سایه، روشن
تجربه روزانه همه ما نشان میدهد که مردم بهصورت غریزی متوجه شدند که برخلاف تبلیغات، هیچ دشمنی دلاش برای مردم و کشور دیگر نمیسوزد، بهویژه هنگامی که متوجه شدند در زدن و کشتن افراد عادی و غیرنظامیان نیز با گشادهدستی اقدام میکنند و خطوط قرمز جنگ را رعایت نمیکنند.
گرچه از صبح سهشنبه پذیرفته شده که در صورت خاتمه حملات از سوی رژیم اسرائیل، ایران نیز از شلیک موشک خودداری کند ولی تجربه گذشته نشان میدهد که این رژیم پایبندی چندانی به توافقات خود ندارد. با این حال هنگامی که متوجه شوند هزینه نقض عهد، سنگین است بهطور طبیعی مجبور به رعایت آن خواهند شد و به نظر میرسد که حداقل یکی از دلایل اصلی پیشنهاد آتشبس از سوی دشمن نیز همین است.
از این رو مولفههای اصلی قدرت ایران در این جنگ را باید همچنان حفظ کرد تا طرف مقابل حساب کار خود را بنماید. اولین، مردم هستند. بدون تردید نحوه رفتار مردم ایران در مواجهه با این جنگ میتواند مثالزدنی باشد. گرچه خط مقدم و آغازگر این تجاوز، رژیم اسرائیل بود ولی درواقع نهتنها از حمایت اطلاعاتی و لجستیکی ناتو و غرب بهرهمند بود، بلکه در پایان آمریکا نیز مستقیماً وارد میدان شد تا ابعاد بزرگتری به این حمله بدهد. بنابر این مواجهه مردم با این وضعیت بسیار فراتر از رفتارهای متعارف در جوامع دیگر بود.
این مردم برای دفاع از موجودیتی بیبدیل بهنام ایران گرد هم آمدند و اجازه ندادند که زمینههای نارضایتی موجود، موجب شود که مسئله ایران به فراموشی سپرده شود. بنابراین برای حفظ رکن اصلی قدرت دفاعی ایران باید هوای این مردم را داشت. هنگامی که میگوییم مردم؛ منظور قریببهاتفاق آحاد مردم هستند که دشمن این ملت انتظار داشت که رفتار دیگری از خود بروز دهند و روی چنین رفتاری حساب باز کرده بودند.
تجربه روزانه همه ما نشان میدهد که مردم بهصورت غریزی متوجه شدند که برخلاف تبلیغات، هیچ دشمنی دلاش برای مردم و کشور دیگر نمیسوزد، بهویژه هنگامی که متوجه شدند در زدن و کشتن افراد عادی و غیرنظامیان نیز با گشادهدستی اقدام میکنند و خطوط قرمز جنگ را رعایت نمیکنند.
بنابراین راه مقابله با هر متجاوزی، حفظ و تقویت این سرمایه لایزال و بیبدیل است. نباید اجازه داد که تندروهای داخلی که عملاً تاکنون در زمین مقابل بازی کردهاند، معنای بسیار محدودی از مردم را ارائه دهند و با این کار خود مهمترین مولفه دفاعی ایران را تضعیف کنند. آنان که سعی داشتند با هر ترفندی شده خود را حامیان سخت قدرت نشان دهند و از این طریق امتیاز بگیرند، نشان دادند در شرایطی که موجودیت ایران دچار خطر شود هیچ کاری از آنان ساخته نیست و تمامی ملت هستند که پای کار میآیند.
مولفه دوم نیز نیروی مسلح و قدرت آفندی و پدافندی کشور است. در این زمینه نقاط مثبت آشکار بود و پاسخهای ایران به رژیم اسرائیل نهتنها نقش آفندی داشت بلکه بهنوعی پدافندی هم عمل میکرد والا تجربه جنگهای گذشته اسرائیل نشان میدهد که اصولاً درکی از خط قرمزهای جنگ ندارد و آخرین نمونه آن در غزه و سوریه و لبنان است. بر خلاف بخش آفندی قدرت ایران در بخش پدافندی و دفاع غیرعامل نیازمند بازنگری و تقویت اساسی است. همچنین در بخش ضداطلاعات (در این باره باید مفصل و جداگانه نوشت) و امنیت سایبری باید توجه میکردیم که این حد از محدودیتها و رواج فیلترشکنها به سود این امنیت نیست.
مهمترین نقطه ضعف ایران نظام اطلاعرسانی رسمی و صداوسیماست که همچنان بدون رقیب داخلی یکهتازی میکند ولی در عمل میدان اطلاعرسانی را رسانههای فرامرزی از آن ربودهاند و فیلتر بودن تلگرام نیز این بحران را عمیقتر نموده است. واقعیت این است که شبکههای مجازی واجد نقاط مثبت و منفی هستند و به صرف شمردن نقاط منفی آنها، نباید جامعه را از دسترسی به آنها محروم کرد.
رویکرد مفید، توجه کردن و دیدن کارکردهای مثبت هر پدیده جدید و کوشش برای تقویت آن و کاهش کارکردهای منفی است. متأسفانه نگاه رسمی در ایران فقط وجوه منفی پدیدهها را میبیند و دنبال خلاصشدن از آثار منفی آن است و این یکی از علل ضعف مفرط نظام اطلاعرسانی کشور است. نکات دیگر را باید در ادامه و به تناسب جداگانه به آنها پرداخت.