در قفقاز جنوبی غفلت کردهایم
محمدرضا دماوندی رئیس انجمن دوستی ایران و ارمنستان:
محمدرضا دماوندی رئیس انجمن دوستی ایران و ارمنستان:
قفقاز جنوبی طی دو سال گذشته شاهد تحولات و حوادث جدیای بوده و برخلاف دهههای گذشته به یکی از کانونهای توجه سیاست خارجی ایران بدل شده است. روز گذشته نیکول پاشینیان، نخستوزیر جمهوری ارمنستان نیز در راستای همین توجهات به ایران سفر کرد. نکته محوری توجه ایران تلاش ترکیه و جمهوری آذربایجان برای ایجاد دالان سرزمینی در جنوب ارمنستان و قطع ارتباط مرزی ایران و ارمنستان است.
سیدابراهیم رئیسی، رئیسجمهوری در نشست خبری مشترک خود با نخستوزیر ارمنستان گفت:«سیاست همسایگی مورد تاکید دولت است. ما در یک سال گذشته با آقای پاشینیان نشستهای مختلفی داشتهایم که در این نشستها و همچنین در این سفر بر توسعه روابط تجاری و اقتصادی، سیاسی و امنیتی دو کشور تاکید کردهایم. منطقه قفقاز بخشی از تاریخ، تمدن و فرهنگ ایران است و ما نسبت به منطقه قفقاز حساس هستیم. امنیت و صلح در قفقاز برای ایران بسیار اهمیت دارد. ما در مذاکرات امروز به این نتیجه رسیدیم که حل مسائل منطقه باید به دست کشورهای منطقه باشد و مداخله بیگانگان نهتنها مشکلات را حل نمیکند، بلکه مشکلاتی ایجاد میکند.» نیکول پاشینیان نخستوزیر ارمنستان نیز در این نشست گفت:«در این دیدار درباره زمینههای همکاری منطقهای مذاکره کردیم. ظرفیتهای زیادی برای توسعه روابط ایران و ارمنستان وجود دارد. من از دیدگاه ایران نسبت به صلح و امنیت در منطقه تقدیر کردم. من همچنین اطلاعاتی درباره نشست سهجانبه سوچی به آگاهی رئیسجمهور ایران رساندم و موافق نقطهنظرات ایران درباره صلح و امنیت منطقه هستم. برای ما مهم است که حتما ایران از همه مسائلی که در مذاکرات ما مطرح میشود، آگاهی داشته باشد. ایران باید از روابط ارمنستان با آذربایجان و ترکیه و قرهباغ آگاهی داشته باشد.» محمدرضا دماوندی، رئیس انجمن دوستی ایران و ارمنستان درباره رخدادهای اخیر قفقاز به گفتوگو با هممیهن پرداخته است.
در هفتهها و ماههای اخیر موضوع مناقشه میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان برای ایجاد دالان ارتباطی در جنوب ارمنستان با مخالفت جدی ایران مواجه شده است. ایجاد این دالان مرز ایران و ارمنستان را از بین خواهد برد. ریشههای این بحران در کجاست؟
ما موقعی به مسائل توجه میکنیم که بحرانی بشود. یعنی تا زمانی که با بحران مواجه نشویم، به موضوع توجه نمیکنیم. این اشکال هم به مسئولان و هم به رسانههایمان برمیگردد. به عنوان کسی که 30سال در حوزه قفقاز جنوبی کار کردهام، همواره تأکید کردهام حوزه قفقاز جنوبی پاشنه آشیل ما خواهد شد، ولی متأسفانه کمترین توجه به این منطقه صورت گرفت. هر موقع در حوزه قفقاز جنوبی صحبت کردیم، گفتند اولویت مثلاً خلیجفارس یا افغانستان یا عراق است. کی قرار است به قفقاز جنوبی توجه کنیم؟ زمانی میخواهیم توجه کنیم که سرطان تمام وجودش را فراگرفته است. آن موقع دیگر توجه کردن فایدهای ندارد و کار از کار گذشته و دقیقاً همین اتفاق افتاده است. رفتار، رفتار کنشی نیست، واکنشی است. این شرایط را از قبل میشد دید. این یک اتفاق ناگهانی نیست. پیشزمینههایش کاملاً قابل مشاهده بود. میشد همه اینها را حس کرد که این اتفاق در حال وقوع است. اگر به عقب برگردیم، اواخر قرن نوزدهم، مفهومی به عنوان جهان ترک توسط آرمینیوس وامبری یک یهودی مجارستانی که مامور انگلیس است، ساخته شد. طی این 150سال میبینیم این مفهوم طرح شده و پرورش پیدا کرده است. انگلیس سازنده مفهوم جهان ترک است و میخواستند در آینده عملیاتیاش کنند. برای محققشدن ارتباط این جهان ترک با ترکیه، ارتباط با نخجوان ضرورت داشت. چه علتی باعث شد که رضاشاه قرهسو و آرارات کوچک را به ترکیه واگذار کند؟ ترکیه آن زمان از طریق ارمنستان و گرجستان امروزی با اتحاد جماهیر شوروی هممرز بود. چه ضرورتی وجود داشت که ترکیه بخواهد به نخجوان وصل شود؟ انگلیسیها میدانستند در آینده این اتصال ترکیه به نخجوان بسیار کلیدی خواهد بود. ترکیه به نخجوان اتصال پیدا میکند و با فاصله زمانی حدود 70 سال با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، حالا خاک جمهوری آذربایجان از طریق نخجوان با ترکیه ارتباط دارد. برخیها معتقدند که آذربایجان و ترکیه به دنبال کریدور نیستند، به دنبال یک راه ارتباطی هستند که از طریق آن، تبادل کالا بین آذربایجان و نخجوان و ترکیه اتفاق بیفتد. اما مسئله اصلی اینجاست که در تمام این سالها ارتباط بین نخجوان و آذربایجان قطع بوده و بهتبع آن ارتباط ترکیه با خاک آذربایجان قطع بوده و همواره از راههای ارتباطی ایران استفاده میکردند. حتی ارتباط ترکیه با ارمنستان از طریق راههای ارتباطی ایران اتفاق میافتاد.
برخی معتقدند باکو و آنکارا از طریق این مسیر به دنبال ایجاد ارتباط اقتصادی و راه ارتباطی هستند و اهداف دیگری ندارند. ارزیابی شما از این داوری چیست؟
اگر فقط به دنبال یک راه ارتباطی باشند، حالا به جای اینکه از راه ارتباطی ایران برای دسترسی به همدیگر استفاده کنند، باید از درون ارمنستان عبور کنند. یعنی باز از گمرکات مرزهای یک کشور دیگر باید گذر کنند تا به هم برسند. به فرض با الحاق جنوب ارمنستان به جمهوری آذربایجان، ترکیه میخواهد از نخجوان وارد خاک آذربایجان شود و از طریق دریای خزر با کشتی باری به سمت ترکمنستان برود. این هزینههایش اگر بیشتر از گذر از راههای ارتباطی ایران نباشد، کمتر نیست و صرفهجویی زیادی هم در وقت انجام نمیگیرد. بنابراین ترکیه و نخجوان و آذربایجان به دنبال کریدور هستند، نه راه ارتباطی. اما طراحان این کریدور ترکیه و آذربایجان نیستند. ترکیه و آذربایجان فقط یک ابزار برای تحقق این موضوع هستند. انگلیسیها بازیگران اصلی و در سایه این منطقه هستند. مفهوم جهان ترک ساخته تئوریسین انگلیسی صورت گرفت. اینها نه به دنبال راه بلکه به دنبال کریدور و حذف مرز ایران با ارمنستان هستند. حدود 10 سال قبل در مراسم افتتاح لوله باکو-جیحان و عکس معروفی که از افتتاحیه آن مراسم منتشر شد، تابلوی بزرگ منطقهای به صورت نقاشی نشان داده شد که در دست روسایجمهور آذربایجان، ترکیه، گرجستان است و در کنارشان رئیس بریتیش پترولیوم ایستاده است. در آن تابلو شما میبینید جنوب ارمنستان به رنگ نقشه آذربایجان است و مرز ایران و ارمنستان وجود ندارد. یعنی در 10 سال گذشته یک پیغام صریح و رسمی دادند، متأسفانه کسی متوجه این پیغام نشد.
