شاگرد آمد معلم نیامد
گزارشی درباره تعطیلی کلاسهای درس، تناقضگویی مسئولان آموزشوپرورش و گفتوگو با دانشآموزان خانهنشین
گزارشی درباره تعطیلی کلاسهای درس، تناقضگویی مسئولان آموزشوپرورش و گفتوگو با دانشآموزان خانهنشین
سعیده خانم با لهجه یزدی پشت تلفن میگوید، پسرش هفته اول مهرماه، فقط یک روز مدرسه رفته و دخترش هم این هفته معلم نداشته. پسر سعیده خانم امسال سال آخر رشته برق هنرستان فنی حرفهای است، دخترش هم سال دوازدهم رشته معماری داخلی. هر دو آنها امسال سال آخر تحصیلشان است و خودشان را برای کنکور آماده میکنند: «دخترم چند روز پیش عصبانی شده بود، میگفت وقتی معلم نداریم، باید بگویند که وقت ما در راه مدرسه و خانه تلف نشود.» سعیده خانم میگوید دخترش اولین روز هفته سوم مهرماه، فقط یک زنگ معلم داشته: «پسرم فقط هفته اول را مدرسه رفت، گفتند تا وقتی اطلاع دهیم، مدرسه نیایند.» همسایه چند خانه آنطرفتر سعیده خانم، زهراست، زهرا پسری هم قد و قواره دختر و پسر سعیده خانم دارد. مدرسه پسر زهرا معلم دارد اما برنامه درسی او عجیب است: «مثلاً یکروز چهارساعت ریاضی دارد. پرسوجو کردیم، علت را بفهمیم، به ما گفتند چون مدرسه نیمهدولتی است، دنبال بهترین معلمها هستیم اما متوجه شدیم که کمبود معلم وجود دارد و یک معلم مجبور است تمام روزهای هفته، در مدارس مختلف درس بدهد.»
امسال مشکل کمبود معلم غیر از یزد، گریبان مدارس دیگری را در خیلی از شهرها گرفته است؛ کار به جایی رسیده که نمایندگان مجلس دو روز پیش از کلیدخوردن استیضاح رضا مرادصحرایی، وزیر آموزشوپرورش خبر دادند و گفتند، او نتوانسته به قولهایش دراینباره عمل کند. کار به جایی رسیده که محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس هم دیروز در پاسخ به اخطار یک نماینده درباره کمبود معلم در مدارس کشور، کمبود معلم را تایید کرد و گفت که قطعاً در ابتدای سال تحصیلی مشکل کمبود معلم وجود داشت، ولی با اتفاقاتی که رخ داد و جلسهای که برگزار شد، این موضوع با سرعت حل خواهد شد. پاسخ او به سخنان روحالله نجابت، نمایند شیراز بود که دیروز با استناد به اصول 3 و 30 قانون اساسی گفت، آموزشوپرورش رایگان باید در اختیار همه قرار گیرد، همچنین دولت موظف است بستر آموزشوپرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم کند: «اکنون از جایجای حوزه انتخابیهام اعلام میکنند که مدارس معلم ندارند و این طبیعی بوده که بیان کنند طی یک الی دوهفته این موضوع حل میشود! اما خبرگزاری ایرنا وابسته به دولت، دیروز پیامی را برای همکاران ارسال کرده است مبنی بر اینکه وزارت
آموزشوپرورش، اعلام کرده که درحالحاضر کلاس بدون معلم وجود ندارد. آیا واقعاً خبر ندارید که در مدارس معلم وجود ندارد، بعد ما انتظار داریم آموزشوپرورش رایگان برای همه محقق شود. انتظار میرود رئیس مجلس شورای اسلامی و اعضای کمیسیون آموزش، این موضوع را از دولت مطالبه کنند تا مشکل کمبود معلم در مدارس برطرف شود.» اما وزیر آموزشوپرورش که ابتدا کمبود ۲۰۰هزار معلم را تایید کرده بود، حالا در تناقضگوییهایی میگوید، کمبود را قبول ندارد. وزیر پیشین آموزشوپرورش هم میگوید، موضوع کمبود معلم از اردیبهشتماه امسال مشخص بود اما برای آن تدبیر نشد. یک کارشناس آموزشوپرورش هم در گفتوگو با هممیهن میگوید، کمبود معلم مسئله امروز و دیروز آموزشوپرورش نیست، او میگوید کمبود معلم امسال بهحدیاست که این وزارتخانه از بخشنامه خودش عقبنشینی کرده، به بازنشستگان پیام داده و از آنها خواسته که ساعت حضورشان در مدرسه را به ۲۴ساعت در هفته برسانند.
