تصمیـم پـاشینیـان
منافع ایران در مناقشه میان باکو و ایروان به خطر خواهد افتاد؟
منافع ایران در مناقشه میان باکو و ایروان به خطر خواهد افتاد؟
در هیاهوی اعتراضات به درگذشت مهسا امینی و احتمال استفاده روسیه از پهپادهای ایرانی در جنگ اوکراین و واکنشهای بینالمللی به این دو، وزیر امور خارجه ایران برای سه روز ایران را ترک کرد و در ارمنستان همسایه کوچک ایران در شمال غربی به سر برد. امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه ایران روز پنجشنبه به ارمنستان سفر کرد و تا عصر شنبه 30مهر در ایروان ماند و با وزیرامورخارجه و رئیس مجلس و رئیسجمهور ارمنستان دیدار کرد. سفری که به نظر میرسد اهمیتی فراتر از رابطه با همسایه کوچک داشته باشد. امیرعبداللهیان در بدو ورود به ایروان از ترسیم سندی برای همکاریهای بلندمدت میان تهران و ایروان خبر داد. همزمان رجبطیباردوغان نیز در نزدیکی مرز ارمنستان برای افتتاح فرودگاه بینالمللی زنگلیان در جمهوری آذربایجان به سر میبرد و سپاه پاسداران هم سومین و بزرگترین رزمایش نظامی ایران طی دو سال گذشته را در مرزهای جمهوری آذربایجان به پایان رساند و طی این رزمایش عملیات عبور از رود ارس و قطع جادههای مواصلاتی دشمن فرضی و عملیات ترکیبی امنیتی و نظامی را تمرین کرد. ظاهراً منطقه کوچک قفقاز جنوبی محل رقابتی جدی و عمیق شده است؛ رقابتی که ریشهای تاریخی و درازدامن دارد.
ارمنیها قومی هندواروپایی یا به عبارت روشنتر ایرانی هستند که به مرور هویت متمایز قومی پیدا کردند و با وجود آنکه تا دو قرن پیش عمدتاً بخشی از قلمرو ایران بودند، اما هویت قومی متمایز که در پرتو مسیحیشدن ارمنیها از قرن اول میلادی پررنگتر و روشنتر شد و برخورداری از استقلال نسبی داخلی حکومتهای محلی این هویت را تثبیت کرد.
قدیمیترین سندی که نام ارمنستان در آن آمده سنگنوشتهای هخامنشی مربوط به قرن ششم قبل از میلاد از دوران داریوش اول است. ارمنیها پیش از مسیحی شدن اهورامزدا را ستایش میکردند و اسطورههای مشابه ایرانیان داشتند اما با پذیرش مسیحیت توسط ارمنیها از قرن سوم میلادی روند متمایز شدن ارامنه جدیتر شد. نخستین مبلغان مسیحیت در ارمنستان نیز از خاندان اشکانی بودند، اما با پذیرش مسیحیت توسط امپراتوری روم موضوع بغرنجتر شد. ارمنستان مسیحی تحت سلطه ایران اشکانی و ساسانی بهانه خوبی برای دخالتهای امپراتوری روم شد؛ زمینهای که در زمان جنگهای ایران و روس نیز پای روسها را به گرجستان و ارمنستان باز کرد و البته گرجیها و ارمنیها نیز از همکیشان مسیحی خود بیشتر استقبال کردند، هر چند تاریخ نشان داد وضعیت ارمنیها و گرجیها در قلمرو ایران بهتر از زمان سلطه روسها بود. قفقاز پس از جدایی از ایران روی خوش به خود ندید و چندین جنگ و قتلعام و آشوب را از سر گذراند؛ آشوبی که هنوز هم ادامه دارد.
