| کد مطلب: ۴۹۲۷۸

بن‌بست تندروی

واقعیت این است که فارغ از هر نتیجه‌ای که از توافق عراقچی-گروسی حاصل شود، تندروها بازی سیاست را باخته‌اند و باید به فکر کار دیگری باشند؛ چون از این نمد کلاهی برای آنان نخواهد بود. علت آن نیز روشن است. همان روزی که خبر تاییدصلاحیت پزشکیان را شنیدند، باید متوجه می‌شدند که: «کشتی‌بان را سیاستی دگر آمد». به نتیجه نهایی رسیدن این دگرگونی سیاسی دیر و زود دارد؛ ولی سوخت‌وسوز ندارد.

واقعیت این است که فارغ از هر نتیجه‌ای که از توافق عراقچی-گروسی حاصل شود، تندروها بازی سیاست را باخته‌اند و باید به فکر کار دیگری باشند؛ چون از این نمد کلاهی برای آنان نخواهد بود. علت آن نیز روشن است. همان روزی که خبر تاییدصلاحیت پزشکیان را شنیدند، باید متوجه می‌شدند که: «کشتی‌بان را سیاستی دگر آمد».

به نتیجه نهایی رسیدن این دگرگونی سیاسی دیر و زود دارد؛ ولی سوخت‌وسوز ندارد. همین سال گذشته بود که تندروها معترضین ویژه و سازماندهی‌شده را علیه عدم ابلاغ مصوبه خلاف امنیت‌ملی حجاب راه انداختند؛ ولی پس از مدتی فهمیدند که نه حکومت تحویل‌شان می‌گیرد و نه مردم. چندین نفر معترض پرهزینه مدت‌های مدید شب و روز در خیابان اضافه‌کاری کردند و آخر هم بساط سور و سات را جمع کردند و رفتند و در پایان هم گویی نه خانی آمد و نه خانی رفته بود.

بنابراین، برگزارکنندگان آن اعتراضات در همان زمان باید متوجه می‌شدند که آن سبو بشکست و آن پیمانه بریخت و باید فکر جدیدی کنند و بیش از این، چند جوان ساده‌لوح را با طناب خود به قعر چاه نفرستند.

اولین پرسشی که از این افراد می‌توان پرسید این است که چرا درکی از جایگاه واقعی سیاسی خود ندارند؟ چرا وقت خود و مردم و کشور را برای زیاده‌خواهی سیاسی تلف می‌کنند؟ چرا گمان می‌کنند که ساختار سیاسی سرنوشت کشور را در اختیار مجلسی قرار می‌دهد که خودشان بهتر از همه مردم از توانایی و‌ ماهیت و اعتبار آن اطلاع دارند؟

مجلسی که تندروترین نمایندگانش چند درصدی هستند. چرا این اندازه ساده‌انگار هستند که فکر می‌کنند هر قانونی بنویسند، مطاع خواهد بود؟ مگر همین مصوبه حجاب را یادشان نیست؟ اگر شورای‌عالی امنیت‌ملی جایگاهی دارد که مصوبه حجاب مجلس را متوقف و عملاً رد می‌کند؛ پس به‌طریق اولی در موضوعات امنیت‌ملی جایگاهش ده‌برابر بالاتر از مجلس است و حتماً متوجه تصمیمات خود هستند.

فارغ از اینکه تصمیمات آن درست یا نادرست باشد و ما با آن موافق یا مخالف باشیم. مسئله این است که به‌جای این اعتراضات چند نفری که برای کوچک‌ترین و پیش‌پاافتاده‌ترین موضوعات هم افراد بیشتری جمع می‌شوند، بهتر است که تندروها به‌جای بسیج چند نفر معترض برای حیاتی‌ترین مسئله کشور، چند تا مقاله و گفت‌وگوی مفید در نقد سیاست‌های موجود تولید کنند و به‌جای سروصداها و شانتاژهای میدانی و یا توهین و اتهام زدن و شاخ‌وشانه کشیدن به درک بهتر مدیران و جامعه کمک کنند.

پرسش دیگر اینکه اگر منطق آگاهی‌بخش ندارید، پس چرا دولت و حکومت باید حرف و ایده شما را بپذیرند؟ معیار شما چیست؟

یک معیار، قانون است. شاید بگویید قانون مجلس معیار است. اینکه نیاز به اعتراض خیابانی ندارد. نمایندگان ۳درصدی بروند شکایت به دستگاه قضایی کنند یا در مجلس استیضاح کنند. این راه باز است. اگر می‌توانید انجام دهید.

معیار دوم، رهبری است. شاید بگویید این سیاست‌‌ها مغایر با رویکرد رهبری است. در این مورد بهتر است اصلاً وارد نشوید. 

چون رابطه شورای‌عالی امنیت‌ملی با رهبری بسیار نزدیک و لحظه‌ای است و تمام مصوبات را ایشان دیده و تایید می‌کنند. اگر ایشان موردی را خلاف ببینند،  بهتر از هر کس دیگری می‌خواهند و می‌توانند جلوی خلاف را بگیرند.

معیار سوم، زور است که خوشبختانه تعداد چند نفری معترضین نشان داد که هیچ زوری ندارید و بی‌مایه فطیر است. ولی خبر خوب برای شما این است که چندان نگران نباشید، سیاست مورد نظرتان برای اجرایی شدن مکانیزم ماشه، همسو با سیاست‌های اسرائیل و غرب است؛ لذا آنها کوتاه نخواهند آمد و کشور را وارد چالش عمیق خواهد کرد.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

پربازدیدترین
آخرین اخبار