چرا خروج ترامپ از توافق هستهای بدترین اشتباه آمریکا در قبال ایران بود
آمریکا باید جبران کند
با گذشت شش سال از خروج دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا از توافق هستهای ایران، پیامدهای فاجعهبار این تصمیم همچنان در حال افزایش است.
با گذشت شش سال از خروج دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا از توافق هستهای ایران، پیامدهای فاجعهبار این تصمیم همچنان در حال افزایش است. علاوه بر اینکه ایران بیش از هر زمان دیگری به توانایی ساخت تسلیحات هستهای نزدیک شده است، اکنون باید در نظر بگیریم که چگونه وضعیت رو به افول امنیتی در خاورمیانه خطرات را به میزان قابلتوجهی افزایش داده است.
ترامپ وعده «توافق بهتر» را داد، اما در عوض، اشتباه پرهزینهتری مرتکب شد که ممکن است رفع آن غیرممکن باشد. برای درک کامل تصمیم ترامپ برای خروج از توافق با ایران، این را در نظر بگیرید: زمانی که ایالات متحده و ایران به این توافق پایبند بودند، تخمین زده میشد که حدوداً یک سال طول میکشد تا ایران مواد شکافتپذیر کافی برای ساخت یک سلاح هستهای تولید کند.
کشورهای مذاکرهکننده با ایران (ایالات متحده، روسیه، چین، بریتانیا، فرانسه و آلمان) ارزیابی کردند که این زمان برای پاسخ به تخلفات احتمالی و جلوگیری از تولید بمب توسط ایران کافی است. حتی اگر ایران به مواد شکافتپذیر کافی دست پیدا کند، باز هم ممکن است یک سال دیگر طول بکشد تا ایران یک سلاح هستهای قابل تحویل تولید کند. از ماه می، 2018، این معامله مفید بود و از نظر اکثریت موفقیت بزرگی به حساب میآمد.
سپس دونالد ترامپ بهطور یکجانبه از این توافق خارج شد و آن را «توافق یکطرفه وحشتناکی» خواند که هرگز و هرگز نباید انجام میشد و اکنون در وضعیت بسیار بدتری قرار داریم. ایران میگوید قصد تولید سلاحهای هستهای ندارد و اطلاعات ایالات متحده در حال حاضر هیچ تلاشی از سوی تهران برای تسلیحات نمیبیند، با این حال تصور میشود تهران نه یک سال بلکه فقط چند هفته تا توانایی تولید مواد شکافتپذیر کافی برای یک بمب در صورت تمایل به این کار فاصله داشته باشد.
در عین حال، توانایی بازرسان بینالمللی برای کشف بهموقع تخلفات احتمالی کاهش یافته است. همانطور که یکی از مقامات آمریکایی در مورد ایران گفت، «آنها رقصکنان تا آستانه تولید سلاح خواهند رفت.»
بدتر از آن، روابط بین ایالات متحده و ایران به دلیل خروج ترامپ بهقدری آسیب دیده است که به نظر نمیرسد این توافق دوباره به همان شکل قبلی قابل احیا باشد. هرگونه تلاش برای تثبیت روابط ایالات متحده و ایران به دلیل تبادل آتش مستقیم بین اسرائیل و ایران به شدت پیچیده شده است. همانطور که ما بیش از هر زمان دیگری به یک رویکرد غیرنظامی نیاز داریم، چشمانداز راهحل دیپلماتیک دور از دسترس به نظر میرسد.
بدتر از آن این است که افزایش تنشها ممکن است تهران را به یک تصمیم سیاسی در استراتژی هستهای نزدیکتر کند. خطر ساخت بمب توسط ایران و خطر حمله اسرائیل به سایتهای هستهای ایران میتواند منجر به درگیری نظامی گستردهتر در منطقه شود.
البته نیازی نبود اینطور شود. این توافق تا زمانی که ترامپ آن را رها نکرد کار میکرد و اگر ترامپ از آن خارج نمیشد امروز هم میتوانست کارساز باشد. تهران برای پایبندی به برنامه جامع اقدام مشترک، موافقت کرد که برنامه هستهای خود را به میزان قابل توجهی محدود کند. تحت این معامله:
1- ایران موافقت کرد که ذخایر اورانیوم با غنای پایین خود را تا 98 درصد و به 300 کیلوگرم کاهش دهد و غنیسازی اورانیوم را به 3/67 درصد، مناسب برای انرژی هستهای غیرنظامی اما بسیار کمتر از درجه غنیسازی بالا (20 درصد) یا تسلیحات (90 درصد) محدود کند. این محدودیتها میتوانست به مدت 15 سال ادامه داشته باشد.
