علل عدم همکاری و حاشیهسازی
اگر به سال ۹۹ برگردیم، روشن بود که با آن انتخابات مجلس، ریاستجمهوری نیز سرنوشت ازپیشتعیینشدهای دارد. در نتیجه خیلیها خود را برای آمدن دولت جدید آماده کرده
اگر به سال 99 برگردیم، روشن بود که با آن انتخابات مجلس، ریاستجمهوری نیز سرنوشت ازپیشتعیینشدهای دارد. در نتیجه خیلیها خود را برای آمدن دولت جدید آماده کرده بودند. ارزیابی از عملکرد این گروه امیدبخش نبود، زیرا تواناییهای مجموعهای که میآمدند کموبیش شناخته شده بود، ولی همیشه جای یک امیدواری جدی وجود داشت، چه در میان برخی از رایدهندگان در انتخابات ۱۴۰۰ و چه نزد بسیاری از افرادی که در آن انتخابات مشارکت نکردند. امید به اینکه پس از گذشت حدود یک ربع قرن، کلیه قوا یکدست و همسو شوند و دست از تخریب و تقابل با یکدیگر بردارند. این نقطه قوت و امیدبخش وضعیت جدید میتوانست باشد. یک گروه موسیقی ضعیف ولی هماهنگ، آهنگ بهتری از نوازندگان قدرتمندی مینوازد که هر کدامشان از روی یک دستور نتهای گوناگون میزنند. به همین علت در چند ماه اولیه امیدی ایجاد شد که هماهنگی مزبور تا حدود زیادی ناکارآمدیها و نیز زیانهای تنشهای قبلی میان قوای حکومتی را جبران کند. تنشهایی که در هر سه دوره قبلی خاتمی، تا حدی احمدینژاد و روحانی به وفور دیده میشد.
اکنون سخنان مقام رهبری در نماز عید نشان میدهد که این هدف نیز محقق نشده است. «حاشیهها همیشه ساخته و پرداخته دست دشمن نیست... اگر قوای مقننه، مجریه و قضائیه بهطور کامل همکاری کنند، کارها بههیچوجه گره نمیخورد.»
معنای مخالف این گزارهها روشن است، زیرا نهتنها در سطوح بالا که در سطوح میانی هم شاهد این وضعیت هستیم. نمونه آن پرخاشگری عمومی مسئولان بالای دو وزارتخانه در موضوع خودرو است. ریشه این ناهماهنگی در چیست؟ دو دلیل برای آن میتوان ذکر کرد. اول فقدان برنامه است. هماهنگی میان اجزای یک پدیده مستلزم حاکم بودن یک هدف و برنامه و ایده و یا کارکرد بر کلیه اجزای آن پدیده است تا همه اجزای پدیده خود را با آن هماهنگ کنند. این امر مستلزم تقسیم کار جدی با مدیری توانا و کارآزموده است. دلیل دوم تعیین نقشها و فعالیت هر فرد یا گروه یا جزء در چارچوب اهداف و برنامه تعیینشده است که در اینجا باید در قالب قانون و حاکمیت آن خود را نشان دهد. به نظر میرسد که هیچکدام از دو مورد چنانچه شایسته است وجود ندارند. نمونه روشن آن نحوه برخورد با مسئله حجاب است. هیچ برنامه و روح کلی بر سیاستهای دولتها و مجلس حاکم نیست که اجزای آن خود را با این روح یا برنامه هماهنگ کنند و از آن بدتر اینکه در غیاب حاکمیت قانون، هر جزئی ساز خود را میزند و مجموعه آنها آهنگ و سمفونی دلنشینی را تولید نمیکنند. اگر قرار بود این یکدستی نقطه قوت دولت جدید باشد، به
علت فقدان شرایط آن تبدیل به نقطه ضعف آن شده و بدتر این است که چشماندازی هم برای حل آن وجود ندارد.