اسرائیل نمیتواند به تأسیسات هستهای ایران حمله کند
«دیوانگی یعنی کاری را دوباره و دوباره تکرار کنی و انتظار نتیجه متفاوت داشته باشی.» این نقلقول به آلبرت اینشتین نسبت داده شده، گرچه هیچ شواهدی نیست که او هیچوقت چنین حرفی زده یا نوشته باشد؛ بااینحال، این دقیقاً کاری است که اسرائیل، یکدههونیم تحت صدارت نخستوزیر بنیامین نتانیاهو کرده است.

«دیوانگی یعنی کاری را دوباره و دوباره تکرار کنی و انتظار نتیجه متفاوت داشته باشی.» این نقلقول به آلبرت اینشتین نسبت داده شده، گرچه هیچ شواهدی نیست که او هیچوقت چنین حرفی زده یا نوشته باشد؛ بااینحال، این دقیقاً کاری است که اسرائیل، یکدههونیم تحت صدارت نخستوزیر بنیامین نتانیاهو کرده است. اسرائیل دوباره و دوباره تهدید کرده به تأسیسات هستهای ایران حمله میکند. این الگوی رفتاری تکرار میشود، مثل سناریویی که در کشویی نگه داشته باشند، هرازگاهی گردوخاکش را بگیرند و بهروزش کنند.
چندین هفته، دههها جنگنده اسرائیلی در مانورهای دور و نزدیک شرکت میکنند. جمعآوری اطلاعات توسط اطلاعات ارتش و موساد تشدید میشود و سفرا فشار دیپلماتیک به وزارتخانههای خارجه سراسر دنیا میآورند و به آنها هشدار میدهند که از اسرائیل حمایت کنند، وگرنه چنین و چنان میشود. این ظاهراً بناست اسرائیل را آماده گزینه نظامی کنند و مهمتر از آن دنیا را آماده حملهای قریبالوقوع؛ اما دوباره و دوباره، حمله هیچ وقت از راه نمیرسد. درواقع هدف این اقدامات برعکس است. وقتی حملهای در کار باشد، مخفیانه اتفاق میافتد. در دو حمله موفق اسرائیل هم چنین بوده است: نابودی رآکتور هستهای در عراق در ژوئن ۱۹۸۱ و سوریه در سپتامبر ۲۰۰۷.
نتانیاهو همیشه حرفهای بزرگ میزند و اقدامات اندک میکند، اگر اصلاً کاری کند. دستورات او عملاً پیامی به جامعه اطلاعاتی جهان، مخصوصاً در ایالاتمتحده هستند: دقیق به ما نگاه کنید تا بفهمید اسرائیل میخواهد چه کند. انگار که بگوییم: «ببین من جدیام. جلومو بگیر.» تا جایی که میدانیم، نتانیاهو سهبار دستور داده که آماده حمله به تأسیسات هستهای ایران باشند. اول در ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹. ایهود باراک، وزیر دفاع وقت حامی حمله بود.
میر داگان رئیس موساد، گبی آشکنازی رئیس ستاد ارتش مانع و یووال دیسکین رئیس سرویس امنیتی شین بت؛ هرسه مخالف بودند. دولت اوباما آمادهسازی اسرائیل را جدی گرفت و برای نتانیاهو و باراک هشدار فرستاد. بعدتر، آشکنازی در مصاحبهای اذعان کرد احتمالاً گول مانور فریب نتانیاهو و باراک را خوردهاند تا به تهدیدشان اعتبار بدهند، درحالیکه آنها میدانستهاند چنین حرفهایی به گوش آمریکا میرسد. دور دوم در ۲۰۱۲ بود و باز هم آمریکا را نگران کرد. درنتیجه واشنگتن مذاکراتی مخفی با ایرانیها شروع کرد و اسرائیل را بیرون نگه داشت.
مذاکرات هم منجر به توافقی 10 ساله شد. نتانیاهو برای خرابکردن توافق همه کار کرد و وقتی دونالد ترامپ رئیسجمهور شد، به همراه یوسی کوهن، رئیس موساد، ترامپ را بر آن داشتند که از توافق خارج شود. ترامپ هم در ۲۰۱۸ چنین کرد. حالا و برای بار سوم، نتانیاهو دوباره بر طبل جنگ میکوبد و نیروی هوایی و کل ارتش را برای حمله آماده میکند، بهرغم اینکه ارتش، بمب سنگرشکنی ندارد که توانایی نفوذ به سایتهای هستهای زیرزمینی ایران با استحکامات سنگین را داشته باشد. اینبار شانس نتانیاهو برای ترساندن دولت آمریکا نزدیک به صفر است.
او جرأت نخواهد کرد به ترامپ، همانطور که با اوباما و بایدن کرد، بیاحترامی کند. ترامپ ماه گذشته در تماس تلفنی با نتانیاهو تصریح کرده، الان حتی به گزینه نظامی فکر هم نکند. برای اینکه مطمئن شود نتانیاهو فهمیده، جلوی دوربینها هم این را گفت. ترامپ خیلی به توافق جدید نزدیک است. بعید هم نیست توافقی شبیه توافق ۱۰ سال پیش اوباما باشد. نتانیاهوی ۲۰۲۵، محتاطتر از نتانیاهوی ۲۰۰۹، ۲۰۱۲ یا ۲۰۱۵ نیست. امروز او درمانده است، احساس آزار میکند و مثل رهبر دولتی دیوانه رفتار میکند؛ اما باز، حتی توهمات او هم حدومرز دارد.
اسرائیل به سایتهای هستهای ایران حمله نخواهد کرد. بدون کمک آمریکا، هم در دفاع و هم در حمله، چنین کاری بیاثر خواهد بود که میلیونها اسرائیلی را برای زمانهای طولانی به پناهگاهها خواهد فرستاد. با این حال، هیچ کدام از این حقایق آشکار مانع از این نمیشود که رهبران سیاسی و نظامی دهها میلیون شکل را هدر بدهند، بر سر آمادهسازی حملهای که هیچ وقت اجرا نخواهد شد؛ البته ارتش و نیروی هوایی راضیاند زیرا بودجهشان زیاد میشود و عملکرد خلبانهایشان در تمرینها بهتر میشود. اما انتظار نتیجهای متفاوت در این مرتبه، در مقایسه با تلاشهای پیشین، دیوانگیای تکراری است.