موانع عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل و تحقق خواست آمریکا چیست؟
رویای کمپ دیوید جدید
پس از شکست اعراب در جنگهای ششروزه (۱۹۶۷) و یومکیپور یا رمضان (۱۹۷۳)، مصر اولین کشور عربی بود که در سال ۱۹۷۹ در قالب «معاهده کمپ دیوید»، روابط خود را با اسرائیل آغاز کرد. این توافق در مراسمی با حضور انورسادات، رئیسجمهور وقت مصر و مناخیم بگین، نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی و با نظارت جیمی کارتر، رئیسجمهور وقت آمریکا امضا شد که از یک مقدمه و ۹ ماده با پیوستها و اسناد ویژه تدابیر امنیتی و عادیسازی روابط و عقبنشینی اسرائیل از صحرای سینا تشکیل میشد. هرچند افزوده شدن کشوری جدید به لیست کشورهای عربی دارای روابط عادی با اسرائیل سالها به طول انجامید و اردن پس از ۱۵ سال با «پیمان وادی عربه» و پس از ۲۶ سال، بحرین و امارات در قالب «توافق ابراهیم»، روابط خود با اسرائیل را عادی کردند اما نباید فراموش کرد که این مصر بود که برای نخستین بار، قبح رابطه با رژیم اشغالگر را شکست.
عادیسازی روابط عربستان سعودی نیز از این جهت برای ایالات متحده و اسرائیل حائز اهمیت است که با پیوستن «خادم حرمین شریفین» به توافق ابراهیم، شاید دیگر هیچ کشور عربی خود را «کاسه داغتر از آش» حمایت از آرمان فلسطین نداند و بیهیچ ترسی از پاسخگویی به افکار عمومی، متقاضی بعدی پیوستن به طرح دونالد ترامپ و داماد یهودیاش شود.
هرچند محمد ضیف، فرمانده گردانهای عزالدین قسام، در پیامی ضبطشده در روز اول عملیات طوفانالاقصی، گفت که این حمله در واکنش به هتک حرمت مسجدالاقصی و کشته و زخمی شدن صدها فلسطینی در سال جاری از سوی نیروهای اسرائیل بوده است، اما نخستین دستاورد منطقهای آنچه در بامداد ۷ اکتبر رخ داد، تعلیق روند عادیسازی روابط عربستان سعودی و اسرائیل بود و نزدیک به یک هفته پس از آغاز جنگ در غزه، خبرگزاریها گزارش دادند که مقامهای عربستان سعودی قصد ندارند مذاکرات عادیسازی روابط با اسرائیل را پایان دهند، اما فعلاً این گفتوگوها را متوقف میکنند تا زمانی که خشونتها در منطقه کاهش یابد.
توافق ابراهیم که در دولت پیشین آمریکا و با ابتکار دونالد ترامپ جمهوریخواه شکل گرفت، در دولت دموکرات جو بایدن نیز مورد توجه قرار گرفت؛ فارن افرز پیشتر در مطلبی با عنوان «فشار خطرناک برای عادیسازی اسرائیل و عربستان» مینویسد: «جو بایدن، رئیسجمهور ایالات متحده، در طول سه سال اول ریاستجمهوری، استراتژی خاورمیانهای خود را بر پروژه واحد و سرراست عادیسازی روابط بین اسرائیل و عربستان سعودی بنا نهاد. واشنگتن فکر میکرد که چنین توافقی منطقه پرآشوب را باثبات خواهد کرد و ایران را که بهطور فزایندهای جسورتر شده، محدود میکند. در این صورت ایالات متحده آزاد خواهد بود تا منابع خود را از خاورمیانه و به سمت آسیا و اروپا منتقل کند. در این حالت جهان عرب حتی ممکن است بخشی از یک کریدور تجاری بلندپروازانه اوراسیا شود که اقیانوس هند را به دریای مدیترانه متصل میکند؛ شراکتی که میتواند با طرح کمربند و جاده چین رقابت کند».
