| کد مطلب: ۴۱۸۳
تاریخ به ما چیزی نمی‌‏آموزد

تاریخ به ما چیزی نمی‌‏آموزد

گفت‌وگو با صادق زیباکلام درباره حاشیه‌های کتاب منتشرنشده «گرامافون»

گفت‌وگو با صادق زیباکلام درباره حاشیه‌های کتاب منتشرنشده «گرامافون»

پریوش سطوتی، همسر دکتر حسین فاطمی (وزیر امور خارجه دولت دکتر مصدق) شاید نقش پررنگی در سپهر سیاسی معاصر ایران نداشته باشد، اما زندگی‌اش سرشار از حواشی جالبی است که صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران را ترغیب کرده است تا کتابی درباره زندگی او منتشر کند. همسر دکتر فاطمی بهمن‌ماه سال گذشته در لندن درگذشت اما اینکه چطور او بعد از چهار دهه به ایران برگشت، چرا به یک‌باره محمود احمدی‌نژاد و اسفندیار رحیم‌مشایی برای او شخصیت قابل و محبوبی شدند، چرا ناگهان بازداشت شد و دوباره از ایران رفت، می‌تواند دلایل مناسبی برای نوشتن کتاب از سوی زیباکلام باشد؛ حتی اگر بابت دریافت مجوز انتشار این کتاب مورد حمله برخی گروه‌ها و رسانه‌ها قرار بگیرد. اینها همه بهانه‌ای شد تا سراغ زیباکلام برویم و پرسش‌هایمان را با او در میان بگذاریم.

چرا به این فکر افتادید که سراغ زندگینامه همسر دکتر فاطمی بروید؟

من اواخر مرداد 1388 زمانی که احمدی‌نژاد «معجزه هزاره‌ سوم» بود با همسر دکتر فاطمی آشنا شدم. یادداشتی در سال 88 در روزنامه شرق درخصوص کودتای 28 مرداد و اعدام دکتر فاطمی نوشتم. در آن یادداشت به مواضع تند دکتر فاطمی علیه خاندان پهلوی اشاره کردم که باعث شد او به سمت اعدام برود. دکتر فاطمی مطالب تندی علیه شاه و اشرف‌پهلوی در روزنامه «شاهد» که ارگان اصلی جبهه ملی با سردبیری خودش بود، می‌نوشت. به‌طور مثال یک‌بار مقاله‌ای به دست ایشان نوشته شد مبنی بر اینکه با بودن دربار، انگلستان نیازی به سفارتخانه در ایران ندارد. من در آن یادداشت به این صحبت‌های دکتر فاطمی اشاره کردم. یک روز بعد از انتشار یادداشت، خانمی به من زنگ زد و با گله گفت، آقای دکتر زیباکلام، شما که مطالب انتقادی علیه دکتر فاطمی می‌نویسی چرا جواب همسرش را نمی‌دهی؟ در صورتی که من تا آن روز اصلا نمی‌دانستم همسر دکتر فاطمی در قید حیات است. خیلی هیجان‌زده شدم و اصلا تا آن روز ندیده بودم کسی از همسر ایشان نکته‌ای گفته باشد. من متوجه شدم که ایشان در تهران و هتل لاله اقامت دارد و به واسطه تلاش محمود احمدی‌نژاد در ایران حضور پیدا کرده است.

