| کد مطلب: ۲۹۷۰۶

بایدتوافق کنیم/گفت‏‌وگو با جهانبخش ایزدی در خصوص تهدید اروپا به استفاده از مکانیسم حل اختلاف برجام

اینکه یک طرف چه مقدار امتیاز بدهد و چه مقدار امتیاز بگیرد، بستگی به این دارد که آن طرف چقدر کارت برای بازی و چقدر پشتوانه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و امنیتی یا پشتوانه بین‏‌المللی یا پشتوانه منطقی دارد. این عوامل همگی در میزان امتیازهایی که یک طرف در مذاکره می‏‌تواند دریافت کند، اهمیت دارد.

بایدتوافق کنیم/گفت‏‌وگو با جهانبخش ایزدی در خصوص تهدید اروپا به استفاده از مکانیسم حل اختلاف برجام

کمتر از ۱۰ ماه فرصت به انقضای مفاد قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد باقی مانده‌است. این قطعنامه اهرم قدرتمندی در اختیار کشورهای عضو برجام قرار می‌دهد تا ایران را با تهدید بازگشت ۶ قطعنامه تحریمی شورای امنیت که بر اساس برجام تعلیق شد، تحت فشار قرار دهند. به نظر می‌رسد با نامه‌ای که سه کشور اروپایی در خصوص استفاده از این ابزار به شورای امنیت سازمان ملل متحد نوشته‌اند، استفاده از این ابزار برای فشار بیشتر به ایران جدی‌تر از گذشته شده‌است.

izadi copy

جهانبخش ایزدی، استاد روابط بین‌الملل معتقد است که ایران باید برای جلوگیری از استفاده اروپایی‌ها از این ابزار به صورت جدی وارد مذاکره با طرف غربی شود و از هر ابزاری برای رسیدن به توافق استفاده کند، چراکه در صورت شکست مذاکرات، گزینه‌های باقیمانده برای ایران بسیار نامطلوب‌تر از یک توافق با طرف غربی خواهد بود. در ادامه متن کامل گفت‌وگوی «هم‌میهن» را با جهانبخش ایزدی، استاد روابط بین‌الملل مطالعه می‌کنید.

‌کشورهای اروپایی با مطرح کردن مکانیسم حل اختلاف برجام چه هدفی را دنبال می‌کنند؟

پاسخ به این سوال چند لایه دارد. چند عامل تعیین‌کننده در اقدام اخیر اروپا موثر است. تلقی کشورهای اروپایی این است که جمهوری اسلامی به خاطر تحولات منطقه‌ای و برخی ناکامی‌های اخیر در موقعیت ضعیفی قرار گرفته‌است.

به‌طور طبیعی تلقی کشورهای اروپایی این است که گفتمان قدرت به سود آنهاست و تصور می‌کنند باید در عرصه‌های دیگری هم که با جمهوری اسلامی چالش دارند، شانس خودشان را امتحان کنند. عامل دوم این است که کشورهای اروپایی فرصت زیادی تا انقضای مفاد قطعنامه ۲۲۱۳ شورای امنیت سازمان ملل متحد ندارند. مفاد قطعنامه ۲۲۳۱ در مورد ۶ قطعنامه تحریمی پیشین شورای امنیت در دهمین سال بیانیه برجام، ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵ (۲۶ مهر ۱۴۰۴) منقضی می‌شود.

به همین خاطر این ابزار تنها اهرم باقیمانده برای سه کشور اروپایی طرف برجام برای فشار به جمهوری اسلامی ایران برای همکاری بیشتر در حوزه هسته‌ای است. عامل سوم انتخاب مجدد دونالد ترامپ به ریاست‌جمهوری آمریکا است که طبیعتاً به عنوان متحد اصلی اروپایی‌ها رویکردی متفاوت نسبت به دولت جو بایدن در مقابل ایران در پیش خواهد گرفت. اینجا یک گمانه هم وجود دارد که اروپایی‌ها ممکن است از کارت ایران برای معامله در مورد اوکراین با آمریکا استفاده کنند.

