آغازگر سیاست تنشزدایی
سفر تاریخی سیدمحمد خاتمی به فرانسه چرخش ایران به سمت تنشزدایی با اروپا بود
سفر تاریخی سیدمحمد خاتمی به فرانسه چرخش ایران به سمت تنشزدایی با اروپا بود
«ایرانیان به فرانسویان وابستگی و محبت خاصی دارند، چه از دیرباز رشته معنوی این دو ملت استواری داشته است... این دلبستگی دوطرفه است». این مطلع مقالهای است که شانزدهم مهرماه سال 1342 مجله یغما در پیشواز سفر شارل دوگل، رئیسجمهور مشهور و محبوب فرانسوی به تهران نوشته است. وقتی پنجم آبان 1378 سیدمحمدخاتمی تهران را به مقصد پاریس ترک کرد تا با ژاکشیراک بیستودومین رئیسجمهور فرانسه دیدار کند، دوباره رشته معنوی میان ایران و فرانسه برقرار شد. از آغاز شناخت ایران از غرب فرانسه یا فرنگ نماد تجدد و روزآمدشدن بوده و فرنگی شدن آمال ایرانیان تجددخواه. پیشقدمی ایران برای مشروطه شدن نیز یادآور پیشقدمی فرانسویها در جمهوریخواهی بود و برخی به همین خاطر ایران را فرانسه آسیا نامیدند. نقش استعماری و سلطهجویانه روس و انگلیس هم موجب شد تا فرنگ برای ما چهره خوش غرب باشد؛ چهرهای که گویا تا امروز نیز پابرجاست. در تقسیمات استعماری، ایران عرصه رقابت روس و انگلیس تعریف شده بود و به همین دلیل چهره فرانسه در ایران آنگونه که در الجزایر و مراکش و تونس میبینند، نیست. فرانسه برای ما همچنان سرزمین تمدن، آزادی، انقلاب، رمان و عشق است. اما زمین سیاست زمین سفتی است. ما برای فرانسویها برگهای در بازی بزرگ بودیم و برگه ایران همواره بین روس و انگلیس و فرانسه دست به دست شد و از این بازی کمترین سود به ایران رسید.
نخستین جدایی
«بازی بزرگ» یا «مسابقه سایهها» عنوان رقابتهای ژئوپلیتیک قرن نوزدهم میان انگلیس و روسیه بر سر تسلط بر آسیای مرکزی بود که منشأ بسیاری از مناقشات نظامی و سیاسی در منطقه و جهان شد. یکی از عمدهترین آنها جنگهای اول و دوم ایران و روسیه برای تسلط بر قفقاز بود که با اشغال 17شهر قفقاز توسط روسیه پایان پذیرفت و نخستین رابطه جدی و مهم ایران و فرانسه هم بر سر همین موضوع شکل گرفت؛ وقتی که میرزا محمدرضاخان قزوینی، بیگلربیگی قزوین، به نمایندگی از فتحعلیشاه قاجار عهدنامه فینکنشتاین را با ناپلئون بناپارت امضا کرد و ایران امیدوار شد که در عرصه جنگ با روسیه متحدی صادق و قدرتمند پیدا کرده است. فینکنشتاین برای ایران نخستین عهدنامه دفاعی از نوع خود بود و طی آن «جناب امپراطور اعظم[ناپلئون] به مقتضای مراسم دوستی و موافقت با دولت علیه ایران متعهد و کفیل گردیده که منبعد أحدی رخنه در خاک ایران ننماید و چنانچه أحدی خواسته باشد که بعد از این دخل در خاک ممالک ایران نماید، جناب امپراطور اعظم با پادشاه سپهر تختگاه ایران[فتحعلیشاه] کمال موافقت به عمل آورده، به دفع دشمن پرداخته، حراست ممالک مزبوره را نمایند و بههیچوجه خودداری نکنند.» همچنین «جناب امپراطور اعظم ادای شهادت نمود که مملکت گرجستان ملک حلال موروثی اعلیحضرت پادشاه ایران میباشد» و «جناب امپراطور فرانسه و پادشاه ایطالیا در خصوص اخراج نمودن طایفه روسیه از ملک گرجستان و تمامی خاک ایران به زور پادشاهانه خود لازم و قرارداد فرمودند که طایفه مزبوره را جبراً و قهراً از جمیع خاک ایران اخراج نموده و بالکلیه ترک حدود کشور ایران نمایند و چنانچه با روسیه بنای عهد صلح نمایند، این شروط را از جمله شروط عهدنامه ایشان قرار داده، به طریق امور دولت خود در این خصوص کوتاهی ننمایند». هرچند بنا بر ماده هفتم عهدنامه که میگفت «دولت علیه ایران هرگاه خواهش نمایند که به طریق قلعههای فرنگ قلعه ساخته باشند و توپخانه به قاعده فرنگ ترتیب و عساکر پادشاه با ضابطه فرنگ تعلیم نماید، هرقدر توپچی و مهندس و تعلیمچی لازم بوده و ضرور شود، جناب امپراطور فرانسه و پادشاه ایطالیا متعهد گردید که ارسال صوب ایران نماید که در آنجا ترسیم قلعه و ترتیب توپخانه و تعلیم عساکر پیاده نمایند». سرتیپ کلود ماتیو گاردان آجودان مخصوص ناپلئون برای ساماندهی ارتش و ساخت توپ و سلاح به ایران آمد اما امضای فین کنشتاین خشک نشده بود که ناپلئون «در این خصوص کوتاهی» نمود و پیمان تیلسیت را با الکساندر یکم تزار روسیه امضا کرد بدون آنکه از شروط ایران یادی کند و این نخستین بدعهدی فرانسویها مقابل ایران بود. با این وجود علاقه ایرانیها به میانجیگری فرانسویها در دعوای ایران و غرب تمامی نداشت. پس از این خاطره، ایران قاجاری از فرانسویها دلشکسته شد و با قرارداد ترکمنچای سلطنت قاجار و ولیعهد کشور تحت حمایت روسیه تزاری قرار گرفت و «اعلیحضرت امپراطور کل ممالک روسیه... تعهد میکند که از این روز به بعد شخص وجود نواب مستطاب والا شاهزاده عباس میرزا را ولیعهد و وارث برگزیده تاج و تخت ایران شناخته، از تاریخ جلوس به تخت شاهی، پادشاه بالاستحقاق این مملکت میداند.» و دیگر حضور قدرت دیگری وجهه نداشت. اما فرانسویها باز هم از ایران یاد کردند وقتی ناپلئون سوم درگیر جنگ کریمه با روسیه شد و کنت آرتور دو گوبینو نویسنده، خاورشناس، شاعر، تاریخنگار، پژوهشگر و سیاستمدار فرانسوی را به عنوان سفیر به ایران فرستاد. کتاب معروف «سه سال در آسیا» و نظریات گوبینو که مبنای نژادگرایی در اروپا قرار گرفت، حاصل این سفر بود. گوبینو پس از این سفر ایران را سرزمین جاویدان و کشوری که چون سنگخارا ماندگار است، نامید. گوبینو خود اندیشمند و نویسنده بزرگی بود و مدتی نیز ریاست دفتر الکسی دوتوکویل حقوقدان و فیلسوف و سیاستمدار مشهور فرانسوی و صاحب اثر معروف «دموکراسی در آمریکا» و از موسسان علم جامعهشناسی را برعهده داشت. روابط عادی از دوران رضاشاه برقرار شد و در دوران محمدرضا نیز تقویت شد، اما با حضور انگلیس و آمریکا چندان جدی و عمیق نبود.
ماه عسل کوتاه
وقتی دولت عراق اول مهر دستور اخراج امام خمینی از عراق را صادر کرد و خانه امام در نجف محاصره شد، یاران او کشورهای عربی چون سوریه و کویت و لیبی را برای مهاجرت پیشنهاد میکردند و کمتر کسی به کشوری اروپایی فکر میکرد، اما چون سفر ایرانیان در آن دوره به اروپا نیاز به ویزا نداشت و فرانسویها به یک باره فهمیدند که امام خمینی با پرواز مستقیم از بغداد وارد پاریس شده است، چارهای جز میزبانی نداشتند. میزبانی فرانسه و استقبال رسانههای فرانسوی از انقلاب ایران چشمگیر بود. نخستین مصاحبه بینالمللی امام خمینی با روزنامه لوموند صورت گرفت و این روزنامه جنبش آزادیبخش ایران به رهبری آیتالله خمینی را نیروی کلیدی شورشهایی که در ایران در جریان بود، عنوان کرد. برخی از رسانههای فرانسه انقلاب ایران را با انقلاب فرانسه مقایسه میکردند و میشل فوکو فیلسوف فرانسوی با سفر به ایران و دیدار با رهبران انقلابی، انقلاب ایران را «روح یک جهان بیروح» معرفی کرد. این ماهعسل با حضور اپوزیسیون انقلاب بهویژه بختیار آخرین نخستوزیر محمدرضاپهلوی در فرانسه رنگ باخت و با گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی توسط دانشجویان پیرو خط امام و آغاز جنگ ایران و عراق تیره شد و با پناهنده شدن ابوالحسن بنیصدر و مسعود رجوی به دشمنی رسید.
