آرای باطله در ایران و جهان
در خصوص بحث آرای باطله باید چند نکته را مورد توجه قرار داد. البته این مقوله ممکن است در هر کشوری اتفاق بیفتد اما مفهوم آن در نظامهای انتخاباتی متفاوت است. روند انتخابات سه مرحله جدی را طی میکند. مرحله اول، مرحله پیش از انتخابات، مرحله دوم، زمان انتخابات و مرحله سوم، پس از انتخابات و تحقق نظر رایدهندگان است.
در مرحله پیشاانتخابات، اصولاً کشورهای توسعهیافته در حیطه نظامهای حقوقی فضای متفاوتی با وضعیت کشور ما دارند؛ بهعبارتی فارغ از بحث بررسی صلاحیتها، «رد، عدماحراز و تاییدصلاحیت»ها در خصوص رایدهندگان هم تفاوت جدی در بین است و آن هم بحث ثبتنام رایدهندگان است. زمانی که هر یک از ما قصد رای دادن داریم؛ در حوزه اخذ رای نام، کدملی و اثر انگشت و... ثبت میشود و چنین فرایندی در نظام انتخاباتی ما انجام میگیرد. در عموم کشورهای توسعهیافته حقوقی فرایند ثبت به روز انتخابات و لحظه رایگیری متصل نیست بلکه پیش از اینکه به روز و لحظه رایگیری نزدیک شویم مثلاً در چند هفته قبل آن فرد باید در انتخابات ثبتنام کند. این مبحث ثبتنام در انتخابات دو نتیجه اساسی دارد؛ اول، اینکه محل سکونت فرد قابلیت شناسایی پیدا میکند و محل اخذ رای از او مشخص میشود و همچنین تعداد تعرفهها به میزان تعداد افراد رایدهنده صادر میشود نه صرفاً به تعداد افرادی که واجد شرایط هستند و چنین پدیدهای رخ نمیدهد که در پایگاه اخذ رایی 1000 تعرفه داده شود و 100 نفر بیایند و رای بدهند و 900 تعرفه باقی بماند یا عکس آن، 1200 نفر خواهان رای دادن در یک پایگاه باشند و فقط 1000 تعرفه در آنجا باشد. در نتیجه چنین روندی تعداد رایدهندگان در هر پایگاه و تعداد تعرفه رای مشخص خواهد بود. نکته دیگر، در چنین سازوکاری وقتی طرف ثبتنام میکند یعنی اراده قطعی برای رای دادن دارد و همین موجب میشود که دادن رای باطله در چنین کشورهایی حداقلی باشد. کسی که یکماه قبل قصد رای دادن دارد، بعید است روز رایگیری، رای مخدوش در صندوق رای بیندازد.
موضوع دیگری که میتوان به آن در این کشورها اشاره کرد؛ اوراق رای است که معمولاً نگارشی نیست. مثلاً معمولاً در انتخاباتهای ریاستجمهوری صرفاً علامت زدن است نه نگارش نام فرد و در سایر انتخاباتها با توجه به حضور احزاب و مشخص بودن ائتلافها بار دیگر صرفاً تیک زدن انجام میگیرد و اینگونه نیست که اسامی افراد تکتک نوشته شود. البته در ساختارهایی مانند نظام حقوقی انتخاباتی در آلمان، الگوی مختلط مورد استفاده قرار میگیرد؛ یعنی هم رای به فرد و هم رای به احزاب امکانپذیر است. در این شرایط اینکه در برگههای رای اخذ شده رای مخدوش وجود داشته باشد، وجود دارد اما با توجه به آن پیشزمینه پیشین اینکه فرد بخواهد رای باطله بدهد، کمتر از کشور ما خواهد بود.