اروپایی‌ها ممکن است برای اینکه بخواهند ترامپ را قانع کنند که رویکرد سهل‌گیرانه‌ای در مقابل ولادیمیر پوتین در پیش نگیرد، ممکن است بخواهند پرونده ایران را معامله کنند و برای قانع کردن دولت جدید آمریکا برای همراهی با اروپا با هدف اعمال فشار بیشتر بر ایران اعلام آمادگی کنند. آمریکایی‌ها به این دلیل که سال ۲۰۱۸ از برجام با دستور ترامپ خارج شدند، توانایی کلید زدن مکانیسم حل اختلاف مندرج در برجام را ندارند و مجبورند که به اروپایی‌ها تکیه کنند.

عامل چهارم این است که در سمت ایران هم از آنجا که سیاست منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران به چالش جدی کشیده‌شده‌است و به طور طبیعی نمی‌تواند از ابزار منطقه‌ای در چانه‌زنی‌های بین‌المللی استفاده کند، این انتظار وجود دارد که جمهوری اسلامی تمرکز خود را بر استراتژی هسته‌ای بگذارد و از این جهت اروپایی‌ها می‌خواهند از پیشرفت بیش از پیش برنامه هسته‌ای ایران جلوگیری کنند. همه این عوامل در کنار این موضوع که غربی‌ها عزم و اراده قوی در چین و روسیه برای مواجهه با فشارهای حداکثری علیه جمهوری اسلامی ایران نمی‌بینند، این نامه را نوشتند که نخستین سند رسمی در رابطه با استفاده از مکانیسم حل اختلاف مندرج در برجام است.

یک عامل فرعی دیگر هم وجود دارد که به نظر می‌رسد در این تصمیم بی‌اثر نبود. به نظر می‌رسد که تازه‌ترین دور گفت‌وگوهای ایران و اروپا در ژنو، حاصل یا دورنمایی نداشت. گرچه طرف‌ها تاکید کردند که این دور از گفت‌وگوها، مذاکره رسمی نبود و نوعی استمزاج و رایزنی بود، ولی به نظر من اختلاف‌ها جدی است و بی‌نتیجه ماندن این گفت‌وگوها باعث تشدید تنش در روابط ایران و غرب شد. این مسئله عامل مهمی است که باعث شده‌است کشورهای اروپایی تصور کنند اگر فشار را بر جمهوری اسلامی ایران مضاعف نکنند، ممکن است تهران از معادلات دیپلماسی خارج شود و کار به جاهای باریک‌تری کشیده‌شود.

‌با توجه به مجموعه عواملی که ذکر کردید، دورنمای روشنی برای حل و فصل مسائل موجود میان تهران و غرب وجود ندارد. فکر می‌کنید آیا طرف‌های غربی در مورد نتایج اقدام‌های خود هم پیش‌بینی‌های لازم را کرده‌اند؟ با توجه به اینکه فرمودید منطق این رفتارها دقیقاً چیست؟ آیا اروپایی‌ها تصور می‌کنند که اعمال چنین فشارهایی باعث انعطاف تهران می‌شود؟

جمع جبری عناصر و عواملی که ذکر کردم، اروپا را به این نتیجه منطقی رسانده‌است که ایران تحت تاثیر این فشارها ممکن است فضای تنش را کاهش بدهد و همکاری بیشتری با آژانس و کشورهای درگیر در پرونده هسته‌ای داشته‌باشد. در عین حال اروپایی‌ها نیم‌نگاهی هم به شرایط داخلی ایران دارند. وضعیت اقتصادی ایران بسامان نیست و مسائل اجتماعی ملتهبی وجود دارد. اروپایی‌ها با دقت این مسئله را دنبال می‌کنند. رخدادهای بین‌المللی هم آنچنان با شتاب رقم می‌خورد که اگر طرف‌ها دوراندیشی و پیش‌بینی نکنند و آینده‌نگر نباشند، ممکن است هر لحظه نظام جمهوری اسلامی که از دیدگاه طرف‌های غربی یک نظام تجدیدنظرطلب است، شرایط را به گونه‌ای تغییر دهد که اروپایی‌ها دیگر نتوانند وضعیت را مدیریت کنند. به باور من منطق آنها این است که فشارهای اروپا این بار جواب می‌دهد.