انگلیسیها طراح تاریخی هستند و پیوسته به دنبال این موضوع بودهاند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و بعد از فروپاشی این کشورها، ایجاد این کریدور برای فشار بر ایران یک دلیل مضاعفی پیدا کرد. ایجاد این کریدور امنیت ملی و منافع ملی ایران را به خطر میاندازد. وگرنه کسی با ایجاد راههای ارتباطی همانطور که بعد از جنگ 44روزه سال 2020 با وساطت روسیه، در بند 9 تفاهمنامه صلح میان آذربایجان و ارمنستان منعقد شد، مخالفتی ندارد. همه میتوانند از راههای ارتباطی بهرهمند شوند، اما وقتی به کریدور تبدیل میشود یعنی حق انحصاری برای ترکیه و آذربایجان برای عبور و مرور، به هر شکل و به هر وسیلهای که مورد نیازشان است. این طبیعتاً منافع ما و امنیت ملی ما را به خطر میاندازد.
شما موضوعی به عنوان کریدور صلح را در رسانهها مطرح کردهاید. این کریدور به کدام منطقه مربوط میشود و چگونه منافع ملی ما را تامین میکند؟
بله، در همان زمان بعد از جنگ 44روزه، این پیشنهاد مطرح شد، به این معنا که اگر کسی اعتقاد دارد ایجاد کریدور بین نخجوان و آذربایجان صرفاً یک کریدور حمل و نقل ارتباطی است و هیچ خطری برای منافع هر کشوری ندارد و اگر کریدوری بین آذربایجان و نخجوان ایجاد شود که در بهترین حالت به دلیل پیچوخم و کوهستانی بودن منطقه 60 تا 70 کیلومتر طول این کریدور خواهد بود، متقابلا ما هم پیشنهاد بکنیم یک کریدور سه کیلومتری در منتهیالیه شمالغرب ایران در جایی که نخجوان و ترکیه به هم وصل میشوند ایجاد شود و ایران را به ارمنستان وصل کند. این کریدور صلح یک کریدور چهارجانبه خواهد شد. یعنی ایران، ارمنستان، ترکیه و نخجوان از آن بهرهمند خواهند شد. اگر برخی معتقد هستند که کریدور صلحآمیز است، این کریدور چهارجانبه به طریق اولی صلحآمیزتر است.
ارمنستان چه نگاهی به این پیشنهاد دارد. با وجود مخالفت جدی ایران به نظر میرسد در ارمنستان این مخالفت جدی وجود ندارد. چرا؟
به هر حال ارمنستان برای خودش منافعی متصور است. شما اگر به اتفاقات داخلی ارمنستان در طول چهار سال اخیر، یعنی زمان روی کار آمدن پاشینیان توجه کنید، متوجه میشوید عاملی که باعث پیروزی پاشینیان در رقابت سیاسی انتخابات دور اول شد، تأکید بر فساد حاکمان قبلی یعنی دولتهای کوچاریان و سرکیسیان در گذشته ارمنستان بود، اما به یک نکته بهصورت سرپوشیده اشاره داشت و آن این بود که مسئله قرهباغ باید مشخص شود. به این معنا که در تمام سالهای پس از فروپاشی و استقلال این کشورها به هر حال قرهباغ یک محل درگیری بود. بخشی از توجه و امکانات و بودجه ارمنستان صرف قرهباغ میشد. اینکه ما میبینیم در جنگ 2020 ارمنستان شکست میخورد و تعداد زیادی کشته و زخمی و مجروح دارد، ولی با این وجود پاشینیان وارد انتخابات پیش از موعد میشود و در این انتخابات دوباره پیروز میشود؛ وقتی که یک فرد شکستخورده در جنگ در یک کشور کوچک دوباره در انتخابات پیروز میشود، این معنا و مفهومش این است که مردم ارمنستان نسبت به مسئله قرهباغ حساسیت فوقالعادهای نداشتند، یعنی آن مسئلهای که باعث جنگ بود، اولویت اول مردم ارمنستان نیست، بنابراین به پاشینیان دوباره رأی دادند. یعنی از نظر مردم ارمنستان بحث رفاه اقتصادی و بهبود وضع معیشتی اولویت اول است. حالا در این شرایط و وضعیت، پیشنهاد کریدور مطرح میشود. این کریدور اگر در دروناش بستههای پیشنهادی تشویقآمیزی برای ارمنستان وجود داشته باشد، طبیعتاً تصمیمگیرندگان در ارمنستان و همینطور مردم ارمنستان این را به عنوان یک عامل قابلتوجه در تصمیمگیریهایشان لحاظ خواهند کرد. جمعیتهای ارمنی مهاجر در کشورهای مختلف از جمله در اروپا و فرانسه و آمریکا، لابیهای قدرتمندی دارند. این لابیها این سوال را مطرح میکنند که ایجاد یک کریدور که در ابتدا به ظاهر میتواند منافعی را برای ارمنستان به همراه داشته باشد، آیا این منافع در درازمدت قابل تضمین است؟
در گذشته تاریخی تنها مرز مطمئن برای ارمنستان ایران بوده است. یعنی همواره مرزهای دیگر مورد تهدید بودند. در طول 30 سال اخیر بعد از استقلال مرز ترکیه بسته بوده، مرز آذربایجان مرز جنگی بوده، مرز گرجستان هم مرز قابل اطمینانی نبوده و به دفعات بسته شده، اما تنها مرز باز به سوی آنها، مرز ایران بوده است. سوالی که در بین افکار عمومی در ارمنستان و بعضی جناحهای ملیگرا وجود دارد، این است که ایجاد یک کریدور در بین ترکیه و آذربایجان با وجود اینکه حتی منافع اقتصادی برای ارمنستان به دنبال بیاورد، آیا در طولانیمدت و بلندمدت همچنین باقی خواهد ماند و آیا حذف مرز ارمنستان با ایران باعث نخواهد شد که تنها روزنه ارتباط با جهان آزاد آنها قطع شود؟
به هر حال گشایش مرز ترکیه این کشور را به یکی از اعضای ناتو و همپیمان غرب متصل خواهد کرد و میتواند جذابیتهای اقتصادی و سیاسی خاص خود را داشته باشد، درحالیکه ایران خودش درگیر تحریمهای بینالمللی است. آیا ترکیه گزینه جذابتری نیست؟
ملت ارمنی یک عقبه ذهنی و تاریخی دارد که به راحتی پاک نمیشود. ارمنیها همواره نسبت به ترکیه و عثمانی نگاه منفی دارند. یعنی این انباشت منفی از مواجهه با عثمانی و ترکیه در ذهن ملت ارمنی باقی مانده است. بنابراین به همین راحتی این موضوع حل نخواهد شد. الان مردم ارمنستان برای ارتباط با ترکیه بهعنوان یک کشور همسایه هیچ مشکلی ندارند، حتی باز شدن مرزها و ارتباط با جمهوری آذربایجان هم موضوعی نیست که از نظر ملت ارمنی تابو باشد، اما میگویند که اگر ارتباط با ترکیه وجود دارد باید یک ارتباط متقابل بین دو همسایه باشد، همانگونه که با ایران و گرجستان وجود دارد. اما حذف مرز برای ایران نه در نگاه صرفاً ملیگراها برای مردمی که صرفاً یک اطلاعات تاریخی دارند یک خطر تلقی میشود.
جناح حاکم، مشاوران، نزدیکان و خود پاشینیان چه اعتقادی دارند؟
طرفداران پاشینیان را باید خوب تعریف کنیم. آیا منظورمان مردم ارمنستان هستند که به پاشینیان رأی دادند؟ افراد درجه یک، آن کسانی که وابسته نزدیک هستند، دیدگاهشان با دیدگاه پاشینیان برابر است. استنباط و تحلیل بنده این است که پاشینیان در شرایط کنونی فکر میکند میتواند از ایران امتیاز بگیرد و وقتی میتواند از ایران امتیاز بگیرد، بنابراین خودش را از این فرصت محروم نمیکند. امتیاز گرفتن به این معنا که مرز ایران و ارمنستان همانقدر که برای ارمنستان مهم است، به مراتب برای ایران مهمتر است. در نتیجه وقتی که ایران این موضوع برایش اهمیت دارد، هزینه خواهد کرد. ارمنستان میگوید پس بگذار هزینه را ایران پرداخت کند. هزینه را من پرداخت نمیکنم.
ایران که آماده پرداخت هزینه هست و با برگزاری سه رزمایش در دو سال گذشته این آمادگی را اعلام کرده است. درحالیکه ترکیه و آذربایجان با همراهی گرجستان و پاکستان رزمایشهای مشترک داشتهاند چرا ایران و ارمنستان رزمایش مشترک نداشتهاند؟ و باز با وجود آمادگی ایران، ارمنستان از ایران نخواسته است که برای دفاع از آنها وارد ارمنستان شود.