ارامنه تا پیش از جدایی 17شهر قفقاز از ایران در کنار مسلمانان در شهرهای قفقازی و برخی شهرهای آذربایجان و شرق آناتولی زندگی میکردند و ضمن اینکه کلیسای ارمنی از آزادی عمل فوقالعادهای برخوردار بود، شهروندان ارمنی نیز جایگاه برتر و مناسبی در حکومتهای ایران داشتند. از دوران صفویه، ارامنه در جایگاه تاجر و برخی مواقع سفیر از سوی ایران به اروپا اعزام شدند و در تجارت ابریشم میان ایران و اروپا از سوی شاهعباس تقریباً نقش انحصاری داشتند. دولت صفویه بهخاطر آشنایی ارامنه با فرهنگ و تمدن اروپایی اهمیت زیادی به این قوم داد و تعدادی از آنان را در نزدیکی پایتختاش، اصفهان، سکنی داد و نام جلفا را نیز از شمال آذربایجان برگرفت و به جلفای اصفهان داد. ارامنه از این پس در اکثر شهرهای بزرگ ایران حضور داشتند و کلیساهای تاریخی فراوانی در مشهد، اصفهان، تهران، تبریز، ارومیه، قزوین، رشت، شیراز و همدان ساختند. کلیسای تادئوس مقدس یا قرهکلیسا قدیمیترین کلیسای جهان و مکان مقدس ارامنه در نزدیکی چالدران، محل نبرد بزرگ ایران و عثمانی واقع شده است و گویا این نبرد تاریخی تا امروز نیز ادامه یافته و ارامنه نیز در میانه این جنگ حضور دارند.
پس از پترکبیر و با زوال قدرت صفویه مرحله به مرحله نفوذ روسیه تزاری در قفقاز افزایش یافت و ضعف سیاسی ایران نیز موجب شد ارامنه به سوی روسیه تزاری تمایل پیدا کنند و در نهایت نیز با جنگهای ایران و روسیه در دوره قاجار، ارمنستان از ایران جدا شد و بخشی از قلمرو روسیه تزاری شد. اما نقطه عطف تاریخ ارامنه در بحبوحه جنگ جهانی اول و اراده امپراتوری عثمانی برای پیشروی به سوی قفقاز و آسیای مرکزی رقم خورد. ترکان عثمانی که ایدئولوژی آمیخته از اتحاد اسلام و پانترکیسم را موتور سلطهجویی خود در منطقه قرار داده بودند، وجود ارامنه مسیحی در آناتولی شرقی و قفقاز را چون مانعی برای پیشروی به سوی شرق میدیدند. ادعاهای گروه ملیگرای داشناک مبنی بر تشکیل ارمنستان بزرگ نیز مزید بر علت شد و ترکان عثمانی دست به کشتار و کوچ اجباری ارامنه در شرق آناتولی و قفقاز زدند. موج خشونتی که عثمانی برانگیخت منجر به گسترش نزاع به برخی شهرهای مرزی ایرانی نیز شد. این نطفه درگیری میان ترکها و ارمنیها شد و تا امروز ادامه پیدا کرده است.
دعوا بر سر چیست؟
در طول تاریخ ارمنیها و آذریها در قفقاز و برخی شهرهای آذربایجان در اختلاط با هم زندگی میکردند و وجود اکثریت ارمنی یا آذری محل نزاع و حساسیت نبود و به همین علت نیز آذریها در ایروان مسجد جامع بزرگی داشتند و باکو جمعیت بزرگ ارمنی را در خود پذیرا بود. حضور روسها و مرزبندی میان اقوام و دستکاری در نحوه اداره قفقاز منجر به ایجاد چالشهایی شد که تا اکنون ادامه پیدا کرده است. قرهباغ به عنوان منطقهای عموماً ارمنینشین در زمان جمهوری شوروی آذربایجان به عنوان منطقهای خودمختار در این جمهوری تعریف شد و با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ارامنه این منطقه با حمایت نظامی ارمنستان دست به شورش و اعلام استقلال زدند و ارمنستان توانست بر قرهباغ و شهرهای پیرامونی آن در خاک جمهوری آذربایجان مسلط شود. این مناقشه تا دو سال پیش پابرجا بود. دوسال پیش جمهوری آذربایجان توانست با حمایت تسلیحاتی ترکیه و اسرائیل شهرهای پیرامونی قرهباغ را تصرف کند و یک دالان ارتباطی در لاچین جداییخواهان منطقه خودمختار قرهباغ را به خاک اصلی ارمنستان متصل کرده است. یک سال پس از جنگ قرهباغ مشخص شد جمهوری آذربایجان با حمایت ترکیه مایل است بر دالان سرزمینی در جنوب ارمنستان حاکمیت پیدا کند و به این طریق نخجوان به خاک اصلی این کشور متصل شود و با این اتصال عملاً به ترکیه نیز اتصال زمینی پیدا کند. این دالان که استان سیونیک ارمنستان را خواهد بلعید، در ادبیات باکو دالان زنگزور و بخشی تاریخی از سرزمین این کشور معرفی میشود. همزمان در آنکارا نیز دفتری برای «جمهوری ترک زنگزور» تشکیل شده و پروژه قبرسسازی در قفقاز کلید خورده است.
