کسب قدرت و دیگر هیچ
برخی از نواصولگرایانِ غالب درباره مسائل جامعه و رفتار مردم، از جمله درباره سیاست و انتخابات و رقابت، ذهنیتی تکبعدی و سادهانگارانه دارند. اخیراً سخنگوی جامعه
برخی از نواصولگرایانِ غالب درباره مسائل جامعه و رفتار مردم، از جمله درباره سیاست و انتخابات و رقابت، ذهنیتی تکبعدی و سادهانگارانه دارند. اخیراً سخنگوی جامعه روحانیت مبارز اعلام کرده که «بعضی از دوستان اصولگرا تصور دارند که رقبا به میدان نخواهند آمد و انگیزهای ندارند. بنابراین ما باید درون جناح اصولگرایی نوعی رقابت ایجاد کنیم تا شور انتخاباتی بالا برود. بهنظر من، ممکن است رقبا دقیقه ۹۰ به میدان بیایند، این احتمال ضعیف نیست و تعداد قابل توجه ثبتنامیها از جریان اصلاحطلب در سراسر کشور و خصوصاً از تهران نشان میدهد که اینها برای ارائه یک لیست کامل بهخوبی آدمهای شناختهشده دارند.»
این ذهنیت همهچیز را صوری و ساده میبیند و ناخواسته نیز پیام میدهد که مسئله آنان فقط کسب قدرت است و لاغیر. هنگامی که از رقابت صحبت میکنیم، این بدان معنا نیست که اگر رقابت شدید باشد، رایدهندگان نیز افزایش مییابند. مسئله اصلی سطح بازی است. برای نمونه مسابقات روستایی هم رقابتی است و اتفاقاً خیلی هم رقابتی است و مردم روستا هم بر حسب شدت رقابت از آن استقبال میکنند، ولی مردم سایر روستاها هیچ علاقهای به دیدن بازی آنان ندارند. زیرا کیفیت بازی دو طرف در سطح بازیکنان همان روستا است. حالا به بازی باشگاههای اسپانیا نگاه کنیم، کاملاً رقابتی است ولی بازی دو تیم اصلی را صدها میلیون نفر میبینند چون سطح بازی بالاست. بنابراین، حتی اگر میان اصولگرایان نیز رقابتی ایجاد شود، تماشاگران آن بازی انتخاباتی در همان سطح روستا یا محله و شهر کوچک خواهد بود، و نه بیشتر. چون سطح بازی بسیار پایین است. نتیجه چنین رقابتی همین مجلسی است که میبینیم که فریاد خودشان هم از سطح و دانش اندک نمایندگان و کارآیی این مجلس بلند شده است. اشتباه مهمتر این است که گمان میکنند با حضور اصلاحطلبان و رقابتی شدن بیشتر، مشارکت به اوج میرسد. چنین
رقابتی اگر بالاتر رود در سطح بازی استانی است، درحالیکه ما نیازمند بازی در سطح ملی هستیم و این نیازمند حضور نیروهایی فراتر از اصلاحطلبان است. نکته دیگری که در سخنان مذکور وجود دارد بیتوجهی به اصل بازی و رقابت است. اینکه دو تیم برای فوتبال وارد زمین شوند ولی هیچ برنامهای برای بازی نداشته باشند و فقط دنبال کسب پیروزی به هر قیمتی به جز بازی جوانمردانه و حسابشده باشند، رغبت مردم را برای دیدن برنمیانگیزاند. مسئله این است که بنیان انتخابات بر داشتن برنامه برای حل مسائل مردم و کشور است؛ موضوعی که مطلقاً در مواضع این گروه دیده نمیشود. آنان نمیگویند که مشکلات چیست؟ چرا در این سالها آن را حل نکردهاند و بدتر هم کردهاند؟ فقط میخواهند قدرت را کسب کنند. این هدف اصلی و نهایی آنان است و دیگر هیچ.