‌وزیر امور خارجه ایران بعد از یک دوره چندساله که ایران تاکید می‌کرد تنها برای بازگشت به «برجام، نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر» مذاکره می‌کند، در اظهارات اخیر خود از «توافق جدید» صحبت می‌کند؛ توافقی که مبتنی بر برجام است، اما به گفته خود ایشان احیای برجام به یک «معجزه» نیاز دارد. توافق جدیدی که ایران از آن سخن می‌گوید چه مختصات و مشخصاتی دارد؟

در مذاکراتی که به برجام ۲۰۱۵ منجر شد شرایط جمهوری اسلامی ایران به گونه‌ای بود که می‌توانست در مذاکرات به‌عنوان یک طرف متعادل عمل بکند و با کارت‌های مختلفی بازی کند. الآن شرایط مذاکرات آن دوره کاملاً متفاوت ‌است. وضع منطقه دیگر همانند وضع سابق نیست و ایران برخی از کارت‌های منطقه‌ای‌اش را از دست داده‌است. در حوزه هسته‌ای ایران فاصله زیادی با الزامات برجام گرفته‌است.

نظارت‌های برجامی اعمال نمی‌شود، سطح غنی‌سازی به ۶۰ درصد رسیده‌است، ذخایر اورانیوم غنی‌شده ایران در سطوح مختلف به مراتب بیشتر از سطح پیش‌بینی شده در برجام است، چندین آبشار از سانتریفیوژهای پیشرفته نصب شده‌است، آژانس مدعی همکاری ناکافی و عدم همکاری ایران در برخی پرونده‌ها است و ادعا می‌کند برخی سایت‌های اعلام‌نشده‌ای وجود دارد که در آنها رد مواد رادیواکتیو کشف شده‌است. همه اینها نشان می‌دهد که برجام به شکل گذشته قابل احیا نیست. در روابط بین‌الملل معجزه معنایی ندارد. در دوره اخیر بازیگران و کارگزاران تغییر کرده‌اند و شرایط منطقه‌ای هم تغییر کرده‌است.

مختصات یک توافق جدید می‌تواند مبتنی بر چند اصل بنیادین باشد. نخست، افزایش دامنه تاریخ انقضا یا مواد دارای غروب. مثلاً موادی که در ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵ قرار بود پایان پیدا کند، دست‌کم ۱۰-۲۰ سال دیگر ادامه پیدا کند. نکته دوم اینکه جمهوری اسلامی ایران وادار شود پروتکل الحاقی را بپذیرد. نکته سوم اینکه ایران ذخایر خود را رقیق‌سازی کند یا از کشور خارج کند.

نکته دیگر اینکه سانتریفیوژهای پیشرفته از خط تولید خارج شوند. به نظر من توافق جدید مواد سختگیرانه‌تری نسبت به برجام در قبال برنامه هسته‌ای ایران خواهد داشت. جمهوری اسلامی ایران هم اساساً در چنین توافقی دنبال رفع تحریم‌ها است. برداشته‌شدن تحریم‌ها، مهم‌ترین خواسته جمهوری اسلامی ایران است. به نظر من اگر توافقی شکل بگیرد، مباحث تکنیکی و حقوقی باید در مورد این مسائل انجام شود.

البته این شرایط زمانی میسر می‌شود که طرف‌های غربی زیاده‌خواهی نکنند و مواردی مانند Rollback یا Dismantle از ایران نخواهند، یعنی شرایطی را تحمیل نکنند که وضعیت برنامه هسته‌ای ایران به شکل غیرقابل بازگشتی به شرایط قبل بازگردد. یکی از خواسته‌های ایران این خواهد بود که مسائل گذشته برنامه هسته‌ای پرونده‌ای بسته‌شده تلقی شود و دوباره با استناد به مدارک مختلف تلاش نکنند که برخی از پنهان‌کاری‌های محتمل مرتبط به دهه‌های گذشته را کشف بکنند و بهانه‌های جدیدی برای تحت فشار قرار دادن ایران پیدا کنند.