آیا ما تا زمانی که درخواستی از طرف ارمنستان صورت نگرفته باشد، میتوانیم نیروی نظامی به آنجا اعزام کنیم؟ اینگونه به موضوع نگاه کنیم که در تمام این سالهای گذشته درخواستهایی برای همکاریها در حوزههای مختلف از طرف ارمنستان وجود داشته است. چرا از طرف ایران همکاری صورت نمیگرفت؟ الان این نیاز از طرف ما وجود دارد، ولی ارمنستان میداند که ما خودمان وارد خواهیم شد. منظورم عرضه نظامی نیست. ایران به دلیل اهمیت بسیار زیاد این موضوع مجبور به هزینه خواهد شد و ارمنستان این را میداند که ایران هزینه خواهد کرد. در نتیجه میگوید من چرا وارد این داستان بشوم. ما به دلیل کوتاهیهایی که در طول 30 سال گذشته داشتهایم در چنین موقعیتی قرار گرفتهایم. من منتقد رفتار سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قفقاز جنوبی هستم.
جمهوری اسلامی ایران کوتاهیهای متعددی در این منطقه انجام داده، هزینههایی را باید پرداخت میکرد، هزینههای اندکی را باید در گذشته انجام میداد که انجام نداد و همین موضوع امروز مجبورش میکند که هزینههای سنگین نظامی و چیزهای دیگری را بپذیرد. آن افرادی که در طول 30 سال گذشته در حوزه سیاست خارجی ما تصمیمگیر بودهاند، کماکان بر مسند قدرت هستند و همان افراد با همان دیدگاه و نگاه به موضوع کماکان دارند سیاست خارجی ما را هدایت میکنند.
نگاه غالب جمهوری اسلامی ایران تعلق قرهباغ به جمهوری آذربایجان بوده و استدلال میشد و میشود که ایران نمیتواند در جنگ یک کشور مسلمان و غیرمسلمان به طرف غیرمسلمان کمک کند. پیشنهاد شما در این وضعیت چیست؟
دو مرحله وجود دارد. یک مرحله همان زمان استقلال این کشورها و جنگهای اول قرهباغ است. در آن زمان اگر ایران به آذربایجان کمک نکرده بود، آذربایجان امروز وجود نداشت. ایران جلوی پیشروی ارمنستان در آذربایجان را گرفت، امروز این مطلب محرمانهای نیست. این را همه میدانند. ما نیروهای آذربایجان را آموزش دادیم. سردار حقیقتپور همین الان فرد حاضر و موجود است. سردار حقیقتپور به عنوان بالاترین رتبه نظامی ایران، به عنوان مشاور حیدر علیاف، ارتش فروپاشیده آذربایجان را منسجم کرد. ایران برخی نیروها را برد در مقابل نیروهای ارمنی در قرهباغ قرار داد که جلوی پیشرویشان را بگیرد. این، موضوع پنهان و محرمانهای نیست. اگر ایران به آذربایجان کمک نمیکرد، امروز اصلاً آذربایجانی وجود نداشت. تماماش اشغال شده بود و رفته بود. بنابراین اینکه ایران را متهم میکنند از یک کشور غیرمسلمان حمایت کرده، یک تهمت و دروغ بیشرمانه است چون کاملاً مشخص و واضح است.
نکته دوم با وجود همه این کارها متأسفانه ما تحت تأثیر نفوذ شدید پانترکیسم در کشورمان قرار داریم. پانترکیسم در کشور ما در لایههای مختلف و در سطوح مختلف نفوذ پیدا کرده و همان باعث میشود که بیانیه برخی روحانیون استانهای آذرینشین در حمایت از دولت باکو صادر شود.