مشکل کمبود معلم، مشکل امروز و دیروز وزارتخانه آموزشوپرورش نیست. هرسال آمارهایی درباره کمبود معلم در برخی از شهرها اعلام میشود. اما بهنظر میرسد امسال کمبود معلم بیش از گذشته عیانتر شده است. رضا مرادصحرایی، وزیر آموزشوپرورش از ابتدای شروع مدارس تا الان دلایل متفاوتی برای کمبود معلم عنوان کرده است. مثلاً او 5مهرماه در حاشیه یادواره شهدای دانشآموز، به تسنیم گفته بود که آمار دقیق و درستی از کلاس درسهای خالی از معلم در دست نیست، اما این تعداد خیلی کم است: «آمار دقیق در دست نیست و تعداد، خیلی کم است و به تعداد ظرفیت باقیمانده، آزمون استخدامی است. این موضوع طبیعی است، درسالهای گذشته هم چنین وضعیتی داشتیم، امیدوارم آزمون استخدامی سال آینده، امسال برگزار شود تا این مشکلات را نداشته باشیم.» او همچنین یکی از دلایل کلاس درسهای بدون معلم در مقطع ابتدایی را آزمون استخدامی دانست: «متاسفانه چون تمام ظرفیت آزمون استخدامی کامل نشد، تعدادی از کلاسهای درس بدون معلم مانده که تا نیمههای مهر برای آنها معلم تامین میشود.»
15مهرماه امسال، مراد صحرایی اما ادعا کرد که امسال ساماندهی معلمان بسیار پیچیده بود و 200هزار کمبود معلم وجود داشت. تسنیم به نقل از وزیر آموزشوپرورش نوشت: «این کمبود بهمعنای ناترازی تا رسیدن به استاندارد است و اکنون میانگین استاندارد جمعیت دانشآموزان در کلاس درس کمتر از 20نفر است اما هماکنون این میانگین 25نفر است که در برخی جاها به 40نفر و در برخی مناطق به 10نفر میرسد.» وزیر آموزشوپرورش اینبار یکی از دلایل ناترازی کمبود معلم را افزایش 3میلیون نفری جمعیت دانشآموزان از سال 94 تا الان دانست: «شاید مردم بگویند آیا نمیتوانستید این موضوع را پیشبینی کنید، این پرسش را باید مسئولان قبلی آموزشوپرورش پاسخ دهند.» دهم مهرماه امسال، محمد وحیدی، عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در جلسه علنی مجلس، تذکری به وزیر آموزشوپرورش داد و اعلام کرد که بیش از 23هزار کلاس درس معلم ندارد: «مهرماه و آغاز سال تحصیلی را شاهد هستیم اما بیش از ۲۳هزار کلاس درس معلم ندارد، آن هم در شرایطی که قانون اجازه استفاده از معلمان بازنشسته را داده است اما بازنشستگان استقبال نمیکنند چون پاداش دو سال گذشتهشان را نگرفتهاند. ازطرفدیگر قانون مهرآفرین اجرا نشده و اجازه نمیدهند نیروهای خرید خدمات آموزشی هم در کلاسها درس بدهند.» تذکری که محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس هم به آن واکنش نشان داد و از وزیر آموزشوپرورش خواست تا به موضوع توجه کند.
مراد صحرایی اما معتقد است که مهر امسال شلوغکاری رخ داده و کادر مدرسه اجازه نمیدهند کلاس درس خالی بماند: «حدود 650هزار کلاس درس داریم و تصور کنید به تعدادی از کلاسهای درس، معلم اصلی نرفته باشد اما در آموزشوپرورش رسته شغلی همه ما معلم است و هروقت کلاس درسی خالی شود، یک معلم به جای او میرود. اما مهرماه امسال یک شلوغکاری شده است درباره اینکه بعضی مناطق معلم ندارد، وظیفه ما تأمین معلم است و معاون، مربی پرورشی و مشاور مدرسه که همگی معلم هستند، اجازه نمیدهند کلاسهای درس خالی بمانند. همه خوبیهای مهر را کنار گذاشته و میگویند، کلاسهای درس معلم ندارد. این کار خوب نیست البته وظیفه ما تأمین معلم است که این کار را میکنیم.» وزیر آموزشوپرورش همچنین خبر داده است که امسال حدود 75هزار نفر جذب آموزشوپرورش میشوند.