2- تهران تعداد سانتریفیوژهای اورانیوم در حال کار را تا دوسوم محدود کرد و متعهد شد که به مدت 15 سال هیچ تاسیسات غنیسازی جدیدی ایجاد نکند. کارخانه غنیسازی فردو (طراحیشده بهعنوان یک تاسیسات مخفی و زیرزمینی) از غنیسازی اورانیوم منع شد و غنیسازی محدود تنها در تاسیسات نطنز امکانپذیر بود.
3- ایران موافقت کرد که تاسیسات هستهای دیگری را برای تولید پلوتونیوم بسیار کمتر طراحی کند و سوخت مصرفشده آن به خارج از کشور ارسال شود.
4- ایران با اجرای موقت پادمانهای اضافی تحت نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی موافقت کرد.
یک سال پس از خروج ترامپ، ایران شروع به تلافی با نقض تدریجی مفاد توافق کرد. تهران سقف ذخایر اورانیوم خود را برداشت، غنیسازی را فراتر از حد مجاز 3/67 درصد افزایش داد و فعالیت در تاسیسات هستهای ممنوعه را از سر گرفت و گسترش داد. بسیاری از پیشرفتهای ایران در واکنش به اقدامات تحریکآمیز آمریکا و اسرائیل صورت گرفت. در اوایل سال 2020، دولت ترامپ سرلشکر ایرانی، قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس را ترور کرد؛ و اندکی پس از آن که تهران اعلام کرد دیگر به تعهدات غنیسازی خود در توافق پایبند نخواهد بود.
اما با وجود این، تهران اعلام کرد که اگر طرفهای دیگر به تعهدات خود بازگردند و به تعهدات خود در مورد کاهش تحریمها عمل کنند، ایران نیز به پایبندی خود بازخواهد گشت. در اواخر سال 2020، محسن فخریزاده، دانشمند هستهای ایرانی، در نزدیکی تهران، توسط اسرائیل ترور شد.
بلافاصله پس از آن، مجلس ایران قانونی را برای تسریع برنامه هستهای از طریق غنیسازی اورانیوم تا 20 درصد، افزایش میزان تولید، نصب سانتریفیوژهای جدید، تعلیق اجرای توافقنامههای پادمانی توسعهیافته و کاهش همکاری نظارتی و راستیآزمایی با آژانس تصویب کرد. آژانس از اوایل سال 2021 قادر به نظارت کافی بر فعالیتهای هستهای ایران بر اساس توافق نبوده است.
ایران غنیسازی اورانیوم 20 درصدی را در اوایل سال 2021 در فردو و سپس به 60 درصد در نطنز چند ماه بعد پس از یک اقدام خرابکارانه که به نطنز آسیب رساند، آغاز کرد. از آن زمان، ایران به طور پیوسته میزان تولید اورانیوم غنیشده را افزایش داده است. آخرین گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی (فوریه 2024) ذخایر اورانیوم غنیشده ایران را 5525 کیلوگرم تخمین زده است که بیش از 27 برابر سطح مجاز براساس توافق، با 833 کیلوگرم غنیسازی 20 تا 60 درصد است.
ایران به طور پیوسته در حال پیشبرد برنامه هستهای خود است و هر چه بیشتر به تبدیل شدن به یک «دولت در آستانه» توانایی ساخت سلاح نزدیک میشود. به گفته یک مقام وزارت امور خارجه، دولت ایالات متحده در مارس 2022 تخمین زد که ایران برای تولید اورانیوم با درجه تسلیحات کافی برای یک سلاح هستهای به یک هفته زمان نیاز دارد.