زمانیکه محمد بنسلمان در ۲۰ سپتامبر ۲۰۲۳ در مصاحبهای با فاکسنیوز، مذاکرات کشورش با اسرائیل را تائید و عنوان کرد که چشمانداز عادیسازی روابط بین دو کشور هر روز نزدیکتر میشود؛ شمارش معکوس برای اعلام قریبالوقوع توافق میان ریاض و تلآویو آغاز شد اما ۱۷ روز بعد عقربهها ایستاد. جو بایدن، رئیسجمهور ایالات متحده که امید داشت در روزهای منتهی به آغاز کمپین انتخابات سال ۲۰۲۴، خبر توافق ریاض و تلآویو را اعلام کند، ۲۹ مهرماه در یک سخنرانی گفت: «یکی از دلایل اینکه چرا حماس به اسرائیل حمله کرد، این بود که آنها میدانستند من در آستانه نشست با سعودیها هستم». وی افزود: «حماس یک حمله مرگبار را در ۷ اکتبر آغاز کرد زیرا، حدس بزنید بهخاطر چی؟ سعودیها میخواستند اسرائیل را به رسمیت بشناسند و تقریباً میتوانستند بهطور رسمی این کار را انجام دهند». حال و با گذشت نزدیک به ۱۰ ماه از جنگ در غزه، بار دیگر آمریکا در تلاش است تا پروژه توافق ابراهیم را این بار با هدف پایان جنگ، به روی میز سیاست خارجی خاورمیانهای کاخ سفید بازگرداند؛
دنیس راس، مشاور سیاست خارجی دولت باراک اوباما در یادداشتی برای فارن افرز مینویسد:«عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل به وضوح در خدمت منافع ملی ایالات متحده است و منافع اسرائیل را نیز تامین خواهد کرد. هنگامی که نتانیاهو در اواخر سال ۲۰۲۲ قدرت را به دست گرفت، انعقاد معاهده صلح با عربستان سعودی را به عنوان اولویت اصلی خودش عنوان کرد، زیرا این پیمان اسرائیل را در یک استراتژی منطقهای گستردهتر برای مقابله با ایران و نیروهای مورد حمایتش ادغام میکرد. پیگیری این هدف در حال حاضر نیز به او اجازه میدهد تا بخشی از اعتباری را که با حمله حماس به اسرائیل در اکتبر گذشته از دست داده بود، پس بگیرد». وی میافزاید: «عادیسازی روابط به نفع عربستان نیز خواهد بود. انعقاد یک معاهده دفاعی با ایالات متحده، امنیت ملی عربستان سعودی را تقویت کرده و به پادشاهی عربستان اجازه میدهد تا بر اولویت واقعی خود نظیر تحول اجتماعی و اقتصادی که در چشمانداز ۲۰۳۰ ترسیم شده و طرح کلی ریاض برای دستیابی به شکوفایی اقتصادی و رهبری جهانی در انرژیهای تجدیدپذیر، تمرکز کند. شاهزاده محمد بنسلمان رهبر بالفعل عربستان سعودی این طرحها را کلید آینده خود در قدرت میداند».
پیش از تحولات اخیر اینچنین عنوان شده بود که ریاض خواهان سطوحی از تضمینهای امنیتی، از جمله تسلیحات پیشرفته و فناوری نظامی را از طرف آمریکایی طلب میکند که عربستان سعودی تا به امروز از آن برخوردار نبوده است. هرچند مشخص نیست کاخ سفید پیش از ۷ اکتبر تا چه سطحی با خواست ریاض همراه شده بود اما محمد بنسلمان موفق شده بود تا این موضوع را در دستور کار دولت ایالات متحده قرار دهد؛ بهنحویکه برت مکگورک، هماهنگکننده خاورمیانه کاخ سفید، ماهها برای میانجیگری توافقنامههای اقتصادی و امنیتی که روابط بین عربستان سعودی و اسرائیل را از حالت انجماد خارج میکرد، کار میکرد و پادشاهی عربستان دیگر از دید واشنگتن «منفور» نبود و همچنین درحالیکه در سه سال نخست ریاستجمهوری، هیچیک از اعضای خاندان سلطنتی سعودی مهمان کاخ سفید نشده بودند، در ۳۰ اکتبر ۲۰۲۳، خالد بنسلمان، وزیر دفاع عربستان راهی پایتخت آمریکا شد تا در خصوص روابط دوجانبه و تحولات غزه با مقامات ایالات متحده به گفتوگو بنشیند. در همین راستا نیز خردادماه سال جاری، رسانهها خبر دادند که ریاض و واشنگتن به امضای پیمان دفاعی نزدیک میشوند و آمریکا براساس این توافق، عربستان سعودی را متحد اصلی خارج از ناتو برای خود تلقی خواهد کرد.