‌یعنی پیش‌نیاز رسیدن به چنین مرحله‌ای در مذاکرات، وجود عزم و اراده قوی در ایران و طرف‌های غربی برای رسیدن به توافق است. فکر می‌کنید چنین عزم و اراده‌ای در دو طرف وجود دارد؟

در وضعیت فعلی طرف مقابل با توجه به جمیع شرایط سعی می‌کند تا اراده‌اش را تمام‌قد تحمیل کند. همانگونه که عرض کردم شرایط ایران مانند گذشته نیست که کارت‌های زیادی برای بازی داشته‌باشد و فرصت زیادی هم وجود ندارد که ایران بتواند زمان بخرد یا «مذاکره برای مذاکره» انجام دهد. به نظر می‌رسد که در حال حاضر طرف ایرانی هم چنین نگاهی به موضوع ندارد و واقعاً می‌خواهد مسئله را حل و فصل کند.

دولت مسعود پزشکیان با همین رویکرد توانست در انتخابات ریاست‌جمهوری رای بیاورد. این سیگنال‌ها قطعاً در طرف مقابل دیده می‌شود اما این احتمال وجود دارد که به‌‌رغم مشاهده سیگنال‌ها، پیام ایران به درستی شنیده نشود. اروپا هم در شرایط خوف و رجا است و نمی‌خواهد در وضعیت برزخ باقی بماند.

پرونده‌های معلق زیادی برای اروپا وجود دارد. پرونده اوکراین، سوریه، چین، دولت جدید ترامپ و پرونده هسته‌ای ایران همگی پرونده‌های باز سیاست خارجی اتحادیه اروپا هستند. اروپایی‌ها علاقه‌مند هستند که هر تعداد از این پرونده‌ها را که می‌توانند در سریع‌ترین زمان ممکن ببندند. بنابراین اروپا علاقه‌مند است که کارت بازی پرونده ایران را هم در روابط دوجانبه و هم در مسائل بین‌المللی به کار ببرد. یکی از راه‌های اروپا این است که از ابزارهای تهدید استفاده کند، اما باید توجه کرد که آنها هم می‌دانند که تهدید به تنهایی جوابگو نیست و باید ببینیم در مذاکرات آتی، ابزار تطمیع آنها چه خواهد بود.

‌به هر تقدیر این احتمال هم وجود دارد که به‌‌رغم عزم دو طرف، حتی اگر مذاکراتی هم شکل بگیرد، این مذاکرات به نتیجه مطلوب نرسد. در چنین شرایطی آیا فکر نمی‌کنید که ایران باید برنامه‌ای هم برای شکست مذاکرات و بازگشت ۶ قطعنامه تحریمی شورای امنیت آماده کند؟

اگر منظور شما این است که ایران به دنبال ساخت سلاح هسته‌ای برود، مسئله‌ای است که با عضویت ایران در پیمان عدم اشاعه یا NPT همخوانی ندارد. اساساً NPT با این هدف منعقد شده‌است که از گسترش سلاح‌های هسته‌ای جلوگیری کند و مادامی که ایران عضو NPT است، نمی‌تواند به سلاح هسته‌ای دست پیدا کند، چون ناقض این پیمان تلقی می‌شود و شرایط سخت‌تری به ایران تحمیل می‌شود.

در این شرایط گزینه این خواهد بود که ایران از NPT خارج شود و خروج از NPT به این سادگی‌ها نیست. استفاده از ماده ۱۰ پیمان زمان زیادی می‌برد، نیاز به تصویب در شورای امنیت سازمان ملل متحد دارد و تا آن زمان فشار و رنج و سختی زیادی به کشور تحمیل می‌شود. علاوه بر این سلاح هسته‌ای عملاً ثابت کرده‌است که بازدارندگی ایجاد نمی‌کند. در همین چند سال اخیر ایران به پایگاه عین‌الاسد حمله کرد که نیروهای یک ابرقدرت هسته‌ای در آن مستقر بودند، ایران به اسرائیل حمله کرد، ایران به خاک پاکستان حمله کرد و هیچ‌کدام این طرف‌هایی که سلاح هسته‌ای در اختیار دارند، نتوانستند با استفاده از این سلاح در مقابل ایران بازدارندگی ایجاد کنند.

