آنچه هفت اکتبر با خاورمیانه کرد
مثلی از ولادیمیر لنین نقل است که گفته بود «گاهی دهها سال میگذرد و هیچ اتفاقی نمیافتد اما گاهی در یک هفته، به اندازه ظرفیت چند دهه، اتفاقات مختلفی رخ میدهد». حمله حماس به اسرائیل در یک سال گذشته یکی از مصداقهای این مثل است؛ حملهای که کل خاورمیانه را به لرزه درآورد.
مثلی از ولادیمیر لنین نقل است که گفته بود «گاهی دهها سال میگذرد و هیچ اتفاقی نمیافتد اما گاهی در یک هفته، به اندازه ظرفیت چند دهه، اتفاقات مختلفی رخ میدهد». حمله حماس به اسرائیل در یک سال گذشته یکی از مصداقهای این مثل است؛ حملهای که کل خاورمیانه را به لرزه درآورد.
آنچه که بهعنوان یک حمله بیسابقه نامیده شد، به درگیری مستقیم بین اسرائیل و ایران و متحدان مسلحش تبدیل شد. در همین حال، به نظر میرسد که علت اصلی مشکل، یعنی مسئله فلسطین، از حل و فصل دورتر شده؛ آنهم درحالیکه یک فاجعه انسانی در غزه در جریان است که هر روز بدتر میشود. گروگانهای اسرائیلی نیز در دست حماس باقی ماندهاند و درگیری در کرانه باختری در حال تشدید شدن است و جنگ دوباره به لبنان بازگشته است.
ترور مداوم رهبران ارشد حزبالله توسط اسرائیل، بهویژه ترور سیدحسن نصرالله، و اقدامات تلافیجویانه بین اسرائیل و ایران، ادامه فرسایش خط قرمزهایی است که دههها در منطقه پابرجا بودهاند. تنها چند خط باقی قرمز مانده است که یکی از آنها حمله اسرائیل به تاسیسات هستهای و زیرساختهای حیاتی ایران و در مقابل حمله تلافیجویانه ایران به زیرساختها و شهرهای حیاتی اسرائیل است.
این روند میتواند جنگ را وارد مرحله جدید و خطرناکی کند. برتری اطلاعاتی و قدرت نظامی اسرائیل، با حمایت ایالات متحده و دیگر قدرتهای غربی، دوباره به میدان آمده است. بعید است اسرائیل حملات خود را به لبنان و سوریه تا زمانی که به هدف خود در ناتوان کردن حزبالله و قطع انتقال تسلیحات ایران به حزبالله از طریق سوریه دست یابد، متوقف کند.
حزبالله و ایران هم تسلیم نخواهند شد، زیرا میدانیم استراتژی نتانیاهو، نابودی حزبالله و عقبراندن گستره نفوذ منطقهای ایران است. ترور مداوم رهبران ارشد حزبالله و فرماندهان ایرانی توسط اسرائیل، و همچنین انفجارهای پیجر و واکیتاکی در بیروت، نشاندهنده ظرفیت بیسابقه اطلاعات اسرائیل - با حمایت ایالات متحده - برای نفوذ به ساختارهای فرماندهی و کنترل و ارتباطی است.
نتانیاهو خوشبین به نظر میرسد و به دنبال پیروزی کامل است و بار دیگر - همراه جنگطلبان آمریکایی و نومحافظهکاران - رویای ایجاد «خاورمیانه جدید» را در سر میپروراند که دسترسی ایران را به حداقل رسانده و اتحادی پایدار با کشورهای عربی سنی ایجاد میکند. با این حال، اگر تاریخ منطقه یک چیز را بیاموزد، آن خطر زیادهروی استراتژیک است. دکترین دفاع رو به جلوی ایران که طی چهار دهه پرورش یافته است نیز به نقطه سرنوشتساز رسیده است. ایران و حزبالله آسیب دیدهاند اما شکست نخوردهاند.
ایران و حزبالله هنوز از تمام سلاحهای پیشرفتهای که در اختیار دارند استفاده نکردهاند و هنوز هم میتوانند صدمات قابل توجهی به اسرائیل وارد کنند. در نتیجه «پینگپنگ موشکهای بالستیک» بین ایران و اسرائیل، خطرات بسیار زیادی در خصوص اشتباهات محاسباتی و آسیبهای ناخواسته با عواقب جدی برای همه دارد. متحدان یمنی ایران میتوانند به اختلال در تجارت و کشتیرانی در دریای سرخ ادامه دهند که عواقبی برای اقتصاد جهانی خواهد داشت. در نهایت، با احتمال تضعیف بیشتر حزبالله، ایران ممکن است به دنبال بمب هستهای برود که این خود منطقه را بیثبات کرده و مسابقه تسلیحاتی به راه میاندازد.
در شرایط کنونی، درحالیکه ایالات متحده درگیر انتخابات است و از اعمال رهبری قاطع برای تنشزدایی ناکام مانده است، آنچه در انتظار منطقه است آینده مبارکی نیست که نتانیاهو را تصور میکند، بلکه اسرائیلی است که درگیر جنگی بیپایان خواهد شد و این یعنی مواجه شدن با انزوای جهانی بیشتر و کشاندن ایالات متحده با خود. آلترناتیو دیگری وجود دارد که در آن فلسطینیها دارای کشوری هستند و اسرائیلیها هم امنیت دارند. اما بارقههای امیدی مانند ائتلاف جهانی به رهبری عربستان سعودی برای ایجاد کشور فلسطین و پیشنهاد صلح مشترک توسط ایهود اولمرت، نخستوزیر سابق اسرائیل و ناصر الکیدوی، وزیر سابق امور خارجه فلسطین، نیاز به حمایت فوری جهانی و منطقهای دارد.