| کد مطلب: ۱۹۸۹۵

ابراهیم رحیم‏‌پور معاون پیشین آسیا اقیانوسیه وزارت خارجه در گفت‏وگو با هم‏‌میهن:

نه دیوارکشی، نه اعطای تابعیت با پول

نه دیوارکشی، نه اعطای تابعیت با پول

ابراهیم رحیم‌پور، معاون پیشین آسیا اقیانوسیه وزارت امور خارجه در گفت‌وگو با هم‌میهن گفت: «کمک ما به مهاجرین افغانستانی باید قانونمند و در جهت کمک به ایشان برای بازگشت و مشارکت در سرنوشت خود باشد و اقامت بلندمدت و بی‌قانون و مرزهای بدون کنترل موجب ناامنی و ایجاد خطرات تروریسم و ناهنجاری در کشور خودمان می‌شود»

 این دیپلمات بازنشسته همچنین تاکید کرد: «کمک به طالبان برای تثبیت بیشتر یک اشتباه فاحشی است که اگر بخشی از دوستان ما دنبال کنند قطعاً به خطا رفته‌اند».

در حالی وارد سومین سال سقوط جمهوریت در افغانستان و بازگشت طالبان به قدرت شده‌ایم که سیاست‌های دولت سیزدهم در قبال این تحول منطقه‌ای، انتقادات فراوانی را به همراه داشته است که یکی از بحث‌برانگیزترین این سیاست‌ها، موضوع پذیرش مهاجرین افغانستانی است؛ امروز و در آغاز دولت جدید، سیاستگذاران چه چالشی در این حوزه در پیش خواهند داشت؟

در طول سه سال گذشته که طالبان روی کار آمد، در ایران نیز دولت عوض شد و باید بگوییم سیاست دولت دوازدهم و سیزدهم در این حوزه متفاوت بود؛ به‌خصوص آنکه دولت دوازدهم با طالبان مواجه نبود ولی شواهد بر اینکه آمریکایی‌ها در صدد ترک افغانستان هستند، وجود داشت اما در ایران به هر دلیلی خروج آمریکا جشن گرفته شد. این در حالی است که باید به این سوال پاسخ می‌دادند حالا که این خروج صورت گرفته نتیجه آن چیست و باید این مسئله در ذهن سیاستگذاران کشور محاسبه می‌شد. طبیعی بود که احساسی نسبت به آمریکا در بخشی از جامعه وجود دارد.

در نهایت آمریکایی‌ها با ظاهر فرار و با باطن بده‌بستان، افغانستان را ترک کردند و از این جهت این معادله بایستی طبیعتاً از ذهن سیاستگذاران سیاست خارجی که طبیعتاً بالاتر از وزارت امور خارجه هستند، دقیق‌تر نگاه می‌شد که از نظر من این دقت صورت نگرفت و لذا طالبانی روی کار آمد که سابقه مثبتی با ما نداشت و در عین حال دولت بنیادگرای بی‌ضابطه است و آن نوع ظاهری حکومتداری را نیز رعایت نمی‌کند. در چنین شرایطی شما به رابطه این حکومت با همسایگانش نگاه کنید؛ با پاکستان درگیر است، با تاجیکستان هم درگیر است، ترکمنستان سیاست‌های خاص خود را دارد که از درگیری اجتناب می‌کند اما قطعاً رضایت ندارد، چین نیز فرصتی پیدا کرده که جایگزین هندی‌ها شود چراکه در دوره جمهوری، این هندی‌ها بودند که به واسطه ایران و استفاده از راه‌های ترانزیتی ما در این حوزه فعال بودند و حالا چینی‌ها در بُعد اقتصادی و امنیتی با طالبان وارد تعامل شده‌اند.

بنده از ابتدا و از زمانی که خودم مسئول بودم و بخش‌هایی در کشور با طالبان کار می‌کردند نیز معتقد بودم که کار آشکار با این گروه به صلاح نیست و کار غیرآشکار تنها باید به سبب حفظ امنیت کشور و فارسی‌زبانان و شیعیان و بده‌بستان صورت بگیرد. امروز باید ببینیم در چه وضعیتی هستیم؛ به‌صورت بالقوه طالبان برای ما خطر است؛ چه از آن جهت که آمریکایی‌ها سلاح فراوانی را در افغانستان برای طالبان گذاشته‌اند که به نیت مقابله با پاکستان نیست و مشخص است که چه معنایی دارد، همچنین حکومتی بدون ضابطه هستند با لشکری پابرهنه و تعلقات ضدایرانی و ضدشیعه دارند. لذا بنده دغدغه‌ این را دارم و برایم سوال است که چرا براساس این تحلیل، سیاست خود را با طالبان تعیین نمی‌کنیم و مرزهای خودمان را به روی اتباع افغانستانی باز کرده و بیش از اندازه در حال اعطای تابعیت هستیم و در مناطق مختلف برای خود پایگاه واقعی می‌سازند و قابلیت سازماندهی دارند.