ایران چه خواهد کرد؟
ایران در پی روشنشدن چنین برنامهای با جدیت به مخالفت با آن پرداخت، چراکه اگر این دالان سرزمینی ایجاد شود، مرز ارتباطی 28 کیلومتری میان ایران و ارمنستان قطع خواهد شد و ایران برای رابطه با اروپا ناگزیر خواهد بود تنها به ترکیه تکیه کند و این انحصار مزیت بزرگی برای ترکیه خواهد بود که خواهد توانست ایران را در مواقع لزوم تحت فشار قرار دهد. ایران در سطوح مختلف سیاسی به باکو و آنکارا اعلام کرد که اجازه ایجاد چنین دالانی را نخواهد داد و در نهایت با مشاهده آرایش نظامی این دو کشور برای اجرای این نقشه مجبور به تهدید نظامی و برگزاری رزمایش فاتحان خیبر در مرزهای خود با ارمنستان و آذربایجان شد. هر چند ایران با نامگذاری رزمایش به نام فاتحان خیبر رژیم تلآویو را محرک و بازیگر اصلی این اقدام معرفی کرد، اما منفعت اصلی این دالان متوجه ترکیه و جمهوری آذربایجان است و بدون شک ایران، متضرر بزرگ ماجرا. بهزعم تحلیلگران ژئوپلیتیک، ایران با ایجاد این دالان دچار یک بنبست و محاصره ژئوپلیتیک توسط ترکیه خواهد شد و مزیتهای اقتصادی و سیاسی خود در قفقاز را کاملاً از دست خواهد داد.
گویا مجموعه هشدارهای ایران در این رابطه کافی نبود و در نهایت 28 تیرماه مقام رهبری در دیدار با رجبطیباردوغان به او هشدار دادند: «اگر سیاستی مبنی بر مسدود کردن مرز ایران و ارمنستان وجود داشته باشد، جمهوری اسلامی با آن مخالفت خواهد کرد چراکه این مرز یک راه ارتباطی چندهزارساله است.» امری که امیرعبداللهیان نیز در مصاحبه خبری مشترک با همتای ارمنستانی خود به خبرنگاران بر آن تاکید کرد و گفت: «ایران در عالیترین سطوح نسبت به هرگونه احتمال تغییر در ژئوپلیتیک یا مرزهای منطقه به مقامات ذیربط هشدارهای لازم را داده است و از تمام ظرفیتهای لازم برای ممانعت از چنین اقدام احتمالی برخوردار است.» تاکید ایران بر «استفاده از تمام ظرفیتهای لازم برای ممانعت از چنین اقدام احتمالی» همزمان با سومین و بزرگترین رزمایش که تمامی مرز ایران با جمهوری آذربایجان را پوشش داده، نشاندهنده عزم جدی ایران است؛ اما آیا ارمنستانیها هم به اندازه ایران بر سر تمامیت ارضی خود حساسیت دارند؟
هر چند وزیر امورخارجه ایران تاکید میکند: «رئیسجمهور جمهوریآذربایجان به صورت رسمی در گفتوگوهای دیپلماتیک به مقامات عالیرتبه ایران گفته است چنین نیتی ندارد و جمهوریآذربایجان برنامهای برای تغییر ژئوپلیتیک منطقه یا تغییر مرزهای رسمی منطقه نخواهد داشت.» اما گویا باکو و آنکارا ممکن است این امتیاز را نه از مسیر جنگ که از مسیر مذاکره با ارمنستان کسب کنند.