مراد صحرایی ۱۳مهرماه امسال، دلیل دیگری هم برای کمبود معلم عنوان کرد. آنطور که ایسنا نوشته، او در دیدار با نماینده ولی فقیه در مازندران، انگشتاتهام را به سمت تعطیلشدن دانشگاه تربیت معلم در دولت قبل برد: «ریشه کمبود معلم همین است؛ دانشگاه تربیت معلم حداقل باید سالی ۲۵هزار دانشجو میگرفت، از سال ۱۳۹۰ الی ۱۴۰۰، حدود ۵۰۴هزار معلم وارد آموزشوپرورش شده است که ۱۷درصد تنها از ظرفیت سالانه دانشگاه فرهنگیان استفاده شد.»
کمبود معلم از نگاه وزیر پیشین آموزشوپرورش
محسن حاجیمیرزایی، وزیر پیشین آموزشوپرورش است. او هم مانند نیکنژاد به «هممیهن» میگوید که مشکل کمبود معلم، مشکل امروز و دیروز وزارتخانه آموزشوپرورش نیست: «اما بحران این روزها ناشی از بیتجرگی است، تا آنجایی که من خبر دارم این موضوع از اردیبهشتماه امسال آغاز شده است و زمان مناسبی بوده تا نیروها سازماندهی و در مدارس توزیع شوند.» حاجیمیرزایی در ابتدا دلایل کمبود معلم را واکاوی میکند: «براساس استانداردهایی که شورایعالی آموزشوپرورش تصویب کرده است، مشخص شده که هر کلاس باید چه تعداد دانشآموز داشته باشد و اگر بخواهیم این معیارها را اعمال کنیم بیش از ۲۰۰هزار کمبود نیرو در آموزشوپرورش وجود دارد. واقعیت این است که در کنار کلاسهایی که بیش از استاندارد تشکیل میشود، در بسیاری از مناطق هم کلاسهایی وجود دارد که با نصف تعداد استاندارد تشکیل میشود. شاید 10هزار مدرسه داریم که کل مدرسه زیر ۱۰دانشآموز دارد.» او معتقد است که شاید تعداد کلی نیروها مناسب است اما توزیع آنها بهدلیل پراکندگی جمعیت و مهاجرت افراد، دچار مشکل شده و آموزشوپرورش را با کمبود نیرو مواجه کرده است: «در حاشیه شهرها مهاجرت زیاد شده است، طبعاً جمعیت دانشآموز زیاد میشود و مناطقی که از آنها مهاجرت میشود هم تعداد دانشآموز کاهش پیدا میکند، این جابهجاییهای جمعیتی نسبتها را بههم میزند.» او میگوید در تمام این سالها کمبود معلم از چند راه جبران میشده است، مثلاً بخشی از نیاز از راه معلمان پارهوقت جبران میشد، راهی که البته برای آموزشوپرورش بدون مشکل هم نبود: «معلمان پارهوقت یک گرفتاری جدی در آموزشوپرورش ایجاد میکردند، این افراد بعد از مدتی درخواست استخدام داشتند.» راه دیگر جبران کمبود معلم در تمام این سالها، استفاده از نیروهای بازنشسته بود: «هرسال حدود ۵۰ تا ۶۰هزار نیروی جدید هم به کار گرفته میشد و گاهی هم بخشی از نیاز از راه دانشجو معلمان که تحصیلشان تمام شده رفع میشد و گاهی هم ازطریق معلمان تمام وقت، به این صورت که معلمان تماموقت اگر داوطلب بودند، میتوانستند حدود ۶ساعت بیشتر کار کنند و ۱۷درصد هم حقوق بیشتر دریافت میکردند.» او معتقد است، یکی از دلایلی که کلاسهای درس این روزها کمبود معلم را به چشم دیدند، این بود که معلمانی که اضافهکار میکردند، حقوق منظمی دریافت نکردند: «معمولاً سالی یک یا دوبار این اضافهکارها محاسبه میشود و آن را پرداخت میکنند. اما وقتی این حقوق بهموقع پرداخت نشود، انگیزه افراد برای کار اضافه کاهش پیدا میکند و بازنشستگان هم ترجیح میدهند که فعالیت نکنند.» او چاره کار را در سازماندهی میداند، فرآیندی پیچیده که همهساله از بهمنماه آغاز میشود، مسئولان در ابتدا نیروها را پایش میکنند، افرادی که خواهان فعالیت بیشتر هستند را شناسایی میکنند و تعداد بازنشستگان، تعداد افرادی که به هردلیلی قادر به فعالیت نیستند را میسنجند تا در مهرماه، کلاسهای درسی با حضور همه معلمان آغاز شود. وزیر اسبق آموزشوپرورش میگوید، اگر در شیوه مدیریت این بحران کاستی رخ دهد، موضوع کمبود معلم خودش را در قالب بحران نمایش میدهد.