مسئله این است که بحث منافع ملی و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران هیچ ربطی به یک کشور مسلمان یا غیرمسلمان ندارد. در جنگ ایران و عراق، صدام خط مقدماش را از شیعیان چیده بود. یا اینها پیروز میشدند یا ما پیروز میشدیم. اگر طرف ایرانی پیروز میشد، شیعیان عراق کشته میشدند و اگر اینها پیروز شده بودند، صدام پیروز شده بود. جمهوری اسلامی ایران با اینکه میدانست که خط مقدم روبهرویش شیعیان عراق قرار گرفتهاند، مقابله میکرد. نمیگفت آنها شیعهاند. شما فیلمها را ببینید، در مسئله فتح خرمشهر، تمام اسرای عراقی که از سنگرها بیرون میآمدند، عکس حضرتعلی(ع) و امام حسین(ع) دستشان بود. اکثرشان شیعه بودند. جمهوری اسلامی ایران نگفت شما شیعه هستید، من شما را نمیزنم. گفت اینجا منافع ملی و امنیت ملی من در خطر است. جمهوری آذربایجان اسماً یک کشور شیعه است. شیعه آنجا چقدر حضور دارد؟ چقدر ما رفتار اسلامی از جمهوری آذربایجان میبینیم که حالا خودمان را مقید کنیم که بین اینها کدام را انتخاب کنیم؟ این همان دلایلی است که جریان پانترکیسم در داخل کشور ترویج دادند و همواره گفتند که ایران دارد از یک کشور غیرمسلمان حمایت میکند. ما اصلاً کاری به ارمنستان نداریم. ما داریم منافع ملی خودمان را ارزیابی میکنیم. کجا امنیت ما به خطر میافتد؟ وقتی که امنیت ما به خطر میافتد قطعاً با آن مقابله خواهیم کرد. فرقی نمیکند افغانستان باشد یا عراق و عربستان. اینها همهشان مسلمان هستند، اگر آذربایجان مسلمان است، عربستان هم مسلمان است. عراق هم مسلمان بود. همه اینها مسلماناند، چرا آنجا را میزنید؟ مگر در اقلیم کردستان مسلمان نیستند. اقلیم کردستان را هر چند وقت یکبار میزنیم، میگوییم شما از خطوط قرمز ما رد شدید، ما قبلاً به شما هشدار دادیم توجه نکردید و میزنیم. آذربایجان هم همین است. این موضوع از کوتاهی ما بوده است.
در اقلیم کردستان ما مقر موساد را زدیم. آیا جمهوری آذربایجان هم همکاری اطلاعاتی با اسرائیل دارد؟
تبادل اطلاعات و همکاری بین آذربایجان و اسرائیل در تمام 30سال گذشته وجود داشته و پررنگتر شده، پهپادی که آمد فردو، از خاک آذربایجان آمده بود. ترور شهید فخریزاده و سرقت و حمل اسناد سری ما، از طریق خاک آذربایجان بود. به دفعات اسرائیل از خاک آذربایجان امنیت ملی ما را مورد خدشه قرار داده است. این چیز جدیدی نیست. اسرائیل در کنار مرزهای ما هست. بعد از جنگ، در مسائل کشاورزی، بازسازی و نوسازی روستاهای آذربایجان، توسط شرکتهای اسرائیلی به عنوان همکار انجام میشود. در واقع حضور موساد و افسران امنیتی اسرائیل در کنار مرزهای ما مشهود است. کاملاً دیده میشود، کاملاً رصد شده است و چیز پنهانیای نیست. 30 سال مماشات بیش از حد باعث وقیح شدن جمهوری آذربایجان شده است. اسناد و مدارک اینها موجود است و برخی مسئولان ما هم اعلام کردند. اگر در آن زمان، برخورد لازم با باکو انجام میشد، امروز شاهد این اتفاقات نبودیم که تمام مقامات و رسانههای جمهوری آذربایجان رسماً به ایران فحاشی میکنند.
