انتخاباتی غیرشفاف
آقای روحانی بالاخره پس از تردیدهای فراوان در انتخابات مجلس خبرگان رهبری ثبتنام کرد. اگر امکانی وجود داشت که کلیه مذاکرات این مجلس مثل مجلس شورای اسلامی علنی بو
آقای روحانی بالاخره پس از تردیدهای فراوان در انتخابات مجلس خبرگان رهبری ثبتنام کرد. اگر امکانی وجود داشت که کلیه مذاکرات این مجلس مثل مجلس شورای اسلامی علنی بود، در این صورت امروز مردم متوجه میشدند که کدام جریان خاص در پس این مجلس وجود دارد؟ در جلسه پیش این مجلس سخنان تندی بهویژه علیه روحانی رد و بدل شد که نشاندهنده وجود گرایشی است که میخواهد حتی این مجلس را بهطور کامل نیز تحت تاثیر مسائل جناحی و سیاسی قرار دهد. متاسفانه مجلس خبرگان هم از حیث متن مذاکرات و سخنان پیش از دستور و نیز از جهت دستور جلسات آن و از آن مهمتر سازوکار تایید و ردصلاحیتهای علمی و عمومی، فاقد شفافیت حداقلی است. تقریباً هیچ حقیقتی از این مجلس را نمیتوان براساس شواهد و قرائن و عملکرد و گفتارهای عمومی از آن دریافت. همه چیز غیرعلنی بحث و گفتوگو و تصمیمگیری میشود. درحالیکه میدانیم این مجلس از جهاتی مهمترین نهاد رسمی کشور است. تا آنجا که میدانیم، از تاریخ صدر اسلام اخبار و گزارشهای پنهانی که مردم و جامعه آن روز در جریان آن قرار نداشته باشند، وجود ندارد. هر چه هست، در فضای عمومی و شفاف بوده است. پس چگونه میشود که در عصر اطلاعات و جهان دیجیتال چنین فضای بسته خبری را با توجیهات گوناگون بتوان ایجاد کرد؟ آیا باید دهها سال بعد منتظر بود تا دید که پشت صحنه ماجرا چه چیزی وجود داشته و چه ارادهای به شکلگیری این وضع منتهی شده است؟
عجیب اینکه به صراحت هم از محرمانگی مذاکرات و جزئیات مسائل دفاع میکنند. درحالیکه آنان قرار است نماینده مردم در یک مسئله مهم باشند و این محرمانگی و سکوت خبری نافی اجرای این نقش است.
گرچه سازوکار انتخابات مجلس شورای اسلامی با خبرگان کاملاً متفاوت است، ولی ردصلاحیتهای اعلامشده، نشان میدهد که به احتمال فراوان رویکرد مشابهی بر دو انتخابات غالب است. این به منزله بلاموضوع کردن رقابت است، گو اینکه انتخابات خبرگان پیشتر هم از حیث رقابت بیمعنا شده بود، ولی در همان حدی که امکان دادن یک لیست با چند نامزد محدود وجود داشت، آن را واجد حداقلی از انتظار میکرد که در عمل و با اعلام آقای روحانی که فعلاً قصد لیست دادن ندارند، این نیز به حاشیه رفته است. مسئله اصلی این است که چگونه ممکن است، از میان صدها روحانی مجتهد مسلم، فقط چند نفر معدود را بتوان از مخالفان جناح غالب پیدا کرد؟ مگر ممکن است؟ این نشان میدهد که محدودیتهای سیاسی بهگونهای است که اگر اجازه میدهند که چند نفر از منتقدان وضع موجود هم وارد انتخابات شوند، به علت ناتوانی از ردصلاحیت آنان است و الا، جریان خاص پیشاپیش تمامی عرصه انتخابات خبرگان را خالصسازی کرده است و آقای روحانی نیز احتمالاً به علل سیاسی ثبتنام کردهاند، و الا میدانند که تعداد زیادی از روحانیون مجتهد و شاید اغلب آنان مخالف و منتقد سیاستهای جاری هستند که از فیلترهای تنگ
این انتخابات عبور نمیکنند. در این باره بعداً و در فرصت مناسب باید بیشتر نوشت.