ترور ایمن الظواهری، رهبر القاعده، تنها چندماه پس از روی کار آمدن طالبان، درحالی‌که در اقامتگاه خود در کابل حضور داشت، هشداری بود مبنی بر اینکه همسایه شرقی ما بار دیگر به مأمنی برای تروریسم بدل شده است. در سومین سال حکومت طالبان نیز معاون دبیرکل سازمان ملل نسبت به رشد داعش خراسان در این کشور و نماینده ویژه پاکستان در امور افغانستان نسبت به وقوع ۱۱ سپتامبری جدید از مبدأ این کشور هشدار داده‌اند؛ آیا این خطر امنیتی در جمهوری اسلامی ایران نیز درک شده است؟

قاعدتاً باید صحنه و حاکمیت و مردم و وضعیت معیشت مردم و در عین حال بده‌بستان طالبان با آمریکا را نگاه کنید. افغانستان تا آنجا که من رصد می‌کنم، بخش قابل توجهی از گروه‌های اسلامگرا را از داعش یا طیف‌های دیگر میزبانی می‌کند که بسیاری با حاکمیت این کشور نیز در ارتباط هستند و افغانستان را به مرکز تروریسم منطقه تبدیل کرده‌اند و لذا این جغرافیا برای همسایگان و کشورهای منطقه دارای خطر است که یکی از این کشورها ایران است. کمک به طالبان برای تثبیت بیشتر یک اشتباه فاحشی است که اگر بخشی از دوستان ما دنبال کنند قطعاً به خطا رفته‌اند. من درگیری با طالبان را تجویز نمی‌کنم چراکه امروز حاکمیت افغانستان با این گروه است هرچند معتقدم می‌توانستیم مانع از بازگشت این گروه به قدرت شویم کمااینکه پیش از این در سقوط این گروه نقش داشتیم.

آنچه در سه سال گذشته روی داده و انتقادات داخلی فراوانی را نیز به دنبال داشته، موجب شده تا مسئله مهاجرین افغان، به یکی از موضوعات کمپین‌های انتخابات چهاردهم تبدیل شود تا جایی که یکی از کاندیداها از کشیدن دیوار در مرز سخن بگوید و شاهد باشیم که در برنامه وزرای کشور و امور خارجه نیز به آن پرداخته شود؛ دولت چهاردهم در این حوزه چه اقدامی را باید در دستور کار قرار دهد؟

نه دیوار باید بکشیم و نه با ۲ هزار دلار به مهاجرین تابعیت بدهیم؛ مجلس که به کارهای کوچکتر ورود کرده و دخالت می‌کند و قانون تصویب می‌کند که برای مثال اینکه فرزند مسئولی تابعیت کشور بیگانه دارد، نتواند مسئولیت بگیرد، چگونه است که مصوب می‌کند که با دریافت پول به حجم بالایی از مهاجرین افغانستانی تابعیت بدهیم، بیمه کنیم، شغل برایشان تامین کنیم و در نهایت حق رای بدهیم؟! متاسفم که باید بگویم به نظر می‌رسد هدف این قانون، تاثیرگذاری بر رقابت‌های داخلی است و این کار خطرناکی است.

دولت چهاردهم باید در این سیاست غلط تجدیدنظر کند و در یک تفاهم سیاست خارجی مناسب از تداوم این روند جلوگیری شود. نباید اجازه دهیم این سیل مهاجرین در شرایطی که عملاً مرزی وجود ندارد، در آینده موجب شود تا ایرانی‌ها در اقلیت قرار بگیرند. در رابطه با حضور افاغنه در ایران خاطرنشان می‌کنم این مبین نوع دوستی و کمک به قومی است که در سرزمین خود مورد تجاوز و تحریم خارجی و جهل حکام و زمامداران داخلی قرار داشته و مهاجرت نموده‌اند.

کمک ما باید قانونمند و در جهت کمک به ایشان برای بازگشت و مشارکت در سرنوشت خود باشد و اقامت بلندمدت و بی‌قانون و مرزهای بدون کنترل، موجب ناامنی و ایجاد خطرات تروریسم و ناهنجاری در کشور خودمان می‌شود. باید بر این نکته تاکید کنم که در مجموع حساب مردم افغان از طالبان جداست ولی این کمک نباید موجب خسارات به مردم ایران شود و هزینه‌های ایمنی جامعه را بالا ببرد.

 

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی