| کد مطلب: ۷۳۲۱

درس سرنوشت برجام

هشت سال از امضای توافقنامه هسته‌ای میان ایران و کشورهای ۱+۵ یعنی اعضای دائم شورای امنیت و آلمان گذشت. انگار همین دیروز بود که تحولی جدی را در ثبات سیاست خارجی ا

هشت سال از امضای توافقنامه هسته‌ای میان ایران و کشورهای 1+5 یعنی اعضای دائم شورای امنیت و آلمان گذشت. انگار همین دیروز بود که تحولی جدی را در ثبات سیاست خارجی انتظار می‌کشیدیم و دو سال خوب در اقتصاد و سیاست و جامعه را شاهد بودیم. تورم برای اولین بار در پنج دهه اخیر برای دو سال پیاپی به زیر 10 درصد رسید و تک‌رقمی شد و در مقابل نرخ رشد اقتصادی در این دو سال، جمعاً به بالای 20 درصد رسید که هر دو مورد بی‌سابقه بود. ولی این روزهای خوش دیری نپایید. برجامی که با حمایت همه نیروها و افکار عمومی به سرانجام رسیده بود، در زیر پوست جامعه عده‌ای دنبال آتش زدن آن بودند. همان‌ها که بیست دقیقه‌ای آن را از تصویب مجلس و شورای نگهبان عبور دادند، بعداً به دنبال آتش زدن آن برآمدند؛ برجامی که برای اولین بار یک کشور را از ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد و قطعنامه شورای امنیت خارج کرد، بدون اینکه کار به جنگ بکشد. همان قطعنامه‌هایی که عموماً با اتفاق آرا از جمله آرای مثبت روسیه و چین علیه ایران تصویب شده بود و کشور را به گوشه رینگ برده بود. این اقدامات زیرپوستی همزمان شد با آمدن ترامپ در آمریکا و سپس اعتراضات دی‌ماه 1396 و تشدید شکاف داخلی در ایران و آغاز دوباره تحریم‌ها از طریق خروج آمریکا از برجام و رشد آسانسوری قیمت دلار و بازگشت دوباره بحران به نقطه صفر، سپس بیرون آمدن نیروهای زیرپوستی مخالف برجام؛ که این بار با هدف یکدست کردن قدرت، چهار نعل علیه برجام تاختند و تاختند و امور بدیهی را تکذیب کردند. وعده‌های رنگارنگ دادند؛ ‌از تک‌رقمی کردن تورم، از بی‌نیازی به FATF، از ایجاد سالانه یک میلیون شغل و ساخت یک میلیون خانه و از گره نزدن زندگی مردم به برجام و...؛نتیجه چه شد؟ نیازی به تکرار مکررات و بیان آماری این ادعاهای رنگارنگ در این دو سال نیست، کافی است که گفته شود حتی نتوانستند گروهی یکدست را سامان دهند که کار به استعفاها و برکناری‌ها نرسد تا حداقل وعده‌ها را محقق کنند. در نتیجه امروز پس از دو سال متوجه شده‌اند که ماجرا خیلی متفاوت است.

به‌جای تحقق این وعده‌ها کار به جایی رسیده که آقای رئیس‌جمهور تهاتر محصولات پتروشیمی که در جهان امروز پول نقد است را با کالاهای آفریقا به‌عنوان دستاورد مهم می‌شمارند. این دستاورد برای آنان است که جنس‌های خود را بدهند و محصولات پتروشیمی به‌جایش بگیرند. البته گفته‌اند با کالاهای اساسی، ولی نمی‌دانیم آفریقایی‌ها کدام کالای اساسی را اضافه بر مصرف خود تولید می‌کنند که بتوانند به ایران نیز صادر کنند؟ به علاوه همه می‌دانند که تهاتر چه هزینه گزافی را بر تجارت و سودآوری بار می‌کند. اگر بدون برجام نقل و انتقالات پول و تجارت کالا عادی است،‌ پس چرا تن به تهاتر با اقتصادهای آفریقایی داده می‌شود؟ چرا با عراق که کشور نزدیک به ایران است وارد تهاتر می‌شوید؟ مگر با اقتصاد تهاتری می‌توان رشد و توسعه ایجاد کرد؟
برجام و سرنوشت آن یک چیز را ثابت کرد؛ اینکه تا حدی از وحدت و تفاهم و قانون‌گرایی و شفافیت و درک مشترک از منافع ملی نباشد، هیچ سیاستی منجر به نتیجه نخواهد شد. ادامه وضعیت کنونی نیز آب در هاون کوبیدن است.

دیدگاه

آخرین اخبار