ایران انقلابی سهام خود از شرکت اورودیف را خارج کرد و قراردادهای صنایع سنگین و ساخت اتومبیلهای سواری و مبادلات کشاورزی را لغو کرد. این امر منجر شد تا شرکتهای فرانسوی متضرر علیه ایران اقامه دعوی کنند و با محکومیت ایران، ضررهای مالی بیشتری متوجه اموال ایران در اروپا شد. در ابتدای جنگ، عراق مقابل هواپیماهای پیشرفته آمریکایی ایران مستاصل بود و تنها با ورود جنگندههای میراژ فرانسوی بود که ارتش بعثی توانست بیشترین خطرات را متوجه خطوط تجاری ایران در دریا کند و باز با همین هواپیما بود که دست صدام به عمق خاک ایران رسید و توانست بسیاری از شهرهای ایران را زیر آتش بمباران هوایی بگیرد. 25فروند از همین میراژهای فرانسوی پس از حمله آمریکا به عراق در جنگ خلیجفارس نصیب ایران شد. خلبانان این جنگندهها از ترس حمله آمریکا و 30 کشور همپیمان با پرواز از «پایگاه هوایی صدامحسین» خاک عراق را ترک گفته و با گذشتن از مرزهای دو کشور در مقابل چشمان حیرتزده کارکنان، در پایگاه هوایی شهید نوژه همدان فرود آمدند. ایران این پرندههای فرانسوی را در ازای غرامت جنگ ایران و عراق مصادره کرد و هرگز به عراق پس نداد.
فصل گرم پاریس و تهران
فصل گرم روابط ایران و فرانسه بعد از سردی یک زمستان سخت در روابط ایران با اتحادیه اروپا پدید آمد. دادگاهی محلی پس از پنج سال برگزاری جلسات محاکمه، مقامات عالیرتبه ایران را به واسطه ادعای اقدام تروریستی در برلین آلمان که منجر به کشته شدن چند تن از اپوزیسیون شد، محکوم کرد و در پی آن سفیران کشورهای اروپایی در آستانه انتخابات ریاستجمهوری سال 1376 تهران را ترک کردند. حادثه میکونوس 26شهریور 1371 روی داد اما حکم دادگاه 21فروردین 1376 و فراخواندن سفیران اروپایی پس از این تاریخ بود. اما دومخرداد 1376 آب داغی بر یخ روابط بود و سفیران اروپایی یک به یک به تهران شتافتند و آخرین سفیر اروپایی که تهران پذیرش او را به تعویق انداخته بود، اسفند 1376 وارد ایران شد.
انتخاب سیدمحمد خاتمی رئیسجمهور اصلاحطلب ایران که منادی گفتوگوی تمدنها در جهان و توسعه سیاسی و تحمل مخالف در داخل بود، موجب گرمی روابط شد و برای نخستین بار پس از انقلاب اسلامی رئیسجمهور ایران با استقبال گرم به یک کشور مهم اروپایی سفر کرد. آیتالله خامنهای در دوران ریاستجمهوری به یوگسلاوی که در زمان خود پنجمین قدرت نظامی جهان بود، سفر کردند اما دیگر یوگسلاوی وجود ندارد و به چند کشور تجزیه شده و فرانسه عضو حق وتودار اتحادیه اروپا در شورای امنیت سازمان ملل میزبان رئیسجمهور ایران شده بود.
سیدمحمد خاتمی، رئیسجمهور وقت ایران، روز پنجم آبانماه 1378 پس از دیدار با رهبری تهران را به مقصد پاریس ترک کرد و هواپیمای حامل وی به خاطر مهآلود بودن فرودگاه پاریس ساعتی دور این شهر چرخید و با تاخیر به زمین نشست. استقبال رسمی ژاکشیراک در کاخ الیزه از سوی رسانههای ایران و صادق خرازی سفیر وقت ایران در پاریس بیسابقه و فراتر از تشریفات متعارف کاخ الیزه معرفی شد.