دلیل کمبود معلم از نگاه کارشناسان
سناریوهایی که وزیر آموزشوپرورش درباره دلایل کمبود معلمان عنوان میکند، با دلایل کارشناسان حوزه آموزشوپرورش متفاوت است. آنطور که محمدرضا نیکنژاد، فعال صنفی معلمان به «هممیهن» میگوید، تقریباً همه بهصورت یکپارچه به این باور رسیدهاند که معلم کم است: «موضوع اینجاست که چرا الان که مدتی از مهرماه گذشته، این موضوع اعلام شده است. از قبل آمار و ارقام مشخص است، این آمار چیزی نبوده که شما بخواهید یکماه از مدرسه بگذرد و این را بگویید. آنچه مسلم است این است که سیاستهای میانمدت وزارتخانه آموزشوپرورش مبنی بر صرفهجویی بوده است.» سیاستهایی که به عقیده این کارشناس آموزشوپرورش به همین نقطه هم منجر میشد. او معتقد است از پیش هم مشخص بوده که کمبود معلم وجود دارد، بحث این است که چه راهکاری بهکار برده میشود: «در یک شتابزدگی عجیبی یکهفته مانده به مهرماه، به بازنشستگان پیام دادند که میتوانند امسال ۲۴ساعت کلاس بگیرند.» درحالیکه پیشازآن براساس یک بخشنامه داخلی مشخص شده بود که بازنشستگان نمیتوانند بیشتر از ۱۵ساعت در هفته کلاس بگیرند. راهکاری که آموزشوپرورش این روزها بهکار برده، به عقیده این فعال حقوق معلمان مانند یک مسکن موقت عمل میکند و راهگشا هم نبوده است: «اگر راهگشا بود که مشکل برطرف شده بود و بازنشستگان سر کلاس میرفتند.» مشکل از نگاه نیکنژاد اما یکی، دو مورد نیست: «پول بازنشستگان پرداخت نمیشود، مبلغ اضافهکار هم بسیار کم است، اینها درواقع بهدنبال استثمار تمام نیروهایی هستند که با آنها کار میکنند.»
راهکارهای مرکز پژوهشهای مجلس
نیکنژاد در ادامه به راهکارهایی که مرکز پژوهشهای مجلس ارائه کرده است، اشاره میکند. این گزارش که پارسال منتشر شده بود، تاکید داشت که بازنشستگی حجم گستردهای از معلمان و در کنار آن عدم توازن و توزیع مناسب استخدام، باعث شرایطی شبیه سونامی در فضای آموزشی کشور شده است. نویسندگان این گزارش تاکید کردند که شاخص نسبت دانشآموز به معلم بنابر استانداردهای تعریفشده جهانی در مقطعی مانند ابتدایی باید 2/19 باشد اما این شاخص در برخی مناطق مثل شهرستانهای تهران به 43/57 رسیده است. برای جبران کمبود معلم در آموزشوپرورش این گزارش پیشنهاد لغو تقلیل ساعت کاری نیروهای ۲۰سال به بالا به ۲۰ساعت را داده بود، تدریس موظف معاونان و عوامل اجرایی، اصلاح دوفوریتی قانون منع بهکارگیری بازنشستگان، دوشیفته شدن مدارس، حذف یا ادغام واحدهای اداری و سازمانهای موازی و کاهش نسبت نیروهای پشتیبان به معلم، ساماندهی نقلوانتقالات به جهت رفع همزمانی کمبود و مازاد نیرو، الزام به تدریس استخدامهای جدید و ممنوعیت بهکارگیری ایشان در سمتهای اداری و استفاده از ظرفیت تدریس دانشجومعلمان سال چهارم ازجمله این پیشنهادها هستند. نیکنژاد اما با این راهکارها موافق نیست. او معتقد است، ساعتهای فعالیت و حضور معلمان سر کلاسهای درس یک استاندارد جهانی دارد و نمیتوان دانشآموزان را مجبور کرد که بیشتر از یک ساعتی در کلاس درس و مدرسه بمانند: «مرکز پژوهشها از بهکارگیری مدیران و معاونان صحبت کرده؛ موضوعی که چندسالی است که باب شده ولی معاون مدرسه خودش بهاندازه کافی مسئولیت دارد و تعداد معاونان برحسب تعداد دانشآموزان کم و زیاد میشود. چند سالی است که مدارس میگویند ما معاون کم داریم، حالا در همین مدارسی که ما معاون کم داریم، اینها معاون و مدیر را مجبور کردند که ششساعت سر کلاس بروند، موضوعی که امسال هم اتفاق افتاده است. این نیروها پشتیبان کلاس هستند، اینکه وزیر آموزشوپرورش گفته است که مدارس ما بدون معلم نمیمانند، دلیلش همین است. پیشنهادهای مرکز پژوهشها مُسکن است و گره اصلی کار کمبود معلم که خیلی بحرانی شده است، توجه آموزشوپرورش به جاهای دیگر بوده است.»