روسیه چه میکند؟
کارشناسان ایرانی در حالی از خطرات دالان تورانی ناتو برای روسیه سخن میگویند که به نظر میرسد حتی اگر روسیه با ایجاد این دالان چندان موافق نباشد، سیاست سکوت در این باره را پیش گرفته و حاضر نیست جدا از اوکراین در منطقه دیگری نیز درگیر شود. شرکت اقتصادی و موضع میانه ترکیه در جنگ اوکراین و نقش دلالی انرژی روسیه و گندم اوکراین نشان داده که اردوغان از هر آب گلآلودی ماهی خود را صید میکند و همین بازی میانه کمک کرده تا روسیه ایجاد این دالان را خطر جدی برای خود نداند و حتی امیدوار باشد از این طریق راه دیگری برای دور زدن تحریمها کسب کند، حال آنکه در صورت باز شدن مسیر قفقاز، ترکیه و اروپا خواهند توانست به منابع انرژی قزاقستان و ترکمنستان نزدیکتر شوند و با حل معضل گذر خطوط انتقال انرژی از کف دریای خزر بتوانند پروژه رویایی ترانسخزر را به نتیجه برسانند و ضربهای اساسی به موقعیت روسیه و ایران در بازار انرژی وارد کنند.
اندیشکده آمریکایی «بنیاد هریتیج» در گزارشی تحلیلی با عنوان «غرب باید از کریدور میانی استقبال کند» به بررسی موضوع کریدور دریای خزر و قفقاز به ترکیه پرداخته و آورده است: «تهاجم «ولادیمیر پوتین» رئیسجمهوری روسیه به اوکراین، اروپاییها را برای یافتن تامینکنندگان جایگزین گاز طبیعی به تکاپو انداخته است، ضمن آنکه زنجیره تامین کالا بین اروپا و آسیا را به شدت مختل کرد. کشورهای اروپایی برای کاهش وابستگی خود به روسیه و چین و افزایش اختلالات ناشی از رویارویی احتمالی با آنها باید خارج از چارچوب مورد نظر این دو کشور فکر کنند و به دنبال راههای جدیدی برای بازیابی امنیت انرژی و تنوع بخشیدن به خطوط بینالمللی حمل و نقل زمینی خود باشند. در چند ماه گذشته جمهوری آذربایجان، گرجستان، قزاقستان و ترکیه هماهنگیهایی را در زمینه تسهیل و یکپارچهسازی حمل و نقل و ارائه یک بستر سایبری تکمیل شبکه جدید ریلی و همکاری گمرکی و ترانزیتی بیشتر کالا انجام دادهاند.»
براساس تحلیل این اندیشکده آمریکایی، ترکیه نقش اصلی را در معادله ژئوپلیتیکی کریدور میانی ایفا میکند و پس از جنگ دوم جمهوری آذربایجان در قرهباغ نیز نفوذ خود را در آسیای مرکزی گسترش داده است. موقعیت جغرافیایی جمهوری آذربایجان هم در راستای ارزیابیهای آنکارا در مسیر تقویت ارتباط چین با اروپا است. با این حال، روسیه و ایران همچنان اهرمهای اقتصادی و نظامی بیشتری نسبت به ترکیه بر کشورهای آسیای مرکزی دارند.
