| کد مطلب: ۱۴۷۲۷

همکاری جیش‌العدل با داعش خراسان؟

برای ایران مقابله با تروریسم یک چیز است و مقابله با نارضایتی و ناآرامی در میان اقلیت‌های قومی در این منطقه موضوعی مهمتر است. تهران نمی‌تواند بدتر شدن وضعیت امنیتی در جنوب شرقی خود را تحمل کند، زیرا منطقه به‌طور فزاینده‌ای بی‌ثبات می‌شود. بی‌ثباتی در سیستان و بلوچستان می‌تواند سایر اقلیت‌ها را نیز جسور کند. ایران به یک مزیت استراتژیک در خاورمیانه دست یافته است اما از نظر داخلی ممکن است با چالش‌هایی مواجه شود و در مرزهای شرقی نیز آسیب‌پذیری پیدا کند.

موقعیت استراتژیک ایران در خاورمیانه پس از جنگ غزه به‌طور قابل توجهی تقویت شده است؛ هرچند که موقعیت ایران در جناح پشت سر، در آسیای جنوبی و مرکزی، به‌طور فزاینده‌ای آسیب‌پذیر شده است. این دو داینامیک در حالی آشکار می‌شوند که تهران به حساس‌ترین دوره از زمان انقلابش در نزدیک به نیم قرن پیش نزدیک می‌شود که عبارتند از تحولات سیاست در داخل و مشکلات در مناطق مرزی با پاکستان و افغانستان. این دو عامل ممکن است که حرکت پیش‌رونده ایران در جهان عرب و فراتر از آنها را کُند کند.

اخیراً تنش‌ها در مناطق مرزی پاکستان شدید بوده است. حمله اخیر شبه‌نظامیان در جنوب شرق ایران جان پنج افسر پلیس را گرفت. این اتفاق تنها یک هفته پس از آن رخ داد که نیروهای امنیتی ایران به مدت 17 ساعت برای خنثی کردن حمله شبه‌نظامیانی که به دو شهر جداگانه در استان سیستان و بلوچستان در جنوب شرقی ایران حمله کرده بودند، در تلاش بودند. براساس بیانیه صادره از سوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، افراد مسلح قصد داشتند پایگاه‌های سپاه را در شهر بندری چابهار و راسک که هر دو در بزرگراه اصلی شمال به جنوب استان در امتداد مرز با پاکستان قرار دارند، تصرف کنند. گروه اسلامگرای سنی بلوچ موسوم به جیش‌العدل مسئولیت این حمله را برعهده گرفت.

جیش‌العدل و گروه سلف آن جندالله مدتی است که به اهداف سپاه پاسداران در استان سیستان و بلوچستان حمله می‌کنند، اما در سال‌های اخیر این حملات بیشتر و بیشتر شده است. در همین حال، این استان در سال گذشته اعتراضاتی داخلی و ناآرامی‌هایی را تجربه کرده است. فضای سیاسی در این استان به‌گونه‌ای بود که مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی، روحانی سنی ارشد منطقه در خطبه‌های نمازجمعه خود انتقادات تندی را مطرح می‌کند.

فراوانی و شدت حملات جیش‌العدل نشان می‌دهد که این گروه در تلاش است تا نارضایتی عمومی را در میان اقلیت قومی بلوچ کشور ایجاد کند. علاوه بر این، زمان حملات نشان می‌دهد که این گروه همچنین به دنبال سوءاستفاده از درگیری بزرگتر در خاورمیانه است. چراکه این درگیری‌ها تنش بین ایران و اسرائیل و تهران و واشنگتن را دامن زده است. به زبان ساده‌تر، این حملات موجب می‌شود که ایران مجبور باشد در دو جبهه بجنگد: نخست با بی‌نظمی و اقدامات ضدامنیتی در داخل و دوم دست‌وپنجه نرم کردن با چشم‌انداز رو به رشد وقوع یک درگیری بزرگ منطقه‌ای در خاورمیانه.

این حملات همچنین موجب شده تا تهران نسبت به حمایت خارجی از جیش‌العدل مشکوک شود و این شک توضیح می‌دهد که چرا ایران در زمستان سال گذشته، حمله‌ای موشکی به پناهگاه جیش‌العدل در خاک پاکستان انجام داد. ایران معتقد است که جیش‌العدل از سوی عربستان سعودی و امارات متحده عربی حمایت می‌شود و در این میان پاکستان هیچ اقدامی برای کنترل این گروه صورت نمی‌دهد و همین امر باعث می‌شود که فعالیت این گروه در خاک پاکستان تسهیل شود. البته پاکستان نیز در تلاش است تا شورش جدایی‌طلبان بلوچ در خاک خود را مدیریت کند و دولت این کشور نیز مدعی است که برخی از این گروه‌ها در داخل خاک ایران پناه گرفته‌اند.