نکته بعدی که جالب توجه است، اطلاعات انتخاباتی است؛ اینکه یک فرد کجا و چه وقت رای داده است و اصلًا رای داده است یا نه، در بسیاری از کشورها تا زمان پایان انتخابات و قطعی شدن نتایج آن و حتی یکسال بعد از آن نگهداری میشود. بهعبارتی اگر فرایند تایید یک انتخابات در چنین کشورهایی 3 ماه باشد، در این مدت اطلاعات موجود است و تا یکسال باقی میماند اما بعد از آن، این اطلاعات تقریباً امحاء میشود و به همین واسطه کسی وظیفه شخصی خود نمیبیند که باید در انتخابات شرکت کند و چون نمیخواهد به کسی رای بدهد، رای باطله در صندوق بیندازد. همه اینها مطرح است اما احتمال اینکه فردی اشتباه رای دهد، باقی است. مثلاً به جای اینکه به فردی در حوزه انتخابی «الف» رای دهد؛ به فردی در حوزه انتخابیه «ب» رای میدهد و یک رای باطله به صندوق میاندازد یا اسم را اشتباه مینویسد یا اصلاً رای سفید به صندوق میاندازد. در عموم نظامهای انتخاباتی چون این آرا پیام مشخصی ندارند از عرصه انتخابات حذف میشوند و آرا را اگر به درصد اعلام کنند بدون در نظر گرفتن آرای باطله میسنجند. بهطور مثال اگر یک میلیون نفر در انتخابات شرکت کنند و آنکه وارد انتخابات میشود نیازمند دریافت 20 درصد آرا باشد؛ در این میزان اگر کل آرای مأخوذه را درنظر بگیریم، 200 هزار رای میشود اما اگر آرای صحیح را درنظر بگیریم مثلاً اگر 100 هزار آرای باطله در کار باشد، در این بین فرد باید 180 هزار رای برای ورود به آن سمت انتخابی به دست آورده باشد. اما در اکثر کشورها یکجا آرای باطله اصولاً لحاظ میشود و آن زمانی است که تعداد کاندیداها کم باشد؛ مانند انتخابات ریاستجمهوری که ضروری است بیش از 50 درصد مردم به یک نفر رای بدهند. براساس آن اگر جمعیت کشور 20 میلیون نفر واجد شرایط رای داشته باشد و آرای مأخوذه هم 20 میلیون باشد؛ فردی پیروز انتخابات است که بیش از 10 میلیون رای را آورده باشد. در این وضعیت آرای باطله هم لحاظ میشود. زیرا انتخاب این فرد باید بهگونهای باشد که نماد ملی آن کشور باشد و ملاک فقط پیروزی در رقابت نیست بلکه باید رای بیش از 50 درصد رایدهندگان را به صورت قطعی و صریح داشته باشد؛ چه در میان آرای افرادی که رای را اشتباه نوشته باشند یا حتی ننوشته باشند.
بر همین اساس رای سفید و باطله در ایران میتواند حامل چند نکته اساسی باشد؛ اول از همه، در ایران مقوله رای دادن و عمل رای دادن برای برخی نوعی عمل ارزشی محسوب میشود و اصولاً در ساختارهای حقوقی شاخص جهان، رای دادن به معنی یک حق شهروندی مطرح میشود نه یک مقوله تکلیفی. مفهوم حق در ساختارهای حقوقی معمولاً به معنای آن است که یک فرد میتواند کاری را انجام دهد و اگر دلیل و علاقهای به انجام آن نداشت، آن کار را میتواند ترک کند. در ساختار ادبیاتی ما سعی بر آن است که مقوله رای دادن را بهعنوان یک تکلیف چه شرعی و چه شهروندی نشان دهند و به همین واسطه احتمال اینکه ما رای سفید و رای باطله در انتخابات داشته باشیم، زیاد است.