بنیاد هریتیج در تحلیل دیگری به رویکرد واشنگتن به شرایط منطقه پرداخت و ضمن انتقاد از رئیس مجلس نمایندگان آمریکا نوشت، «نانسی پلوسی» در تثبیت نقش خود به عنوان تعقیبکننده بحران جهانی به سرعت خود را به ارمنستان رساند و در آنجا جمهوری آذربایجان را به دلیل آنچه «حملات غیرقانونی و مرگبار» خواند، محکوم کرد. در همین حال، «آدام شیف» هم قطعنامهای غیرالزامآور در محکومیت جمهوری آذربایجان ارائه کرد. البته این ابتکارات به تلاشهای فعال و تهاجمی لابیگری ارمنیهای دور از وطن در ایالات متحده مربوط میشود. در بخشی از این تحلیل آمده است: «ارمنستان دستنشانده روسیه پوتین نیست، اما میزبان هزاران سرباز روسی و حداقل دو پایگاه نظامی آن است. ارمنستان دوستی نزدیکی با ایرانیان دارد. بنابراین، در کل، پلوسی عجله کرد تا متحد نزدیک روسیه و ایران را دلداری دهد.»
«در مقابل، جمهوری آذربایجان پس از تهاجم روسیه، گاز طبیعی خود را از طریق کریدور گازی جنوبی به اروپا فرستاد تا زمستان سخت پیش رو را پشت سر بگذارد. باکو هیچ کمکی به روسها نمیکند؛ به ایرانیها خیلی نزدیک نمیشود و نسبت به سرمایهگذاریهای چینی محتاط است.» طبق این تحلیل، جمهوری آذربایجان از منظر غربی برای ثبات بلندمدت منطقه اهمیت فزایندهای دارد، پس غرب بهویژه آمریکا باید نقش پررنگتری را در منطقه و رفع تنش ایروان - باکو ایفا کند؛ آن هم درست در زمانی که بزرگترین حامی ارمنستان یعنی روسها در جای دیگری مشغول هستند.
برخی تحلیلگران معتقدند روسیه بر تسلط تاریخی خود در قفقاز تکیه کرده و بازیابی سلطه در قفقاز جنوبی را سهلالوصول تلقی میکند؛ تحلیلی که نسبت چندانی با واقعیت ندارد و هماکنون دولتهای مستقر در باکو و ایروان هر دو رویکردی غربگرایانه دارند و اگر هنوز روسیه توانسته نقشی در مناقشه داشته باشد با باز شدن دالان تورانی ناتو این تسلط و جایگاه نیز به سرعت فروخواهد ریخت.
ارمنستان چه میخواهد؟
ارمنستان از زمان استقلال از اتحاد جماهیر شوروی با حمایت روسها موفق شد قرهباغ و شهرهای اطراف آن را اشغال کند. در این دوره دولت ترکگرای ائلچی بیگ علیه روسیه و ایران موضع میگرفت و میگفت: «راه آزادی قرهباغ از تبریز میگذرد.» شعار معروف جبهه خلق به رهبری ائلچی بیگ «فارس، روس و ارمنی هر سه دشمن آذری» نشانگر سیاست خارجی باکو بود. روسها نیز به تلافی، حمایت همهجانبهای از ارمنستان و شورشیهای قرهباغ انجام داد و تلاشهای ایران برای میانجیگری نیز تاوان سختی داشت. هواپیمای حامل خانوادههای دیپلماتهای ایرانی از روسیه به ایران ۲۶ اسفند ۷۲ با شلیک مستقیم ارتش ارمنستان ساقط شد و ۳۱ نفر در آن حادثه به شهادت رسیدند و طبیعتاً میانجیگری ایران نتیجهای دربرنداشت. ارمنستان پس از فروپاشی شوروی از 15 می1992 به همراه روسیه، بلاروس، قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان عضو سازمان پیمان امنیت جمعی شد. این معاهده ریشه در نیروهای مسلح شوروی داشت که در سال ۱۹۹۲ با نیروهای مسلح متحد کشورهای مشترکالمنافع جایگزین شد و سپس خود، با نیروهای مسلح مجزای کشورهای مستقل عضو جایگزین شد. دولتهای ارمنستان تاکنون متحد و به عبارتی تحت حمایت روسیه بودند و این امر موجب شده بود تا باکو برای حدود 30سال موفقیتی در بازپسگیری قرهباغ و شهرهای اشغالی اطراف آن نداشته باشد، اما در سال 2018 با انتخاب نیکول وُوایی پاشینیان برای پست نخستوزیری ورق برگشت.