در همین حال، گروه‌های تروریستی فراملیتی حملات خود را علیه ایران و پاکستان به‌طور یکسان افزایش داده‌اند و از خلأ قدرت در افغانستان از زمان بازگشت طالبان در اوت 2021 استفاده می‌کنند. داعش خراسان و گروه تحریک طالبان پاکستان، چندین حمله تروریستی را در پاکستان و ایران صورت داده‌اند.

داعش خراسان از یک سو حملاتی تروریستی در استان کرمان و سیستان و بلوچستان ایران صورت داده و تحریک طالبان پاکستان نیز برای ایجاد یک امارت اسلامی در مناطق قبیله‌نشین شمال غرب پاکستان فعالیت می‌کند. از آنجایی که جیش‌العدل، به‌عنوان گروه اسلامگرای سنی، مخالف حکومت دینی شیعه در ایران است و داعش خراسان شدیداً تفکرات ضدشیعه و ضدایرانی دارد، این امکان وجود دارد که بین این دو نوعی هماهنگی وجود داشته باشد. حداقلش این است که حملات آنها به صورت هم‌زمان و صرفاً در یک منطقه وسیع‌تر اتفاق افتاده است.

منطقه مرزی ایران، پاکستان و افغانستان یک گذرگاه بزرگ چندجهتی برای شبکه‌ای از شبه‌نظامیان و جنایتکاران سازمان‌یافته است. با توجه به اینکه طالبان هنوز در روند تحکیم قدرت در افغانستان است و پاکستان در حالت فروپاشی سیاسی قرار گرفته، در نتیجه جناح شرقی ایران بیش از پیش آسیب‌پذیر شده است. این کمان ناامنی به سمت شمال شرق تاجیکستان گسترش می‌یابد و همه می‌دانیم که شهروندان تاجیک به طور فزاینده‌ای در حملات داعش در ایران و روسیه دست داشته‌اند.

اگر شرایط مساعدتر بود، این منطقه به ایران فرصتی برای گسترش نفوذ خود از طریق رواج زبان فارسی می‌دهد. اما در عوض، این منطقه تلاش‌های ایران برای تحقق تلاش‌های چنددهه‌ای خود برای ایجاد گستره‌ی نفوذ به سمت دریای مدیترانه و دریای عرب را تضعیف می‌کند. در واقع، جنوب شرقی ایران برای توانایی تهران در ایجاد نفوذ در محیط دریایی بسیار مهم است.

چابهار یک بندر کلیدی است که به دور از تنگه هرمز واقع شده و گذرگاه باریکی است که بخش عمده‌ای از خط ساحلی جنوب خلیج‌فارس کشور را در بر می‌گیرد، آن‌هم در نقطه‌ای که خلیج عمان به دریای عرب می‌رسد. این منطقه یک مرکز استراتژیک برای اهداف دریایی ایران است. چابهار همچنین برای توانایی ایران برای ایفا کردن نقش یک کشور ترانزیتی در آینده برای کشورهای محصور در خشکی آسیای مرکزی که به دنبال کوتاه‌ترین مسیر به سوی دریاهای آزاد هستند، مفید است.

این بندر همچنین برای هند که تلاش می‌کند از شرق به اوراسیا دسترسی داشته باشد، بسیار حیاتی است. برای ایران مقابله با تروریسم یک چیز است و مقابله با نارضایتی و ناآرامی در میان اقلیت‌های قومی در این منطقه موضوعی مهمتر است. تهران نمی‌تواند بدتر شدن وضعیت امنیتی در جنوب شرقی خود را تحمل کند، زیرا منطقه به‌طور فزاینده‌ای بی‌ثبات می‌شود.

بی‌ثباتی در سیستان و بلوچستان می‌تواند سایر اقلیت‌ها را نیز جسور کند. ایران به یک مزیت استراتژیک در خاورمیانه دست یافته است اما از نظر داخلی ممکن است با چالش‌هایی مواجه شود و در مرزهای شرقی نیز آسیب‌پذیری پیدا کند.

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
سرمقاله
آخرین اخبار