‌البته منظور من این نبود که ایران از NPT خارج شود یا سلاح هسته‌ای بسازد...

اصولاً سلاح هسته‌ای در چارچوب معادلات بین‌المللی ساخته می‌شود. مثلاً پاکستان و هند، نخست اینکه عضو NPT نبودند و دوم اینکه قدرت‌های جهانی در دستیابی به سلاح هسته‌ای از آنها حمایت کردند. اسرائیل هم عضو NPT نیست و خودش نپذیرفته که سلاح هسته‌ای دارد و آنها هم از یک قدرت جهانی فناوری را به دست آورده‌اند. کره شمالی هم که عضو NPT بود، از مسیر ماده ۱۰ استفاده کرد و این کشور هم با حمایت قدرت‌های جهانی به سلاح هسته‌ای دست پیدا کرد.

ممکن است این سوال پیش بیاید که هیچ ابزار دیگری جز هسته‌ای شدن برای ایران باقی نماند. این ادبیات را در اظهارنظرهای مقام‌های رسمی و غیررسمی به تدریج بیشتر و بیشتر مشاهده می‌کنیم. بعضی از نمایندگان مجلس، برخی مدیران ارشد شوراهای سیاستگذاری و حتی شخص وزیر امور خارجه این مسئله را مطرح کرد که ممکن است ایران به سمت گزینه دیگری برود. البته شما گفتید که منظور سوال‌تان این نبود...

‌عرض من این بود که ایران چه گزینه‌هایی در صورت شکست مذاکرات و بازگشت قطعنامه‌های شورای امنیت دارد، من نگفتم که تنها گزینه ساخت سلاح هسته‌ای است...

بله، یک گزینه همان است که عرض کردم. گزینه دیگر این است که ایران مقاومت کند و این تحریم‌های مضاعف را هم به جان بخرد. من تصور نمی‌کنم که شرایط اقتصادی و اجتماعی داخلی ایران به ویژه تحت تاثیر تحولات منطقه امکان تحمل و بردباری را نسبت به این مسئله داشته‌باشد. باید ببینیم که نظام سیاسی در صورت شکست مذاکرات چگونه می‌خواهد انتظارات را مدیریت کند. کشور آنقدر شوک اقتصادی و تحریم تحمل کرده‌است که گزینه شکست مذاکرات گزینه «بسیار نامطلوب» برای جمهوری اسلامی است.

‌پس به اعتقاد شما ایران باید تمام تلاش‌اش را به کار بگیرد که جلوی فعال شدن مکانیسم حل اختلاف و بازگشت قطعنامه‌های شورای امنیت را بگیرد؟

بله! ایران باید به توافقی برسد که منافع طرف‌ها تامین شود. متاسفانه در فضای تحلیل ما حلقه‌های مفقودی وجود دارد که کمتر در سطح رسمی، رسانه‌ای و تبیینی به آنها توجه می‌شود. توافق‌ها هرگز مطلوب نیستند. توافق‌ها معمولاً حداقلی هستند.

هر نوع توافقی مستلزم امتیاز دادن و امتیاز گرفتن است. اینکه یک طرف چه مقدار امتیاز بدهد و چه مقدار امتیاز بگیرد، بستگی به این دارد که آن طرف چقدر کارت برای بازی و چقدر پشتوانه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و امنیتی یا پشتوانه بین‌المللی یا پشتوانه منطقی دارد. این عوامل همگی در میزان امتیازهایی که یک طرف در مذاکره می‌تواند دریافت کند، اهمیت دارد. عباراتی مانند «در غلتان» و «همه چیز را دادیم رفت» و امثال اینها از سوی کسانی مطرح می‌شود که درک درستی از مذاکرات بین‌المللی و دیپلماسی ندارند.

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
پربازدیدترین
آخرین اخبار