پاشینیان رهبری جنبش اعتراضی در ارمنستان را بر عهده داشت که باعث کنارهگیری «سرژ سرکیسیان» رئیسجمهور پیشین این کشور از قدرت شد. انتخاب پاشینیان به این سمت توسط مجلس ارمنستان، پس از پنج روز اعتصاب و نافرمانی در ارمنستان انجام شد. این اعتصاب در ادامه یک ماه اعتراض سراسری در ارمنستان صورت گرفت. این الگوی موفقی از پیروزی انقلابهای رنگی در کشورهای متحد روسیه بود که با حمایت نهادهای غربی از روزنامهنگاران و فعالان جامعه مدنی روی میداد؛ اتفاقی که در اوکراین و گرجستان نیز با موفقیت به اجرا درآمده بود، اما روسیه مجازاتهای سنگینی برای کشورهای دوست پیشین که راه دشمنی برگزینند در نظر میگیرد. گرجستان با جداییطلبی اوستیای جنوبی و آبخازیا مواجه شد و این دو منطقه از گرجستان جدا شده و در ظاهر حکومتهای مستقلی دارند که هیچ کشوری آنها را به رسمیت نشناخته، اما در واقع به خاک روسیه الحاق شدهاند و در اوکراین هم، جدایی کریمه و بهتازگی چند منطقه دیگر و الحاق آنها به روسیه را تجربه میکند. با انتخاب پاشینیان مجازات مشابهی برای ارمنستان در پیش بود، بازگشت قرهباغ و شهرهای اطراف به جمهوری آذربایجان.
پاشینیان نخست به عنوان روزنامهنگار در روزنامه «دوران ارمنی» وارد فعالیت حرفهای و سیاسی شد. پاشینیان سال ۲۰۰۹ به اتهام فعالیت برای براندازی محکوم به زندان شد و به زندگی زیرزمینی روی آورد تا اینکه پس از یک سال داوطلبانه خود را معرفی کرد و به هفت سال زندان محکوم شد، اما در سال ۲۰۱۱ پس از دو سال، در بیستمین سالگرد استقلال ارمنستان مورد عفو عمومی قرار گرفت. وی سردبیر پرفروشترین روزنامه ارمنستان «هایکاکان ژاماناک» بود.
وی در سال ۲۰۱۲ به عنوان نماینده به مجلس ملی جمهوری ارمنستان راه یافت. پاشینیان در سال ۲۰۱۵ حزب «پیمان مدنی» را تأسیس کرد و در سال ۲۰۱۷ هم بنیانگذار ائتلاف «راه کار» شد که رهبری آن را تا به امروز بر عهده دارد. وی در سال ۲۰۱۸ به ابتکار «اقدام من» علیه سومین دوره حکومت سرژ سرکیسیان اقدام کرد. در چارچوب این اقدام وی فاصله بین شهرهای گیومری تا ایروان را با پای پیاده طی کرد. تداوم اعتراضات گسترده ضددولتی در ایروان و دیگر شهرهای ارمنستان سرژسرکیسیان را وادار به استعفا از پست نخستوزیری کرد. در نتیجه این اعتراضات ائتلاف حاکم فروریخت و احزاب کشور به پاشینیان پیوستند.