با این حال شرایط برای تحقق این سیاست جو بایدن، همانطور که دنیس راس نیز تشریح کرده، به هیچ عنوان آسان نیست؛ عربستان سعودی خواهان توافق امنیتی با ایالات متحده است اما در عین حال میداند دولت آمریکا پیش از تحقق دستاورد عادیسازی روابط ریاض با تلآویو قادر به همراهی سنا برای تصویب این توافق نخواهد بود، در عین حال آنچه در ۱۰ ماه گذشته بر ملت فلسطین گذشته و هر روز ابعاد فاجعهبارتری به خود میگیرد، دست سعودیها را برای ازسرگیری مذاکرات با صهیونیست بسته است. وزارت خارجه عربستان ۱۸ بهمن ۱۴۰۲ و پس از سفر آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا به عربستان و دیدار با ولیعهد این کشور، در بیانیهای اعلام کرد که دولت آمریکا را از موضع ثابت خود درباره برقراری روابط دیپلماتیک بین ریاض و تلآویو مطلع کرده است و آن اینکه تا زمانی که دولت فلسطین در مرزهای ۱۹۶۷ به پایتختی قدس شرقی به رسمیت شناخته نشود و حمله به غزه متوقف نشود، روابط دیپلماتیکی با اسرائیل برقرار نخواهد شد. عربستان سعودی یکی از حامیان بزرگ ابتکار صلح عربی در سال ۲۰۰۲ بوده است که عادیسازی روابط با اسرائیل را مشروط به خروج این رژیم از خاک فلسطین و بلندیهای جولان سوریه میداند. این ابتکار همچنین شامل ایجاد یک کشور فلسطینی و همچنین یافتن یک راهحل عادلانه برای مصیبت میلیونها پناهنده فلسطینی و فرزندان آنها است که بیشتر آنها در کمپهای پناهندگان در کشورهای همسایه زندگی میکنند.
این در حالی است که کنست اسرائیل در خردادماه سال جاری، با اکثریت قاطع آرای نمایندگان به قطعنامهای رای داد که تاسیس کشوری فلسطینی تحت هر عنوانی را رد میکند. این قطعنامه که با همکاری مشترک احزاب عضو ائتلاف دولت فعلی به نخستوزیری بنیامین نتانیاهو با احزاب راستگرای مخالف تهیه شده بود و حزب میانهروی وحدت ملی به رهبری بنیگانتز نیز از آن پشتیبانی کرده بود، با اکثریت قاطع به تصویب رسید. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل نیز پیشتر بهصورت شفاف بیان کرده بود که به دولت آمریکا اطلاع داده «در هر وضعیتی که پس از جنگ در نوار غزه ایجاد شود با تشکیل کشور مستقل فلسطینی مخالف است».
دیوید پترائوس، رئیس اسبق سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا نیز معتقد است که راهحل دوکشوری برای مناقشه اسرائیل و فلسطین در حال حاضر غیرممکن و بزرگترین مانع برای عادیسازی روابط بین اسرائیل و عربستان سعودی است. Responsible statecraft در گزارشی مینویسد: «ایالات متحده به جای جستوجوی راهحلی بلندمدت برای مناقشه اسرائیل و فلسطین، هدف دیرینه خود برای عادیسازی روابط بین اسرائیل و عربستان سعودی را در اولویت قرار داده است چراکه برای آرامش در غزه نیاز به وارد کردن عربستان دارد. با این توافق، ایالات متحده فلسطینیها را بیشتر به حاشیه میبرد و در عین حال اسرائیل را به شدت در شبکه منطقهای ائتلافها و مشارکتها ادغام میکند.... مقامات دولت میگویند که برنامههای این کشور برای عادیسازی روابط بین اسرائیل و عربستان سعودی در نهایت منجر به ایجاد یک کشور فلسطینی خواهد شد».
