مازوتسوزی سیاست
هنگامی که اعلام شد، از این پس در برخی نیروگاهها مازوت نخواهیم سوزاند، برخی بحق خوشحال شدند ولی توجه نشد که خطر اصلی سوزاندن مازوت در نیروگاههای تولید برق نیست، بلکه مسئله اصلی به مازوتسوزی افتادن سیاست از سالهای گذشته است.
هنگامی که اعلام شد، از این پس در برخی نیروگاهها مازوت نخواهیم سوزاند، برخی بحق خوشحال شدند ولی توجه نشد که خطر اصلی سوزاندن مازوت در نیروگاههای تولید برق نیست، بلکه مسئله اصلی به مازوتسوزی افتادن سیاست از سالهای گذشته است. شاید بتوان گفت موتور سیاست و بهبود امور و حل مشکلات در ایران نه مازوت که با چوب و زغالسنگ کار میکرد و به همین دلیل نیز فضای پیرامون آن همواره آلوده و تیره بود.
سخنان آقای قالیباف بهخوبی این وضعیت را توصیف میکند که دیروز در مجلس گفت: «در زمستان پارسال ۲۵۰میلیون مترمکعب گاز کسری داشتیم که صنعت را تعطیل کردیم، افت فشار داشتیم، اینها خسارت داخلی بود.
روزگاری بود که در برابر تهدید دشمنان به قطعِ نفت تهدید میکردیم. امروز کدام نفت را میبندیم و کدام بازار را داریم؟ تحریم هم نباشد، تولیدمان معلوم است. آقای وزیر نیرو گفتند که ما اگر تولید هم کنیم، معضل حملونقل داریم. پس موضوعات ما پیچیدهتر از این است که امروز بگوییم مازوت را بسوزانیم یا نسوزانیم.»
در واقع، ناترازی انرژی که گریبان جامعهی خوابیده روی دریای انرژی را گرفته است، محصول ناترازی میان پیچیدگی مسائل ایران با سادهانگاری مدیران حل مسئله است که موجب شده دور خود بچرخند و بهجای باز کردن این کلاف سردرگم آن را کورتر کردهاند.
سیاست کشور را نمیتوان جزیرهای دید و هر بخش خودمختار و مستقل باشد. ضمن اینکه سیاست بدون هزینه نیز وجود ندارد. در ایران در هر دو مورد متفاوت رفتار شده است. هر بخش سیاست و اقتصاد در پی بیرون کشیدن گلیم خود از آب بوده و به بخشهای دیگر بیتوجه یا کمتوجه بوده است.
از سوی دیگر، در داخل بخش هم سعی کردهاند سادهانگارانهترین سیاستها را انتخاب کنند و نگاهی به آینده بلندمدت که سهل است، به تبعات میانمدت هم نگاهی نینداختهاند و هرچه به بنبست نزدیکتر شدهاند، ترس بیشتری از جراحی عمیق سیاستی پیدا کردهاند.
حرف رئیسمجلس درست است که اینها را بدون مشارکت قوا نمیتوان حل کرد. این همان مضمون وفاق است که رئیسجمهور میگوید و بهطور قطع رئیس قوهقضائیه هم با آن موافق است.
ولی پرسشی که وجود دارد این است که چرا هیچ سیاست موثر و پایداری برای حل این مهمترین ناترازی ملموس کشور اتخاذ نمیشود؟ کدام نیروها مانع هستند؟ از چه نگران هستند؟ در صورت ادامه وضع موجود، آینده چه خواهد شد؟
پاسخ اجمالی چنین است. البته همه میخواهیم مسئله حل شود؛ ولی نه میدانیم چگونه حل میشود و نه جرأت پذیرش تبعات آن راهحل واقعی را داریم. همچنین میدانیم که نیروهای مزاحم درونساختاری بهسرعت دست به کار تخریب میشوند و کسی مانع اقدام آنان نخواهد شد. از همه بدتر اینکه هنوز نتوانستهایم اعتماد ضربهدیده با مردم را در حد مطلوب بازسازی کنیم، حداقل در حدی که بتوان سیاستهای مهمی را به اجرا درآورد.
نهتنها این اعتماد بازسازی نشده؛ بلکه نیروهای مزاحم بهشدت دنبال تخریب آن هستند از جمله فشاری که برای اجرای مصوبه زیانبار موسوم به حجاب و عفاف وارد میکنند، درحالیکه خیلی خوب میدانند دولت قادر به اجرای آن نیست و باید فکر دیگری کنند.
البته، آنان میدانند که قابلاجرا نیست و دنبال این هم نیستند؛ ولی دنبال بیاعتبار کردن رابطه مردم و دولت هستند. آینده چه خواهد شد؟ روشن است استهلاک هرچه بیشتر زیرساختهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی بهنحوی که بازسازی آنها پرهزینهتر از امروز خواهد شد.