سالها بعد احمدینژاد رئیسجمهور بعدی با انتقاد از این سفر گفته بود: «آن روزی که رئیسجمهور سابق با آن وضعیت به فرانسه رفت، یکی از غمانگیزترین روزهای زندگیام بود، چراکه ژاک شیراک در بالای پلههای محل استقرار خود ایستاده بود و رئیسجمهور قبلی ایران در پایین پلهها از ماشین پیاده شد و پلههای متعدد را پشتسر گذاشت تا به او برسد و این حرکت از موضع ضعف باعث تحقیر ما شد.» صادق خرازی، سفیر سابق ایران در فرانسه با بیان اینکه مسئولان فرانسوی در سفرهای آقای خاتمی به این کشور استقبال شایانی از رئیسجمهور سابق کشورمان داشتند، مدعی است: «آقای خاتمی در سفرهایی که به کشور فرانسه داشتند، با استقبال شایان ذکر و بهیادماندنی مقامات فرانسوی مواجه شد که در سیاست خارجی این کشور اروپایی غیرقابل مثالزدنی است.»
اما بررسی تصاویر استقبالهای ژاکشیراک از سایر رؤسایجمهور نظیر پرویز مشرف رئیسجمهور پاکستان، امامعلی رحمانف رئیسجمهور تاجیکستان، بنعلی رئیسجمهور تونس و گرهاردور شرودور صدراعظم آلمان و بیل کلینتون رئیسجمهور آمریکا نشان میدهد ژاکشیراک همین رفتار را برای آنها نیز داشته و استقبال از سیدمحمدخاتمی در همان سطح بوده و نه آنچنان که احمدینژاد ادعا میکند تحقیرآمیز و برخلاف شئونات بوده و نه مطابق ادعای خرازی بینظیر و غیرقابل مثال زدنی.
صادق خرازی همچنین با رد و نقد اظهارات آقای احمدینژاد مبنی بر رفتار خارج از عرف و غیرمحترمانه مقامات فرانسوی در برخورد با رئیسجمهور سابق گفت: «سیاست آقای خاتمی در مراودات خود با دیگر کشورها بر پایه عزت، حکمت و مصلحت نظام جمهوری اسلامی استوار بود، بهطوری که زمانی که مقامات فرانسوی درصدد بودند در نخستین حضور آقای خاتمی در این کشور از نوشیدنی برای مراسم شام براساس سنت فرانسه استفاده کنند، رئیسجمهور سابق کشورمان سفر خود به فرانسه را تا زمان برگزاری مراسمی بر پایه آداب اسلامی به تعویق انداخت.»
این ادعای صادق خرازی نیز خلاف واقع است، چراکه پاسخ الیزه به این درخواست، قاطعانه بود: «شراب بخشی از فرهنگ فرانسه است و ما هرگز آن را از میز غذای خود کنار نمیگذاریم.» ضیافت شام دو رئیسجمهور اساساً برگزار نشد و فرانسویها به دلیل اهمیت شراب در فرهنگ ملی فرانسه نپذیرفتند این ضیافت برگزار شود و به یک ضیافت عصرانه اکتفا شد. هر چند همین عدم برگزاری ضیافت شام، خلاف اصول تشریفات فرانسوی بود و برخی روزنامههای فرانسه ژاکشیراک را به زیرپاگذاشتن سنتهای فرانسه مقابل جمهوری اسلامی ایران متهم کردند اما گذشته از این حواشی سفر خاتمی به فرانسه سفر مهمی بود. در پی این سفر روابط اقتصادی و سیاسی ایران و فرانسه ارتقا یافت. سیدمحمدخاتمی در این سفر ایده گفتوگوی تمدنها را در مقر یونسکو مطرح کرد، پیشنهادی که بعداً در مجمع عمومی سازمان ملل مورد تصویب قرار گرفت و سال 2001 میلادی به عنوان سال گفتوگوی تمدنها نامگذاری شد.
خاتمی در این سفر علاوه بر ملاقات با همتای فرانسوی خود با نخستوزیر، روسای مجلس سنا و ملی، جمعی از صاحبان صنایع و بازرگانان فرانسوی نیز دیدار و گفتوگو کرد. درجریان این سفر دو قرارداد خرید 100 واگن قطار مسافربری با شرکت الستوم فرانسه به ارزش 192 میلیون یورو و قرارداد خرید چهار فروند هواپیمای ایرباس A330 به ارزش 125 میلیون دلار بین دو طرف به امضا رسید. در پی این سفر مبادلات بازرگانی ایران و فرانسه در 11ماه سال 2004 میلادی به سه میلیارد و 353 میلیون یورو رسید. حضور پررنگتر شرکت پژو در بازار ایران و حضور شرکت نفتی توتال در میادین نفتی ایران که به کاهش فاصله ایران با همسایههای جنوبیاش در خلیجفارس کمک کرد از نتایج گسترش روابط ایران و فرانسه بود.