نیکنژاد میگوید عموماً مناطقی که بهلحاظ سختی کار، شلوغی کلاس و دلایل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ممکن است در مناطق خوبی قرار نداشته باشند و مناطقی که معلم ساکن آن نیستند و فرار میکنند از آن مناطق و برطرف نشدن انتظارات معلمان، مناطق کمبرخوردارند و کمبود معلم در آنها بیشتر احساس میشود. او خبرهایی شنیده که برخی مدارس بهدلیل همین کمبود معلم، تشکیل نشده است.
چشمانداز بحران معلم
«پیشبینی و تحلیل عرضه و تقاضای معلم در ایران تا سال 1415»، عنوان مقالهای است که سعید طاهری، شیرین جعفری و علیرضا کیا، از کارشناسان سازمان برنامه و بودجه در امور آموزش عمومی آن را نوشتهاند. این پژوهش مشکل کمبود و مازاد معلم را تا سال ۱۴۱۵ بررسی کرده است. براساس این پژوهش که دبیرخانه مقابله با فقر و نابرابری آموزشی یک نسخه از این پژوهش را در اختیار خبرنگار «هممیهن» قرار داده است، کمبود معلم در سالهای اخیر بحرانی است و نیروی انسانی حوزه آموزشوپرورش در آینده شکل و شمایل دیگری به خود میگیرد. براساس پیشبینی نویسندگان، در سالهای آینده با موجی از کمبود و مازاد معلم در کشور روبهرو هستیم. در دوره ابتدایی تعداد دانشآموزان از 8میلیون و 571هزار نفر در سال 1400، به 9میلیون و 36هزار نفر در سال 1405 افزایش پیدا میکند، سپس با یک روند نزولی روبهرو میشود بهگونهای که در سال 1415 تعداد دانشآموزان به 7میلیون و 613هزار نفر میرسد؛ یعنی دومیلیون دانشآموز در یک روند 10ساله کاهش پیدا میکند. این پژوهش تاکید کرده است: «این نوسان در دانشآموزان ابتدایی با کمبود و مازاد معلم همراه خواهد بود. با فرض ثابتماندن شیوه جذب معلم، کمبود معلم در سال 1400 نزدیک 100هزار معلم است. کمبود معلم ابتدایی در سال 1405 به 75هزار معلم کاهش مییابد و سپس در سال 1415 با 64هزار معلم مازاد روبهرو خواهیم بود.» در بخش دیگری از این پژوهش تاکید شده است که این روند با اندکی تفاوت در دوره متوسطه اول و دوم هم همراه است: «تعداد دانشآموزان از سال 1400 تا 1408 در دوره متوسطه اول از 3میلیون و 509هزار نفر به 4میلیون و 159هزار نفر افزایش خواهد یافت، سپس در سال 1415 به 3میلیون 779 هزار نفر خواهد رسید که در آن سال 62هزار معلم متوسطه اول مازاد خواهند بود درحالیکه در سال 1400 میزان کمبود معلم در دوره متوسطه اول 25هزار معلم است.» این پژوهش با در نظر گرفتن دانشآموزان دوره متوسطه تاکید کرده است که در دوره متوسطه دوم تعداد دانشآموزان در سال 1411 با رسیدن به عدد 3میلیون و 470هزار نفر به اوج خود خواهد رسید «درحالیکه در سال 1400 تعداد آن 2میلیون و754هزار نفر و در سال 1415 تعداد آن 3میلیون و 362هزار نفر است، میزان مازاد معلم در سال 1415 به 78هزار نفر خواهد رسید درحالیکه کمبود معلم در سال 1400 بیش از 18هزار معلم است. شدت مازاد و کمبود بیشازاین ارقام است. هرچند این ارقام نیز بیانگر یک مسئله بسیار بزرگ در نظام اداری و نظام اقتصادی ایران است. توزیع جغرافیایی معلمان با منطق کارشناسی بسیار فاصله دارد و براساس چانهزنی بسیاری از آنها به ستاد یا حتی دستگاههای دیگر منتقل میشوند. با فرض از بین رفتن اینقبیل مشکلات در سال 1415 تعداد معلم مازاد براساس محاسبه نویسندگان بیش از 204هزار کارمند است.»