چطور خانم سطوتی از طرف احمدی‌نژاد تا این اندازه مورد احترام واقع شد؟

در سال‌های 87-86 که آقای رحیم‌مشایی به لندن سفر کرده بود، ایشان را به ایران دعوت کرد و خانم سطوتی نیز پذیرفت که به ایران برگردد. بعدها متوجه شدم بخش عمده کارهای ارتباطاتی آن همایش معروف را که احمدی‌نژاد در تابستان 88 برپا کرد و بسیاری از ایرانیان مقیم خارج به کشور دعوت شدند، خانم فاطمی انجام داده بود. همان ملاقات بعد از یادداشت من باعث شد با ایشان آشنا شوم. دلیل اینکه او با احمدی‌نژاد به لحاظ اجتماعی نزدیک شد؛ این بود که احمدی‌نژاد اینطور تحلیل کرد که طیف دانشگاهی و تحصیلکرده را به‌عنوان حامی در داخل کشور ندارد، پس بهتر است که با ایرانیان خارج از کشور ارتباط بگیرد. بسیاری از ایرانیان خارج از کشور افراد تحصیلکرده هستند که احمدی‌نژاد می‌توانست با آنها ارتباط بگیرد. در عین حال خانم فاطمی به‌دلیل طیف گسترده آشنایی که داشت خیلی مطلوب جمهوری اسلامی ایران نبود. قبل از انقلاب، جبهه ملی و اپوزیسیون اصلا خانم سطوتی را تحویل نگرفتند و بعد از انقلاب نیز ایشان اصلا مورد حمایت هیچ‌یک از جریان‌های انقلابی نبود؛ چه زمان نخست‌وزیری مهندس موسوی، چه دوران ریاست‌جمهوری مرحوم هاشمی و محمد خاتمی. اما شرایط در دوران احمدی‌نژاد کاملا فرق کرد و او مورد احترام ویژه‌ای قرار گرفت. ایشان در سن 17 سالگی به پیشنهاد دکتر مصدق با دکتر فاطمی ازدواج کرد. همچنین املاک زیادی نیز در نطنز و اصفهان داشت چون خانواده پدری او ثروتمند بود. سرنوشت خانواده سطوتی عجیب است. منیژه خواهر کوچکتر ایشان و پریوش خواهر بزرگتر او بود. هر دو داماد این خانواده اعدام شدند؛ یکی را محمدرضا پهلوی اعدام کرد و همسر منیژه سطوتی، تیمسار مهدی رحیمی فرمانده نظامی تهران بود که در بالای پشت بام مدرسه رفاه اعدام شد.

کمی درمورد زندگی خانم سطوتی هم بگویید.

خانم سطوتی یک پسر از دکتر فاطمی به اسم سیروس داشت. او بعد از اعدام دکتر با پسر دوساله‌اش به انگلیس می‌رود. این موضوع یکی از دلایلی است که اپوزیسیون به ایشان علاقه‌ای نداشت چون عقیده داشتند شما به کشوری رفتی که عامل کودتای 28 مرداد بوده است. اردیبهشت 1390 زندگی او تغییر کرد. زمانی که قهر یازده‌روزه‌ احمدی‌نژاد رخ داد، خانم سطوتی به یک‌باره توسط نهادهای امنیتی بازداشت ‌شد. او حدود 40 روز نیز در بازداشت بود. تصورم این بود که احمدی‌نژاد و بقایی و رحیم‌مشایی تلاش کنند تا خانم سطوتی از زندان آزاد شود، ولی اتفاقی رخ نداد. در واقع او حتی زمانی که به ایران بازگشته بود، اصلا حامی‌ای نداشت. وقتی من دیدم کسی از او حمایت نکرد، با استفاده از ارتباطاتی که داشتم تلاش کردم تا او از زندان آزاد شود و فکر می‌کنم نقش قابل‌توجهی در آزادی او از زندان داشتم. او بعد از آزادی از زندان، به فرودگاه امام خمینی برده شد و عملا از کشور اخراج‌اش کردند. او به انگلیس رفت تا سال گذشته بهمن‌ماه که درگذشت.

برخی افراد این تئوری را مطرح کردند که خانم فاطمی با دلیل خاصی به دولت احمدی‌نژاد نزدیک شد. شما اشاره‌ای به این موضوع در کتاب‌تان داشته‌اید؟

این شایعه درمورد ایشان است که خانم فاطمی با MI6 همکاری می‌کرده است. نظریه برخی از نهادهای امنیتی اینطور می‌گوید چون ایشان سال‌ها در انگلیس بوده و MI6 ایشان را آموزش داده تا وارد دولت احمدی‌نژاد شود و به‌عنوان یک عنصر نفوذی در دولت وقت حضور داشته باشد و اطلاعات داخلی را به سفارت انگلیس بدهد. اتفاقا من به برخی مسئولین امنیتی گفتم صورت‌مسئله را شما اشتباه نگاه می‌کنید. ایشان اصلا به احمدی‌نژاد نزدیک نشده بود، بلکه احمدی‌نژاد و رحیم‌مشایی به او نزدیک شدند، چون آنها می‌خواستند از خانم سطوتی استفاده کنند تا کابینه احمدی‌نژاد بتواند برای خودش پایگاه قابل‌قبولی بین ایرانیان خارج از کشور درست کند.

