به سمت یک جنگ بزرگ
در طول مرزهای اسرائیل و لبنان که طی سال گذشته شاهد تبادل آتش بین اسرائیل و حزبالله بوده است، اسرائیل پنج برابر تعداد حملاتی که حزبالله انجام داده، صورت داده است که ۱۰ برابر بیشتر از این تعداد تلفات، از جمله تلفات غیرنظامیان لبنانی را به همراه داشته است.
اکنون وسایل ارتباطی در لبنان منفجر شده که با توجه به وسعت و گستره جغرافیایی تلفات ناشی از آن، نشاندهنده تشدید تنش بزرگ دیگر از سوی اسرائیل است. گویا این کافی نبود، یک روز پس از انفجار واکی تاکی، اسرائیل مرگبارترین حمله هوایی خود را از زمان آغاز دور کنونی درگیریها در اکتبر گذشته علیه بیروت انجام داد. حملات پیجر موجی از تحلیلهای فوری را برانگیخته است که بر این موضوع تمرکز دارد که چگونه این حملات با استراتژی اسرائیل منطبق است؟ اسرائیلیها به دنبال چه بودهاند؟ و بهویژه این سوال که «چرا اکنون». این حملات انجام شده است.
یکی از محرکهای اصلی، انگیزههای شخصی بنیامین نتانیاهو بوده است که ادامه و حتی تشدید جنگ را تنها بلیت خود برای حفظ ائتلاف راست افراطی میداند. بنابراین در قدرت باقی میماند و همچنین روزی را که قرار است اتهامات فساد او مورد بررسی قرار گیرد به تعویق میاندازد. محرک دیگر احساسی است که شامل نفرت گسترده اسرائیل از اعراب است که پس از حمله حماس به اسرائیل، شدیدتر شد.
ماهیت عملیات مربوط به وسایل ارتباطی مملو از مواد منفجره در واقع یک محرک دیگر است. عملیاتی به این بزرگی و پیچیدگی که شامل نفوذ به خطوط عرضه و احتمالاً ایجاد شرکتهای جعلی میشود، باید از مدتها قبل برنامهریزی و آغاز میشد. بنابراین، تلاش برای پاسخ به این سوال که «چرا اکنون» این حمله انجام شده با حدس و گمان در مورد آنچه در ذهن سازندگان عملیات در سالها قبل میگذشت بیمعنی است. این نوعی از عملیات است که، درحالیکه مستلزم تلاش و هزینه بسیار است، در صورت به خطر افتادن میتواند به سرعت بیفایده شود.
اگر یکی از آن هزاران پیجر پیش از موعد منفجر میشد، یا اگر رهبران حزبالله به این عملیات پی میبردند، همه دستگاهها به سرعت دور انداخته میشدند. شاید اسرائیلیها به این نتیجه رسیدهاند که حزبالله به کشف این عملیات نزدیک است. هیچیک از کارهایی که اخیراً اسرائیل با حزبالله انجام داده است، از جمله عملیات پیجرها و واکیتاکیها، حتی اهداف امنیتی فوری اسرائیل را پیش نمیبرد، چه رسد به اهداف بلندمدت. در حال حاضر هدف اصلی اسرائیل در مورد مرزهای لبنان و رویارویی با حزبالله این است که ساکنان اسرائیلی که از شمال اسرائیل تخلیه شدهاند را قادر به بازگشت به خانههای خود کند.
تشدید خشونتها و تنشها در امتداد مرز این هدف را دستیافتنیتر نمیکند. حملات پیجر و واکی تاکی ممکن است تلاشی برای وارد کردن ضربه مهم به حزبالله بدون توسل به جنگ تمامعیار، از جمله تهاجم زمینی به لبنان باشد.
از سوی دیگر، ممکن است با تضعیف توانایی حزبالله برای دفاع از خود، آمادهسازی برای چنین تهاجمی بوده باشد. در هر صورت، حزبالله احساس میکند که تحت فشار زیادی برای پاسخ دادن است. سیدحسن نصرالله، رهبر حزبالله علناً قول داده است که در زمانها و مکانهایی که حزبالله انتخاب کرده است، تلافی کند.
حزبالله دلایل خوبی برای ادامه تلاش برای اجتناب از جنگ همهجانبه دارد، اما اقدامات اخیر اسرائیل آنقدر توهینآمیز است که بیپاسخ نمیماند. در واشنگتن، یک سوال کلیدی این است که مرزهای صبر ایالات متحده در برابر جنایات اسرائیل چقدر است. علاوه بر هزینههای سیاسی و دیپلماتیک گستردهتر که ایالات متحده از ارتباط نزدیک خود با اسرائیل متحمل میشود، افزایش یافته است.
واکنش مناسب ایالات متحده نهتنها به رسمیت شناختن تروریسم و مخالفت با آن بدون توجه به اینکه چه کسی آن را انجام میدهد، است، بلکه محافظت از منافع خود با دور شدن از ارتباط نزدیک با کشوری است که به طور فزایندهای به یک کشور سرکش تبدیل شده است.