حدود 10 سال پیش طرح خط لوله 80 کیلومتری گاز نخجوان به ایغدیر در منتهیالیه شرق ترکیه با ظرفیت 2 میلیارد متر مکعب گاز انجام شد. این هم از مواردی بود که در آن زمان کسی توجه نکرد. نخجوان گاز ندارد، ترکیه هم گاز ندارد. چه ضرورتی برای احداث خط لوله 80کیلومتری با ظرفیت دو میلیارد مترمکعب وجود دارد؟ چند سال بعد که جنگ 2020 اتفاق افتاد، آن خط لوله 80 کیلومتری معنادار شد. وقتی خط لوله گاز از باکو و از جنوب ارمنستان وارد نخجوان شود، در عین حالی که گاز نخجوان را تأمین میکند، به آن خط لوله 80 کیلومتری نیز متصل میشود. اگر این خط لوله گاز از آذربایجان وارد شود و جنوب ارمنستان را طی کند و وارد خاک نخجوان شود، طبیعتاً ارمنستان از حق ترانزیت این لوله و انتقال گاز بهرهمند میشود و با همین استدلال هم ارمنستان را مجاب میکنند که این توافقنامه را قبول کند. به جای اینکه گازش را از ایران یا روسیه خریداری کند، از این حق ترانزیت انتقال گاز بهرهمند میشود و گاز مجانی به دست میآورد. بنابراین یک موضوع خیلی جذاب برای ارمنستان خواهد بود که موافقت کند. از طرف دیگر اگر این خط لوله گاز ایجاد شود، بخشی از انرژی اروپا از این طریق تامین میشود. کشور تولیدکننده و صادرکننده و آذربایجان و ارمنستان بهعنوان ترانزیتکننده همه موافقاند و از آن طرف هم وارد ترکیه میشود. ایران این وسط چه تصمیمی میتواند بگیرد؟ چون ایجاد این خط لوله به این معناست که دیگر فروش گاز ایران به ترکیه کاملاً از بین خواهد رفت و فروش گاز ایران به ارمنستان هم متوقف خواهد شد. یعنی ما دیگر گازی به هیچ نقطه دنیا نمیتوانیم ارسال کنیم. چون این خط لوله گاز صلحی هم که قرار است به سمت پاکستان و هند برود، عملاً وجود ندارد. بنابراین صادرات گاز ایران متوقف خواهد شد. وضع چگونه خواهد بود؟ آیا جمهوری اسلامی ایران میتواند در ایجاد یک کریدور که در کنارش خط لوله انرژی هم وجود دارد با تمام جهان بجنگد؟ در این موضوع، دیگر فقط آذربایجان و ترکیه دخیل نیستند، بلکه منافع تمام اروپا را هم در برمیگیرد. در سالهای گذشته ما کوتاهیهایی را داشتهایم که امروز در موقعیتی قرار بگیریم که واکنش ما یک واکنش دفعی باشد. یعنی صرفاً میتوانیم بهگونهای رفتار کنیم که طرفهای مقابلمان احساس خطر از جانب ما کنند و فعلاً تصمیم نگیرند. آیا این ظرفیت امروز در ما وجود دارد؟ اگر ارمنستان موافقت کند و خط لوله انتقال گاز رد شود، ما با خود ارمنستان چگونه میتوانیم برخورد کنیم؟ ارمنستانی که حالا گاز رایگان به دست میآورد.
یعنی ممکن است هدف صرفاً خطوط انتقال انرژی بدون ایجاد کریدور باشد؟
من اگر طراح موضوع باشم، در مورد کریدور، دیگر با ارمنستان صحبت نمیکنم. با ارمنستان فقط در ارتباط با انتقال خط لوله گاز صحبت میکنم. چون این خط لوله گاز اگر ایجاد شود، در مرحله بعدش منافعی که ارمنستان از این خط لوله گاز به دست خواهد آورد، متقاعد خواهد شد که در مورد مسئله ایجاد کریدور هم همکاری کند.
از طرف طراحان این کریدور حتمی، قطعی و یقینی است. آنها آمدهاند که این کریدور و حاشیه این کریدور یعنی بحث خطوط انتقال انرژی اتفاق بیفتد و روی این مصر هستند و از این برنامهشان هم عدول نمیکنند. ممکن است کمی کند عمل کنند، ولی این برنامه متوقف نمیشود. الان به تعبیری توپ در زمین ما افتاده، ما چگونه و چه باید بکنیم؟ جمهوری اسلامی ایران باید بپذیرد در گذشته خطاهای متعددی در منطقه انجام داده و تمام کسانی که در 30 سال گذشته در حوزه قفقاز جنوبی تصمیمگیر بودهاند، براساس تصمیمشان به این حال و روز و وضعیت افتادهایم. امروز دیگر نباید آنها تصمیمگیر باشند. چون آنها اگر میتوانستند تصمیم درست بگیرند در طول 30 سال گذشته گرفته بودند. اجازه بدهند فکر، ایده و تصمیم جدید وارد این داستان شود. اگر فکر، ایده و تصمیم جدید وارد نشود وضعیت ما به مراتب هر روز بدتر از دیروز میشود.
آیا در شرایط کنونی این رفتارهای اشتباه اصلاح نشده است؟ به هر حال مشکل الان آشکار شده است.
