها هم منافع مشترکی داریم و داستان از اینجا شروع می‌شود. تنها راه برون‌رفت از وضعیت موجود همین است. الان نیروهایی سر کار هستند که اگر اراده کنند می‌توانند این کار را بکنند. البته برای آنها هم موانعی وجود دارد و یکی از این موانع این پایگاه‌های اجتماعی تندرویی است که برای خودشان درست کرده‌اند اما همین انتخاباتی که اتفاق افتاد به نظر من خیلی از چیزها را روشن کرد و نشان داد آنها به قدری ذهن این پایگاه اجتماعی را با افکار و ایدئولوژی ستیزه‌جویانه و غیرمنطقی پر کرده‌اند که این پایگاه به سمت منتهی‌الیه تندروی حرکت کرد. نتیجه انتخابات در تهران این را نشان می‌دهد. منتهی‌الیه تندروی مجموعه سیاست‌های حکومت را مورد تهدید قرار می‌دهد. شما الان از برخی می‌شنوید که می‌گویند ما به دنبال تشنج با دنیا نیستیم. چه کسی گفته ما می‌خواهیم اینطور برخورد کنیم و تندروی کنیم؟ ما وقتی از حفظ وضع موجود حرف می‌زنیم منظورمان کلیت نظام است؟ وگرنه با وضعیتی که وجود دارد موافق نیستیم. شما این حرف‌ها را از چه کسانی می‌شنوید؟ از آدم‌هایی که همیشه علیه اصلاحات و اصلاح‌طلبی و غرب و غرب‌گرایی صحبت می‌کردند. پس یک اتفاق مهمی در سیستم در حال وقوع است.

البته همین‌هایی که شما می‌گویید معتقدند جمهوری اسلامی دارد چرخش می‌کند، اما این چرخش، چرخش به سمت شرق است. یعنی اینها هم از تغییر حرف می‌زنند اما نه آن تغییری که مدنظر شماست؟ ظاهراً آن واقعیتی که شما از آن صحبت می‌کنید با واقعیت مدنظر این افراد متفاوت است؟

چرخش به شرق که از قبل بوده است. بطلان این چرخش در حال حاضر برای خودشان هم ثابت شده است. الان متوجه شده‌اند که در شرق خبری نیست. نکته دیگر اینکه وقتی از این افراد حرف می‌زنیم باید بگوییم که این افراد که هستند. چون در حال حاضر دیگر شما با یک فکر یکپارچه در مجموعه دستگاه‌های حاکم روبه‌رو نیستید.

و بالاخره سوال پایانی، بزرگترین چالش‌های ایران در سال آینده در حوزه سیاست خارجی و سیاست داخلی را چه می‌دانید؟

سال آینده سراسر چالش است. در هر دو حوزه داخلی و خارجی. در حوزه داخلی چالش اصلی جمعی از تندروهایی هستند که با داعیۀ تسلط بر تمام دستگاه قدرت وارد مجلس شده‌اند. اینها حکومت را واقعاً به دردسر می‌اندازند و چه‌بسا جناح معتدل‌تر اصولگرا برای منزوی کردن آنها مجبور به ائتلاف با میانه‌روها و افراد متمایل به اصلاح‌طلبی مثل آقای پزشکیان در مجلس شود. در حوزه سیاست خارجی وضع بغرنج‌تر است. کنار آمدن با ترتیبات امنیتی و سیاسی پس از جنگ غزه و بعد از آن با به قدرت رسیدن احتمالی ترامپ، بزرگترین چالش است.

دیدگاه

ویژه سیاست
سرمقاله
پربازدیدترین
آخرین اخبار