مشاور رئیسجمهور پیشین آمریکا در این مسیر خواهان همراهی کشورهای عربی و البته فشار بر تشکیلات خودگردان فلسطینی است و مینویسد: «محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، در صورتی که واشنگتن تنها طرفی باشد که او را مجبور به انجام معیارهایی بکند، مسلماً در برابر اقدامات لازم حتی به صورت تدریجی مقاومت خواهد کرد. اما اگر این کشورهای عربی به عنوان یک گروه و با یکصدا او را تحت فشار قرار دهند، احتمال بیشتری دارد که دست به عمل بزند. سابقه اندکی وجود دارد که ثابت کند این کشورهای عربی به این شکل هماهنگ و با پیام جمعی صریح عمل میکنند و این اتفاق نمیافتد مگر اینکه همه آنها بفهمند که اگر این کار را نکنند، واشنگتن نمیتواند نقشی را که میخواهد بازی کند. اگر کشورهای عربی انتظار دارند که ایالات متحده به نتانیاهو فشار بیاورد خودشان نیز باید دست به اقدامات ضروری بزنند».
این در حالی است که آمریکا روز ۳۰ فروردین، قطعنامه درخواست عضویت کامل کشور فلسطینی در سازمان ملل متحد را وتو کرد. وتوی این قطعنامه از سوی آمریکا در حالی صورت گرفت که فرانسه، چین و روسیه، سه عضو دائم شورای امنیت، و همچنین دو متحد آمریکا یعنی ژاپن و کره جنوبی به پیشنویس این قطعنامه رای مثبت و انگلیس و سوئیس به آن رای ممتنع داده بودند. یورونیوز پس از وتوی آمریکا در گزارشی نوشت: «شورای امنیت سازمان ملل متحد مدتهاست که در زبان و بیان از چشمانداز دو کشور مسلمان و یهودی حمایت میکند اما در عین حال اقدام عملی در این چارچوب صورت نمیدهد و عملاً این اسرائیل است که هر روز بر اشغال خود میافزاید و سرزمینهای فلسطینی بیشتری را تحت تسلط خود درمیآورد و با شهرکسازیهای غیرقانونی عرصه را بر فلسطینیها تنگتر میکند». ایالات متحده همچنین رای مجمع عمومی در اردیبهشتماه به عضویت کامل فلسطین در سازمان ملل را محکوم کرد. دنیس راس در یادداشت اخیر خود هرچند میگوید که «ایالات متحده باید فلسطینیان را به عنوان مردمی که حق تعیین سرنوشت دارند، به رسمیت بشناسد» اما در عین حال میافزاید که «این حق نه مطلق است و نه خود به خود اعطا میشود، زیرا همراه آن، تعهداتی نیز در کار است. قبل از تحقق تشکیل دولت فلسطینی، تشکیلات خودگردان فلسطین باید برخی معیارها را رعایت کند». مشاور باراک اوباما در حالی تاکید دارد که «تشکیل کشور فلسطین دیگر نمیتواند مبتنی بر مقاومت در برابر اسرائیل باشد» که یاسر عرفات به عنوان کسی که مقاومت مسلحانه را علیه اسرائیل پایهگذاری کرده بود، در سال ۱۹۸۸، در یک نطق غیرمنتظره در ژنو و در جلسه ویژه سازمان ملل گفت: «سازمان آزادیبخش فلسطین برای استقرار صلح و امنیت در منطقه و بهویژه برای فلسطین، رژیم صهیونیستی و کشورهای همسایه، از فعالیتهای جهادی خود صرفنظر و چشمپوشی میکند». این رهبر فلسطینی حتی حق موجودیت اسرائیل را به رسمیت شناخت. وی احتمالاً از یاد برده است که فعالیتهای مسلحانه حماس، پاسخی به شکست توافق اسلو و افزایش خشونت علیه فلسطینیها بود.