چه شد که تا این حد اخذ مجوز کتاب شما طولانی شد؟

کتاب من از مرداد 1388 تا بهمن سال گذشته درخصوص همسر دکتر فاطمی است. این اتفاقات را به‌صورت یک کتاب درآوردم. اواخر مرداد امسال کتاب را به وزارت ارشاد فرستادم تا مجوز بگیرد. تا هفته پیش خبری نبود که نامه‌ای به دکتر محمدمهدی اسماعیلی وزیر ارشاد نوشتم. با ایشان در دانشکده علوم سیاسی دانشگاه همکار هستیم و در آن نامه اشاره کردم که بیش از 5 ماه است که ارشاد هیچ خبری به ما نداده است که کتاب مجوز می‌گیرد یا خیر. چند روز بعد از دفتر آقای اسماعیلی تماس گرفتند، خودشان با من صحبت کردند و گفتند اگر زودتر مطلع می‌شدند حتما مجوز را صادر می‌کردند.

سانسور خاصی نداشت؟

نه اصلا. تصور می‌کردم آن بخش از صحبت من که اشاره کردم برخی از افراد امنیتی او را متهم به جاسوس بودن و همکاری با MI6 کرده‌اند، حذف شود، اما همان‌ها هم حذف نشد و بدون کم و کاست مطالب من به چاپ می‌رسد.

سوءگیری برخی رسانه‌ها درخصوص اعلام صدور مجوز برای کتاب شما را چطور تحلیل می‌کنید؟

اساسا اینکه یک نهادی به اسم ممیزی کتاب وجود داشته باشد، توهین به شعور انسان‌هاست. با این توضیح که برخی اینطور می‌گویند که شما مردم شعورتان نمی‌رسد چه کتابی برایتان مفید و مضر است، پس ما در مورد کتاب‌ها مجوز می‌دهیم.

تصور می‌کنید این کتاب برای امروز ما چه چیزی دارد؟

من معتقدم این روایت که «تاریخ به ما می‌آموزد یا از تاریخ درس می‌گیریم» گزاره‌ای اشتباه است. اگر قرار بود انسان‌ها از تاریخ درس بگیرند، ایران الان گلستان بود. واقعیت این است که کسی از تاریخ و گذشته درس نگرفته است. حکومت‌ها براساس منافع و مصالح‌شان رفتار می‌کنند. بنابراین نمی‌خواهم بگویم این کتاب یک سرگذشت تاریخی است، ولی کار من اساسا پژوهش در تاریخ معاصر ایران است و عقیده دارم تاریخ به ما کمک می‌کند تا خودمان را بهتر بشناسیم. اطلاعات ما نسبت به سابقه او باعث می‌شود تا شناخت بهتری نسبت به او داشته باشیم. جامعه نیز همینطور است. هرچقدر گذشته را بهتر بشناسیم به شناخت خودمان کمک می‌کند.

چرا شناخت همسر دکتر فاطمی برای شمای استاد دانشگاه و طیف احمدی‌نژاد جذابیت داشت؟

جذابیت‌اش برای من این بود که همسر دکتر فاطمی می‌توانست زوایای پنهانی از ارتباط دکتر مصدق، دکتر فاطمی، جبهه ملی و کودتای 28 مرداد را بیان کند. منتها هرچه آشنایی ما بیشتر شد متوجه شدم که ایشان اصلا فردی سیاسی‌ نیست و بعدها به این موضوع پی بردم که خانم فاطمی تا چه میزان آشنا دارد و اصطلاحا رفیق‌باز است. طیف آشناهای او از خاندان پهلوی شروع می‌شد، تا طیف دیگری از هواداران جمهوری اسلامی و همچنین برخی خواننده‌های لس‌آنجلسی. درباره احمدی‌نژاد اما متاسفانه باید بگویم که نگاه احمدی‌نژاد به این رابطه ابزاری بود و قصد داشت از طریق آن، پایگاه مناسبی بین ایرانیان خارج از کشور ایجاد کند.

دیدگاه

ویژه بیست‌و‌چهار ساعت
سرمقاله
آخرین اخبار