بخش عمدهای از فاصله 1991 تا سال 2018 را روبرت کوچاریان و سرژسرکیسیان دو سیاستمدار قرهباغی قدرت را در ارمنستان در اختیار داشتند و شکاف بین باند سیاستمداران قرهباغی و سیاستمداران خاک اصلی ارمنستان یکی از شکافهای غیررسمی اما ملموس سیاست ارمنستان بود. نیکول پاشینیان نماینده بخشی از جامعه ارمنستان است که معتقدند مناقشه قرهباغ بایستی پایان یابد و استمرار وضعیت محاصره در میان دو دشمن دیگر ممکن نیست. او پس از روی کارآمدن وعده داد وضعیت اقتصادی و ارتباط این کشور کوچک با جهان را بهبود ببخشد. ارمنستان جزو معدود کشورهای جهان است که به علت مهاجرت گسترده جوانان رشد جمعیتی منفی دارد. این کشور در شرق و غرب خود با دو دولت دشمن محاصره شده است. ارمنستان با آذربایجان به خاطر مناقشه قرهباغ و تبعات آن و با ترکیه هم به خاطر نسلکشی ارامنه در جنگ جهانی اول و همچنین روابط این کشور با باکو روابط دیپلماتیک متشنجی داشته است و مرز این کشورها به روی ارمنستان بسته بود و ایران در جنوب و گرجستان در شمال تنها راههای ارتباطی این کشور محصور در خشکی با جهان خارج است. در چنین شرایطی پاشینیان و حامیان اجتماعی او درصدد رفع مناقشه با باکو و آنکارا هستند و مذاکرات صلح با آنکارا از مدتها پیش آغاز شده بود. زمزمههای حل مناقشه قرهباغ در قبال ایجاد روابط حسنه با ترکیه و باز شدن راههای ارتباطی کشور از مدتها پیش شنیده شد و در ۲۵ فوریه ۲۰۲۱، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ارمنستان، اونیک گاسپاریان و بیش از ۴۰ ژنرال عالیرتبه دیگر، خواستار استعفای پاشینیان شدند؛ اقدامی که پاشینیان آن را به عنوان تلاش برای کودتا توصیف کرد، این بحران سیاسی با برکناری گاسپاریان پایان یافت.
پاشینیان چه خواهد کرد؟
۲۷ سپتامبر ۲۰۲۰ ارتش جمهوری آذربایجان حملهای غافلگیرانه را آغاز کرد و تا ۱۱ نوامبر موفق شد بخش عمدهای از شهرهای اطراف منطقه قرهباغ کوهستانی را تصرف کند و نبرد پس از 44 روز و با وساطت روسیه خاتمه یافت. ملیگراهای داشناک ارمنی، پاشینیان را متهم میکنند که در جریان مذاکرات صلح با ترکیه وعده چشمپوشی ارمنستان از قرهباغ و شهرهای اطراف را به ترکها داده است و انفعال دولت ارمنستان در طی این 44 روز شاهدی برای این وضعیت میدانند. ایران همواره بهطور رسمی قرهباغ و شهرهای اطراف آن را خاک جمهوری آذربایجان دانسته و بر حق باکو برای حاکمیت بر این مناطق تاکید کرده است.
اما پس از آن ایران به تلاش باکو و آنکارا برای ورود به جنوب ارمنستان و اشغال استان سیونیک ارمنستان و ایجاد دالان تورانی در این منطقه اعتراض کرد و آن را توطئهای علیه خود دانست. اپوزیسیون ارمنستان از تمایل پاشینیان برای حل دائمی مناقشه با باکو و آنکارا خبر دادهاند و او را به نرمش بیش از اندازه در مقابل باکو و آنکارا متهم میکنند. باکو و آنکارا پاشینیان را از نظر سیاسی و نظامی تحت فشار قرار دادهاند تا براساس بند 9 دستورکلی آتشبس ناگورنو قرهباغ، اجازه بدهد که یک دالان سرزمینی با حاکمیت کامل جمهوری آذربایجان ایجاد شود و در قبال این دالان براساس اصل «مبادله خاک با خاک» به همان مساحت در منطقهای شمالی سرزمین دریافت کند و از این طریق ضمن حفظ مساحت سرزمین ارمنستان بتواند روابط دوستانه آنکارا و باکو را تضمین کند. بند 9 توافقنامه میگوید: «جمهوری ارمنستان ایمنی ارتباطات حملونقل بین مناطق غربی جمهوری آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان را به منظور سازماندهی حرکت بدون مانع شهروندان، وسایل نقلیه و بار در هر دو جهت تضمین میکند. کنترل حملونقل توسط ارگانهای سرویس مرزی FSB روسیه انجام میشود. با توافق طرفین، ساخت زیرساختهای جدیدی که جمهوری خودمختار نخجوان را با مناطق آذربایجان پیوند میدهد، انجام میشود.»