در این میان ایران نیز همچنان مؤلفه مهمی برای تصمیمگیری نهایی عربستان سعودی در عادیسازی روابط با اسرائیل است؛ آیتالله خامنهای، رهبر انقلاب در ۱۱ مهر ۱۴۰۲، پس از مصاحبه مهم ولیعهد سعودی با فاکسنیوز، در جمع مسئولان نظام، سفرای کشورهای اسلامی و میهمانان کنفرانس وحدت گفتند: «نظر قطعی جمهوری اسلامی این است که دولتهایی که قمار عادّیسازی [روابط] با رژیم صهیونیستی را برای خودشان سرمشق و شیوهی کار قرار میدهند، دارند اشتباه میکنند، ضرر خواهند کرد؛ باخت منتظر اینها است؛ به قول اروپاییها دارند روی اسب بازنده شرطبندی میکنند. امروز وضع رژیم صهیونیستی وضعی نیست که مشوّق نزدیکی به او باشد؛ نباید این اشتباه را بکنند. رژیم غاصب، رفتنی است. امروز نهضت فلسطین از همیشهی این هفتاد هشتاد سال سرحالتر است. مشاهده میکنید که امروز جوانان فلسطینی و نهضت فلسطینی، نهضت ضدّ غصب، ضدّ ظلم، ضدّ صهیونیسم از همیشه بانشاطتر، سرحالتر و آمادهتر است و انشاءالله این نهضت به نتیجه خواهد رسید و همانطور که امام بزرگوار (رضواناللهعلیه) از رژیم غاصب به «سرطان» تعبیر کردند، حتماً این سرطان به فضل الهی به دست خود مردم فلسطین و نیروهای مقاومت در کلّ منطقه ریشهکن خواهد شد؛ انشاءالله».
هرچند تحولات پس از طوفانالاقصی و آغاز نسلکشی غیرقابل انکار اسرائیل، بار دیگر مسئله فلسطین را به مسئله شماره یک جهان اسلام بدل کرده و این امر موجب شکلگیری همراهی و همسویی بیش از پیش افکار عمومی جهان عرب با مقاومت و حتی جمهوری اسلامی ایران به عنوان حامی آن شده است اما پیش از این نیز و در آگوست ۲۰۲۳، فارنپالیسی در گزارشی این سوال را مطرح میکند که «سیاستگذاران در واشنگتن و خاورمیانه مشغول صحبت در مورد امکان عادیسازی روابط عربستان سعودی با اسرائیل در ازای یک پیمان دفاعی رسمی با ایالات متحده بودهاند. جلب توجه بسیار کمتر، حداقل برای ریاض، یک سوال حیاتی است: آیا چنین اقدامی توافق دیپلماتیک اخیر عربستان سعودی با ایران را به خطر میاندازد؟» و در همین مقاله به ریاض در خصوص واکنش احتمالی تهران هشدار داده بود.
دنیس راس در جمعبندی یادداشت خود با عنوان « Biden’s Middle East Moonshot» مینویسد: «صلح یکشبه به دست نمیآید، اما دولت بایدن میتواند مسیر متفاوتی را ترسیم کند. هیچکس نمیتواند تراژدی ۹ ماه گذشته را از میان ببرد. اما یک رویکرد بهتر؛ یعنی رویکردی که بر حقوق و مسئولیتهای همه طرفها تأکید میکند، میتواند فصل جدیدی را برای خاورمیانه رقم بزند. بایدن در روزهای باقیماندهاش در قدرت، باید از این فرصت استفاده کند». این دیپلمات آمریکایی هرچند از حقوق و مسئولیت همه طرفها سخن گفته اما نمیگوید که کشورهای عربی پیشتر مسیر آنچه افکار عمومی همین کشورها از آن با عنوان «سازش» یاد میکنند را طی کردهاند بیآنکه مابهازایی در موضوع حل و فصل مناقشه ۷۰ ساله دریافت کرده باشند. همچنین قطعاً بهصورت تعمدی از این واقعیت نیز در یادداشت خود سخن به میان نمیآورد که ریشه دست به اسلحه بردن نیروهای فلسطینی و آنچه غرب از آن با عنوان «تروریسم» یاد میکند و آنچه در روز ۷ اکتبر به وقوع پیوست چیست.