خاتمی بار دیگر در سال 1384 پیش از پایان دوره ریاستجمهوری خود به فرانسه سفر کرد و به همین شکل مورد استقبال ژاک شیراک قرار گرفت. خاتمی در سفر دوروزه خود به فرانسه، در مقر سازمان یونسکو در پاریس با حضور رئیسجمهوری الجزایر و در حدود 300 تن از شخصیتهای سیاسی و فرهنگی جهان در همایش گفتوگوی تمدنها، سخنرانی کرد. در این همایش دستاوردهای پنجساله طرح گفتوگوی تمدنها مورد بررسی قرار گرفت و پروندهاش برای همیشه بسته شد؛ پس از آن در دوران ریاستجمهوری احمدینژاد هم ایران روز ملی گفتوگوی تمدنها را از تقویم خود حذف کرد و سازمان ملل نیز دیگر این موضوع را پیگیری نکرد. اما طی این مدت از سال 1378 تا 1384 فرانسه یکی از شرکای اقتصادی مهم ایران در اتحادیه اروپا شد و علاوه بر حمایت از ایران در پرونده هستهای به تفاهم ایران و اتحادیه اروپا کمک کرد. دوستی شیراک برای ایران بیفایده هم نبود و در سختترین پروندهها فرانسه در کنار ایران ایستاد. ژاکشیراک در مصاحبهای با نیویورکتایمز در سال ۲۰۰۶ از برنامه هستهای ایران دفاع کرد و گفت دستیابی ایران به سلاح هستهای برای این کشور کاملاً بیفایده است. شیراک برخلاف واشنگتن و دولت جرج بوش پسر، از دیپلماسی و حلوفصل مسالمتآمیز برنامه هستهای ایران حمایت میکرد و حتی با وجود تغییر دولت در ایران و روی کار آمدن محمود احمدینژاد در ایران، فرانسه از مخالفان ارسال پرونده هستهای ایران از شورای حکام به شورای امنیت بود. در دوران مذاکرات هستهای در دوره خاتمی سیاستهای جرج بوش مانع بسته شدن پرونده هستهای ایران شد و ایران نتوانست این پرونده را برای همیشه مختومه کند، اما اتحادیه اروپا در تفاهم با حسن روحانی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی که فرانسه نقش عمدهای در آن داشت، نهتنها از موضوعات هستهای گذشت، بلکه حاضر شد به توافقات و همکاریهای امنیتی با ایران دست بزند و ضمن ضمانت عدم تلاش برای تغییر رژیم در ایران اعضای گروههای تروریستی مانند سازمان مجاهدین خلق را از اروپا اخراج کند. اخراج مریم رجوی از فرانسه که سروصدای زیادی در رسانهها ایجاد کرد از جمله اقدامات ژاکشیراک در دوران ریاستجمهوری خود بود. ۲۷ خرداد ۱۳۸۲ پلیس ضدتروریسم فرانسه با حمله به دفاتر و ساختمانهای گروه مجاهدین خلق ضمن دستگیری مریم رجوی و ۱۶۵نفر از اعضای برجسته کادر این سازمان، مقدار زیادی پول نقد از آنان ضبط کرد.
این سیاست فرانسه در نزدیکی و همکاری با ایران با روی کار آمدن احمدینژاد در ایران به پایان رسید. ژاک شیراک برای دوره سوم ریاستجمهوریاش نامزد نشد و کاخ الیزه را ترک کرد، مجاهدین خلق از فهرست سازمانهای تروریستی اتحادیه اروپا خارج شدند و به فرانسه برگشتند. حتی در دوران ریاستجمهوری حسن روحانی، فرانسه به رهبری فرانسوا اولاند در برههای از تفاهم هستهای موسوم به برجام به کارشکنی مقابل تفاهم ایران و 1+5 روی آورد. هر چند حسن روحانی نیز در هشت سال دولت خود برای ترمیم آن تلاش کرد، اما آب رفته هرگز به جوی برنگشت.