از سوی دیگر، اطلاعات رای در اوراق شناسایی رایدهندگان تا پیش از انتخابات اخیر درج شده است. به عبارتی شناسنامه افراد که امکان داشت در اختیار شرکتها و سازمانها قرار بگیرد، مهر رایدادنشان نیز در اوراق شناسایی آنها قرار دارد. در صورتیکه رای دادن یک امر کاملاً شخصی است و شخصی بودن این امر باعث میشود که فرد حق داشته باشد رای دادناش را اعلام نکند و آن را بخشی از حریم خصوصی خود بداند. در این بین این نکته را هم باید در نظر داشته باشیم که طبق قانون اساسی ما تفتیش عقاید ممنوع است و حتی در شناسنامههای ما دین، مذهب و عقاید درج نشده است. این تصمیم سیاسی شرکت در انتخاباتها تا پیش از انتخابات اخیر رسماً در شناسنامههای ما درج میشد و همین را میتوان ناقض حریم خصوصی افراد و احترام به اندیشه و تصمیم افراد در این زمینه دانست. جای خوشحالی دارد که در انتخابات سال 1402 این موضوع لحاظ شد.
البته این نکته را درباره کشورهای توسعهیافته حقوقی که پیشتر اشاره کردم نباید نادیده گرفت که اطلاعات رایدهندگان و حتی اینکه فرد رای داده یا نه، در این کشورها پس از بازه زمانی مشخص از دسترس دولت خارج میشود. امحاء یا بایگانی غیرقابل دسترسی صورت میگیرد. حالا باید پرسید که در ایران با توجه به اینکه انتخابات اخیر الکترونیکی شده است و نیاز به شناسنامه نداشت، وضعیت اطلاعات رایدهندگان به چه شکل خواهد بود؟
اهمیت ماجرا این است که تصور میشود بخش قابلتوجهی از آرای باطله اخذ شده در این انتخابات توسط افرادی صورت گرفته که فکر میکنند این اطلاعاتی که برگزارکنندگان انتخابات دارند در آینده در اختیار سایر دستگاههای حاکمیتی کشور قرار میگیرد و زمینههای اثرگذاری دیگری در پی خواهد داشت.
نکته آخر هم این است که در ایران چون ثبتنام انتخابات به لحظه رای دادن متصل شده است و فرد پیش و پس از آن ارتباطی با آن ندارد و عملاً احرازی وجود ندارد، این هم میتواند عاملی برای افزایش رای باطله شود. یعنی ممکن است رای صادر شود اما در چارچوب رای صحیح قرار نگیرد. چنانچه اگر مانند سایر نظامهای انتخابی مطرحشده فردی از چندماه قبل از کاندیداهای حوزه رای خودش آگاه باشد و کاندیداها بتوانند از چند ماه قبل تبلیغات خود را شروع کنند و شعارها و برنامههای خود را مشخص کنند و رایدهنده هم مشتاق باشد که در انتخابات شرکت و ثبتنام کند و قصد رای دادن داشته باشد و پای صندوق رای برود، احتمال اینک رای باطله یا سفید دهد، کم است.
در نهایت باید به این نکته توجه داشت که مفاهیم سیاسی مستخرج از وقایع حقوقی بسیار مبتنی بر شرایط اجتماعی و کنشها و واکنشهای جامعه و نظام سیاسی است. شاید در برخی از موارد و هر کدام از این وقایع بتوانیم مفهومانگاریهای متفاوتی به وجود بیاوریم. بر همین اساس با همین مواردی که به آن اشاره شد تا زمانی که به رای دادن به مقوله یک تکلیف نگاه کنیم و نه یک حق شهروندی و تا زمانی که شهروندان اینگونه تصور کنند که رای ندادن میتواند تبعاتی به صورت شخصی برای آنها داشته باشد، صدور رای باطله از جانب شهروندان میتواند دارای پیام سیاسی مشخصی باشد اما در نظامهایی که معتقد هستند، رای یک حق شهروندی است و فرد چه با رای دادن و چه رای ندادن تصور این را نداشته باشد که رفتاری متفاوت با او انجام میگیرد یا بترسد که رفتار متفاوت با او انجام گیرد، طبیعتاً رای باطله مفهوم و آثار متفاوتی را در بر دارد. به خاطر همین است که شاید بتوان گفت بالا رفتن رای باطله در ایران دارای مفهوم خاصی است اما در کشوری مانند آلمان از مفهوم به این صورت تهی است.