در منطق مدافعان این نظریه مرز ایران و ارمنستان اهمیت کمتری از عادیسازی روابط با باکو و آنکارا برای ارمنستان دارد و درحالیکه جاده سخت و کوهستانی ایروان با ایران نزدیک 10ساعت فاصله دارد با گشوده شدن مرز ترکیه با کمتر از یک ساعت به خاک ترکیه دسترسی خواهند داشت و البته روابط نزدیک ترکیه با غرب نیز جذابیتهای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی بیشتری برای آنها دارد. البته ایران متضرر اصلی چنین سناریویی خواهد بود.
پاشینیان با وجود آمادگی جدی ایران طی یک سال گذشته حاضر به درخواست کمک نظامی از ایران نشده است و صرفاً به تشکر زبانی از حمایتهای سیاسی ایران بسنده کرده است. پاشینیان بیش از آنکه به کمک نظامی ایران و حمایت ژئوپلیتیکی ایران و حتی روسیه دلبسته باشد، چشم به حضور نانسیپلوسی رئیس مجلس ایالات متحده آمریکا در ایروان و میانجیگری اتحادیه اروپا دوخته است. درخواست حمایت نظامی ارمنستان از پیمان امنیت جمعی در میانه جنگ 2020 با پاسخ منفی این پیمان روبهرو شد و نشان داد روسیه حاضر نیست از ارمنستان حمایت کند و حمایت ایران نیز چون با گشایش درهای غربی همراه نیست، چندان مورد توجه پاشینیان نبوده است. 14 مهر پاشینیان و علیاف در نشست سران اتحادیه اروپا با حضور رئیس دورهای این اتحادیه به گفتوگو پرداختند و در پی آن اردوغان گفت: «با توجه به گفتوگوها با پاشینیان، او حسن همجواری را رعایت خواهد کرد و ما به اهداف مشترک خود خواهیم رسید!» الهام علیاف نیز پس از این نشست توئیت زد: «ما قرهباغ و زنگزور را احیا خواهیم کرد. این ایده ملی ماست.» این سخنان از احتمال توافقی خبر میدهد که میتواند بدون در نظر گرفتن منافع ایران باشد. حال ایران در آزمون سختی قرار گرفته که در صورت تمایل ارمنستان برای معاوضه خاک با باکو، چگونه در مقابل توطئه حذف مرزهایش و بنبست ژئوپلیتیک اقدام کند؟ ایران به درستی تاکید میکند که حذف مرزش با ارمنستان یک موضوع دوجانبه میان باکو و ایروان نیست و بر موقعیت ایران نیز تاثیر خواهد گذاشت ولی در مقابل فشار باکو و آنکارا، همراهی ایروان برگ برندهای بود که به نظر میرسد امیرعبداللهیان در این سفر سهروزه به دنبال آن بود و احتمالاً تردید پاشینیان از دیدار با امیرعبداللهیان سفر او به ایروان را طولانی کرد و در نهایت نیز او نتوانست آنچه را میل ایران بود از دهان پاشینیان بشنود. ایران با سه رزمایش در مرزهای منطقه نشان داده که آماده است به عنوان همپیمان نظامی از امنیت منطقه و ارمنستان دفاع کند، اما پاشینیان چه تصمیمی خواهد گرفت؟ افتتاح کنسولگری ایران در کاپان مرکز استان کوچک و کمجمعیت سیونیک و وعده بازگشایی کنسولگری ارمنستان در تبریز تنها دستاوردهای کماهمیت امیرعبداللهیان در این سفر بود و پاشینیان در توطئه حذف مرز چندهزارساله ایران و ارمنستان همچنان مردد مانده است.