در جریان جلسه استماع کنگره در مارس 2023، رئیس وقت ستاد مشترک، مارک میلی، شهادت داد که ایران میتواند این مقدار اورانیوم غنیشده را «تقریباً در عرض 10 تا 15 روز» تولید کند. دفتر اطلاعات ملی ایالات متحده در ارزیابی سالانه تهدیدات خود در سال 2024 به این نتیجه رسید که «تهران زیرساختها و تجربه لازم برای تولید سریع اورانیوم با درجه تسلیحاتی را دارد، در صورتی که این کار را بخواهد». و در مارس 2024، فرانسه، آلمان و بریتانیا تخمین زدند که ایران به اندازه کافی اورانیوم با غنای بالا به دست آورده است که در صورت غنیسازی بیشتر از 90 درصد، از نظر تئوری برای سه وسیله انفجاری هستهای کافی خواهد بود.
البته ابهام بیشتری در مورد اینکه چه مدت طول میکشد تا ایران یک سلاح هستهای بسازد، وجود دارد. چنین مراحلی که به آن «سلاحسازی» گفته میشود، شامل تولید فلز اورانیوم و شکل دادن آن به قطعات بمب، تولید مواد منفجره قوی و وسایل الکترونیکی و نصب همه آن در دستگاهی است که میتواند برای آزمایش نمایشی استفاده شود.
احتمالاً تولید بمبی که میتواند توسط هواپیما یا کلاهک به اندازه کافی کوچک باشد که بر روی یک موشک بالستیک قرار گیرد، بیشتر طول میکشد. براساس ارزیابیهای رسمی ایالات متحده، ایران برنامه تسلیحات هستهای خود را در اواخر سال 2003 متوقف کرد و آن را از سر نگرفت. بنا بر گزارشها، هدف این برنامه به گفته مقامات آمریکایی و آژانس بینالمللی انرژی اتمی، ساخت سلاح هستهای به سبک انفجاری برای موشک بالستیک شهاب-3 ایران بوده است. یک مقام وزارت امور خارجه در آوریل 2022 اعلام کرد که ایران برای تکمیل مراحل تسلیحاتی لازم تقریباً یک سال زمان نیاز دارد.
بسیاری از فعالیتهای اورانیوم ایران را میتوان معکوس کرد. میتوان سانتریفیوژها را جدا کرد، تأسیسات را بست، و ذخایر اورانیوم را با هم مخلوط کرد یا به خارج از کشور فرستاد، همانطور که طبق شرایط قرارداد اصلی انجام شد. با این حال، پس از سالها کارکردن سانتریفیوژهای پیشرفتهتر، ایران به دانش فنی دست یافته است که قابل بازگرداندن نیست.
اما مهمتر از آن، ما فرصت سیاسی برای دستیابی به توافق جامع با ایران را از دست دادهایم. توافق هستهای ایران بدون حمایت فعال روسیه و چین امکانپذیر نبود. با این حال، این کشورها دیگر در این مسائل با غرب همسو نیستند و ایران فعالانه از روسیه در جنگ با اوکراین و فروش نفت به چین حمایت میکند. ایران به اندازه گذشته به لغو تحریمها از سوی ایالات متحده نیاز ندارد.
اغلب گفته میشد که اگرچه توافق هستهای همه مشکلات روابط ایران و آمریکا را حل نکرد، اما با خارج کردن بمب هستهای ایران از معادله، مشکل مهمی را حل کرد. درسهای این داستان غمانگیز روشن است: ایجاد یک توافق هستهای معنادار بسیار سختتر از نابود کردن آن است. اگر به اندازه کافی خوششانس باشیم که یکی از آنها را بهدست آوریم، باید از آن محافظت شود و اگر آن را از دست دادیم، باید سعی کنیم آن را جایگزین کنیم.
توافق با ایران واقعاً یک دستاورد قابل توجه بود و اگر ایالات متحده رویای «توافق بهتر» را کنار میگذاشت و به توافقی که داشتیم پایبند میماند، امروز وضعیت ما بسیار بهتر بود. تصمیم ترامپ (با کمک مایک پمپئو وزیر امور خارجه وقت و جان بولتون مشاور امنیت ملی وقت) برای خروج از برجام یک شکست تاریخی و مطلق بود. اکنون، چشمانداز یافتن راهحل دیپلماتیک جدید برای بحران هستهای ایران دلهرهآور است. اما باید تلاش کنیم؛ جایگزینها بدتر هستند.
منبع: ریسپانسیل استیتکرفت