متاسفانه خیر. چند مصداق عرض کنم؛ آقای امیر عبداللهیان به ارمنستان سفر کردند و کنسولگری ایران در قاپان را افتتاح کردند. بعد از برگشت ایشان تماس تلفنی با آقای جیحون بایراموف، وزیر خارجه آذربایجان برقرار شد که توضیح میدهد من رفتم آنجا کنسولگری افتتاح کنم. این تماس هیچ توجیهی ندارد و به آذربایجان هیچ ارتباطی ندارد. آیا وزیر خارجه آذربایجان به هر کشوری سفر میکند، بعد به ایران زنگ میزند و توضیح میدهد؟ به چه دلیل وزیر امور خارجه ایران شأن و منزلت ما را در این سطح پایین میآورد که تماس بگیرد با وزیر خارجه آذربایجان و در مورد سفرش به ارمنستان توضیح دهد؟
نکته دوم؛ در کنفراس سخنگوی وزارت خارجه آقای کنعانی، خبرنگار شبکه برونمرزی سحر صداوسیما از ایشان در مورد رفتارهای وقیحانه رسانههای آذربایجان در توهین به جمهوری اسلامی ایران سوال میکند. پاسخ سخنگوی ما چه است؟ میگوید این سوال بیجا چیست که شما میپرسید؟!
شما با این وضعیت و شرایط انتظار دارید که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در منطقه قفقاز موفق عمل کند؛ وقتی نگاه و ذهنیتها به مسئله اینگونه است؟ ما تا زمانی که جایگاه جمهوری اسلامی ایران را درک نکنیم، جایگاه تاریخی ایران را درک نکنیم، متوجه نمیشویم که آن منطقه چقدر منطقه حیاتیای است. در تمام این سالهای اخیر تحریم را ما از کجا دور زدیم؟ این محرمانه نیست. ما از ارمنستان دور زدیم. خلیجفارس را داشتیم که همیشه برای ما مهم بوده و هست و خواهد بود ولی نتوانستیم از خلیجفارس که ما را به راههای آزاد جهانی وصل میکند، تحریمها را دور بزنیم اما تحریم را از ارمنستان دور زدیم. این اهمیت قفقاز جنوبی است که متوجه نمیشویم. حتی امروز هم متوجه نشدند. کتاب ژئوپلیتیک قفقاز جنوبی، تز دکترای سرلشکر باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح است. ایشان سال 1380 دکترای جغرافیایی سیاسیاش را در دانشگاه تربیت مدرس، دفاع میکند. استاد راهنمایش هم خانم کولایی هستند. کتاب ایشان 21 سال پیش چاپ میشود. ایشان الان یک مقام رسمی است. بالاترین مقام نظامی ایران چقدر در مورد قفقاز جنوبی، چقدر در مورد اهمیت ارمنستان، چه مقدار در مورد کارهایی که باید بکنیم در این کتاب توضیح میدهند؟ چرا بیتوجهی در این سالها شده است.
اتوبان تبریز، ورزقان، نوردوز با 200 کیلومتر تبریز را به مرز وصل میکند. فاصله تبریز تا مرز را به یک ساعت و ربع میرساند. در سال 1389 این پروژه کلنگ خورده، قرار بوده سال 1392 افتتاح شود. 9 سال است که این پروژه خوابیده و در بودجه هر ساله، اعتباری برایش نمیگنجانند. چرا؟ اتوبان تبریز نوردوز تکمیلکننده کریدور جنوب به شمال و کریدور خلیجفارس به دریای سیاه است. چه دستهایی در کار است که این اتفاق نیفتد. چه کسانی نفع میبرند از اینکه ارتباط ما با قفقاز جنوبی قطع شود؟ اینها تمامش باید شناسایی شود. این افراد وجود دارند. این افراد در جریان تصمیمساز و تصمیمگیر ما لانه کردهاند. اگر ما با اینها برخورد نکنیم وضعیت ما هر روز بدتر از دیروز میشود. تمام اینهایی که گفتم هیچ چیز محرمانهای نیست و تمامش هم عیان است. چرا نباید محقق شود و چه کسانی از عدم تحقق آن نفع میبرند؟ حالا بروید پیدا کنید آقایانی که در آذربایجان شرکت دارند. از مقامات گذشته و حال ما چه کسانی شرکت دارند و چگونه نفع میبرند؟